خانه / دانلود فیلم و سریال / فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی نامزد نهایی جایزه اسکار سال 2017 نقد و بررسی

فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی نامزد نهایی جایزه اسکار سال 2017 نقد و بررسی

در این پست از سایت antique-book-treasure.ir فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی نامزد نهایی جایزه اسکار سال 2017 نقد و بررسی را برای شما عزیزان قرار دادیم . فیلم سینمایی ایرانی فروشنده به کارگردانی و ساخته اصغر فرهادی و بازیگرانی همچون شهاب حسینی و ترانه علیدوستی نامزد نهایی دریافت جایزه طلایی اسکار سال 2017 شد . فیلم فروشنده به عنوان یک فیلم غیر انگلیسی زبان و همچنین دومین فیلم اسغر فرهادی و سینمای ایران است که نامزد دریافت جایزه اسکار میشود . در ادامه مطلب توضیحاتی کامل را درباره نامزد نهایی شدن فیلم فروشنده اصغر فرهای در آکادمی اسکار 2017 + نقد و بررسی فیلم فروشنده اصغر فرهادی را مشاهده خواهید کرد .

فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی نامزد نهایی جایزه اسکار سال 2017 نقد و بررسی
فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی نامزد نهایی جایزه اسکار سال 2017 نقد و بررسی

فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی نامزد نهایی جایزه اسکار سال 2017 نقد و بررسی,فیلم فروشنده در آکادمی اسکار سال 2017,فیلم فروشنده اصغر فرهای نامزد دریافت جایزه اسکار سال 2017,نقد و بررسی فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی,نامزد نهایی دریافت جایزه اسکار فیلم فروشنده

فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی نامزد نهایی جایزه اسکار سال 2017 نقد و بررسی

«فروشنده» در فهرست شانس‌های اصلی اسکار 2017
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اسکات فینبرگ تحلیلگر معروف جوایز سینمایی در اولین پیش‌بینی خود از جوایز اسکار 2017 از فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی نام برد، در حالیکه هنوز فیلمی از ایران به آکادمی معرفی نشده است.

منتقد نشریه هالیوود ریپورتر در اولین پیش‌بینی خود از هشتادونهمین دوره جوایز اسکار 2017 در بخش بهترین فیلم خارجی زبان فیلم‌های «تونی اردمن» به کارگردانی مارن اِده از آلمان، «شادترین روز در زندگی اولی ماکی» ساخته جوهو کاسمانن از فنلاند، «جولیتا» به کارگردانی پدرو آلمادوار از اسپانیا، «تونینو» ساخته پائولا فن‌در اوست از هلند و ناگازاکی: خاطرات پسرم» از یوجی یامادامحصول سینمای ژاپن را به عنوان شانس‌های اصلی اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی معرفی کرده است.

در این پیش‌بینی همچنین فیلم‌های «از دورست» برنده شیر طلای ونیز 2015 (ونزوئلا)، «زندگی من به عنوان یک کدو سبز» (سوئیس)، «خانه دیگران» (گرجستان)، «سیرانوادا» (رومانی)، «برخورد» (مصر)، «عصر سایه‌ها» (کره جنوبی)، «استفن زوئیگ: خداحافظی با اروپا» (اتریش) و «تانا» (استرالیا) نیز از تهدیدهای اصلی برای کسب اسکار خارجی شناخته شده‌اند.

«گل های حلب» (تونس)، «مرگ در سارایوو» (بوسنی و هرزگوین)، «مردی به نام اُو» (سوئد)، «آردنز» (بلژیک)، «رفیق» (کوبا) و «زلزله» (ارمنستان) نیز فیلم‌هایی هستند که از به عنوان شانس‌های احتمالی در این شاخه از جوایز سینمایی اسکار به آنها اشاره شده است.

اما در میان فیلم‌های مطرحی که هنوز از سوی کشورهای مربوطه به آکادمی اسکار معرفی نشده‌اند نام فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی در صدر شانس‌های اسکار دیده می‌شود. این فیلم که هم‌اکنون در سینماهای ایران در حال اکران است، اولین نمایش جهانی خود را در شصت‌وهفتمین جشنواره فیلم کن تجربه کرد و دو جایزه بهترین بازیگر مرد (شهاب حسینی) و بهترین فیلمنامه (اصغر فرهادی) را از آن خود کرد.

« The Commune» (دانمارک)، «او» (فرانسه)، «آکواریوس» (برزیل)، «ال کلاسیکو» (ازژانتین) و «دانش‌آموز» (روسیه) نیز از جمله دیگر فیلم‌هایی هستند که در صورتی معرفی به آکادمی اسکار به عنوان نمایندگان کشورهای سازنده از شانس‌های اسکار خواهند بود.

آخرین فرصت برای ارائه آثار از سوی کشورهای مختلف و سینماگران برای حضور در بخش بهترین فیلم خارجی جوایز اسکار تاریخ سوم اکتبر 2016 (12 مهر) اعلام شده است. فهرست اولیه 9 فیلم خارجی نامزد در جوایز اسکار 2016 روز 17 ژانویه و پنج نامزد نهایی نیز روز 24 ژانویه معرفی می‌شوند.

مراسم اعطای جوایز هشتادونهمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز 26 فوریه 2017 (یکشنبه 8 اسفندماه) در دالبی تئاتر لس‌آنجلس برگزار می‌شود و قرار است این رویداد سینمایی در بیش از 225 کشور جهان به صورت زنده به روی آنتن برود.

************************

نگاهی به یکی از رقبای «فروشنده» در اسکار/ تبعات جنگ پس از پایان جنگ

“سرزمین مین” (land of mine) به کارگردانی مارتین زاندولیت و محصول مشترک سینمای دانمارک و آلمان یکی از بحث انگیز ترین فیلم های سال گذشته به شمار می رود. فیلمی که به نمایندگی از سینمای دانمارک برای رقابت بر سر دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان به اکادمی معرفی شده و در فهرست 5 فیلم نامزد این جایزه قرار گرفته است.

فیلم به دوره ای کمتر دیده شده در تاریخ جنگ جهانی دوم می پردازد. جنگ به پایان رسیده و آلمان شکست خورده باید سرزمین های اشغال شده را ترک کند. اما دو میلیون قطعه مین کاشته شده در زمین های ساحلی دانمارک ، نیروهای این کشور و متفقین را بر آن می دارد تا از اسرای جنگی آلمانی برای خنثی سازی این حجم عظیم مواد منفجره در زیر خاک استفاده کنند. نیروهایی اغلب بسیار جوان و آموزش ندیده که باید ماه ها پس از پایان جنگ ، در اسارت باقی بمانند تا اراضی دانمارک را از مین هایی که کاشته اند پاک سازی کنند. کاری دشوار و خطرناک که بی تردید جان بسیاری از این اسرا را خواهد گرفت.

سوی دیگر ماجرا یک درجه دار دانمارکی خشن است که کینه آلمانی های اشغالگر را به دل گرفته و از هرگونه خشونت و آزار اسرای نوجوانش ابا ندارد. او آنها را در بدترین شرایط وادار به خنثی کردن مین ها می کند و هرگونه تلاش اسرا برای نزدیک شدن به خود را ناموفق می گذارد. اما چالش اخلاقی نه چندان تازه فیلم اینجا شکل می گیرد و به مرکز درام قدرتمندی تبدیل می شود که تا مدت ها در خاطر تماشاگر فیلم باقی می ماند.

شرایط به تدریج تغییر می کند و با وخامت اوضاع روحی و جسمی اسرای کم سن و سال مامور خنثی سازی مین ، رگه هایی از خوی انسانی در درجه دار دانمارکی پدیدار می شود. او می کوشد از آشپزخانه متفقین و به رغم محدودیت هایی که برای اسرای آلمانی وضع شده ، برای آنان غذا بدزدد و کم کم به نوعی همدلی مسالمت آمیز به موازات سختگیری هایش با اسرا می رسد. مسیر این همدلی و همزیستی برخلاف کلیشه های مرسوم سینمای جهان به کُندی پیش می رود و در نهایت هم خلق و خوی درجه دار دانمارکی با اسیران آلمانی به معنای واقعی خوب نمی شود. اما با گذشت ماه ها از پایان جنگ او و اسرای زیردستش به نوعی به هم نزدیک شده و زیبایی روحیات بشری را به نمایش می گذارند.

فیلم اسرای جوان آلمانی را قربانی جنگ افروزی نسل های پیشین می داند و این روند قربانی شدن در عین بی گناهی و معصومیت را با طرافت به تصویر می کشد. کارگردانی زاندولیت با بهره گیری از تصاویر زیبا و کمپوزیسیون های جذاب از دورنمای سواحل دانمارک ، به نوعی فضاسازی آخرالزمانی نزدیک می شود که در ترکیب با موقعیت مرگبار اسرای خنثی کننده مین به یک فیلم جذاب و دیدنی منجر می شود. “سرزمین مین” را می توان در زمره فیلم های ضدجنگ قرار داد که می کوشند تباهی و سیاهی جنگ خانمانسوز جهانی دوم را ، بدون به تصویر کشیدن صحنه های جنگ و نبرد تن به تن میان نیروهای متخاصم به نمایش بگذارد.

فیلم در غیاب صحنه های جنگ و با نشان دادن وضعیت دشوار اسرایی که با مرگ دست و پنجه نرم می کنند ، تداوم تباهی های یک جنگ را پس از به پایان رسیدن به تصویر می کشد. اسرای آلمانی به شکل کلیشه ای و مرسوم در سینمای جهان در سمت تاریک ماجرا و در ردیف چهره های شریر سینمایی پرداخت می شوند. اما ” سرزمین مین” می کوشد این کلیشه ذهنی را شکسته و وجهی انسانی و همدلی برانگیز از این اسرا به نمایش بگذارد. اسرایی که ناخواسته به ورطه بازی خطرناکی با مرگ کشیده شده اند. فاجعه آنجا رخ می دهد که به رغم پاکسازی کامل یک میدان بزرگ مین و دادن تلفات پرشمار ، نیروهای باقی مانده برخلاف وعده های متفقین آزاد نشده و برای پاکسازی به میادین مین دیگر اعزام می شوند. اما درجه دار دانمارکی که رنج ها و مرگ این نوجوانان کم تجربه را در میدان مین دیده ، از دستورات مافوق سرپیچی کرده و شرایط فرار اسرا به داخل خاک آلمان را فراهم می آورد.

“سرزمین مین” بی تردید از جمله بخت های اصلی دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی امسال خواهد بود.

********************

واکنش اصغر فرهادی به نامزدی «فروشنده» در اسکار

اصغر فرهادی در پی راه یافتن فیلم «فروشنده» به فهرست 5 فیلم نامزد نهایی اسکار گفت: آرزو می‌کردم این خبر خوشحال کننده را در روزهایی می‌شنیدم که مردم ایران غرق در اندوه حادثه تلخ فرو ریختن ساختمان پلاسکو و جان باختن تعدادی از هموطنان‌مان و همچنین قهرمانان بزرگوار و فروتن آتش‌نشانی نبودند.

این کارگردان برگزیده اسکار در پی اعلام خبر راه یافتن «فروشنده» به فهرست 5 نامزد نهایی اسکار متنی را در پاسخ به خبرنگار ایسنا نوشت: «افتخار بزرگی‌ست که نام ایران را در جمع کشورهای سازنده بهترین فیلم‌های غیر انگلیسی زبان می‌بینم. آرزو می‌کردم این خبر خوشحال کننده را در روزهایی می‌شنیدم که مردم ایران غرق در اندوه حادثه تلخ فرو ریختن ساختمان پلاسکو و جان باختن تعدادی از هموطنان‌مان و همچنین قهرمانان بزرگوار و فروتن آتش‌نشانی نبودند. برای خانواده‌های این عزیزان از صمیم قلب آرزوی بردباری دارم.

به همه همراهانم در ساخت فیلم «فروشنده» تبریک می‌گویم و به این بهانه یاد می‌کنم از دوست و همکار نازنینم یدالله نجفی که سال گذشته در چنین روزهایی ما را  برای همیشه ترک کرد،روحش أرام.»

به گزارش ایسنا، در حالی فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی در لیست پنج نامزد نهایی اسکار خارجی قرار گرفت که این کارگردان ایرانی پیش از این با فیلم «جدایی نادر از سیمین» برای اولین‌بار سینمای ایران را صاحب اسکار کرد و تاکنون فیلم‌های «گذشته» و «درباره الی» اصغر فرهادی نیز از سوی ایران به آکادمی اسکار معرفی شده است.

لینک گزارش‌های ایسنا را در پی راهیابی فروشنده به فهرست 5 نامزد نهایی اسکار را در ذیل بخوانید

***************************

شانس بالای فیلم «فروشنده» برای دریافت جایزه اسکار

فیلم «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی بیشترین بخت در بین هفت رقیب اصلی خود برای دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی را دارد.

به گزارش آی‎فیلم، وب‌سایت معتبر ایندی‌وایر که اخبار و گزارش‌های سینمای مستقل جهان را پوشش می‌دهد، در گزارشی درباره رشته بهترین فیلم خارجی اسکار ۲۰۱۷، فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی را در بین هشت فیلم پیشتاز این رقابت قرار داد که بیشترین بخت را برای دریافت اسکار این رشته دارند.

در این گزارش آمده، امسال در حالی ۸۵ کشور نمایندگان خود را به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا معرفی کردند که سال گذشته تعداد رقبای رشته بهترین فیلم خارجی (غیر انگلیسی زبان) ۸۱ فیلم بود.

به نوشته ایندی‌وایر، امسال کشورهای بسیاری آثاری را معرفی کرده‌اند که در جشنواره‌ای بین‌المللی موفق بوده‌اند، اما برخی کشورها هم چنین نکرده‌اند. مثلا برزیل در حالی که انتظار می‌رفت فیلم «برج دلو» را معرفی کند، اما به دلیل درگیری شدن سازنده این فیلم در مساله حمایت از رئیس جمهور برکنار شده، برزیل فیلم «راز کوچک» را معرفی کرد. یا روسیه فیلم «بهشت» ساخته آندری کونچالفسکی را به عنوان نماینده خود در این رقابت انتخاب کرد.

در ادامه به فیلم‌های موفق در جشنواره کن ۲۰۱۶ اشاره شده که سهم زیادی در فهرست اسکار فیلم خارجی دارند؛ «او» ساخته پل ورهوفن نماینده فرانسه شده، کانادا فیلم «این فقط پایان دنیاست» را معرفی کرده، از ایران فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی به آکادمی معرفی شده و آلمان و اسپانیا و شیلی هم به ترتیب فیلم‌های «تونی اردمان» از مارن آده، «خولیتا» ساخته پدرو آلمادوار و «نرودا» به کارگردانی پابلو لارین را به اسکار فرستاده‌اند.

نکته جالب آن است که کشورهای بلژیک و کره جنوبی ترجیح دادند نمایندگان خود در جشنواره کن ۲۰۱۶ را معرفی نکنند و به این ترتیب فیلم‌های «برادران داردن» و «پارک چان ووک» که در کن به نمایش درآمدند، در رقابت اسکار ۲۰۱۷ غایب‌اند.

ایتالیا هم برنده جایزه خرس طلایی جشنواره برلین یعنی مستند بلند «آتش در دریا» را به آکادمی اسکار معرفی کرده و نماینده مکزیک فیلم «بیابان» ساخته جوناس کوارن، نویسنده فیلمنامه فیلم تحسین شده «جاذبه» است.

بنابر این گزارش، هشت فیلم پیشتاز این رقابت که بیشترین شانس را برای به خانه بردن اسکار بهترین فیلم خارجی دارند به ترتیب معرفی شده‌اند: «او» نماینده فرانسه، «از دور» نماینده ونزوئلا، «سرباز سوار» نماینده یونان، «آتش در دریا» نماینده ایتالیا، «خولیتا» نماینده اسپانیا، «نرودا» نماینده شیلی، «فروشنده» نماینده ایران و «تونی اردمان» نماینده آلمان.

برندگان هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار ۲۶ فوریه (دوشنبه ۹ اسفند) در لس آنجلس معرفی می‌شوند.

*******************************

با آغاز فصل جوایز، خیلی‌ها چشم به موفقیت «فروشنده» نماینده ایران در اسکار هشتاد و نهم دوخته‌اند. فیلمی که ارسالش با موافقت‌ها و مخالفت‌های زیادی همراه بود، اما فارغ از تمامی بحث‌های سیاسی- اجتماعی دور این فیلم، بد نیست نگاهی بیندازیم به برنده‌های اسکار خارجی زبان در سال‌های اخیر و ببینیم آنها قبل از مجسمه طلایی، چه جوایزی را به خود اختصاص داده بودند و بر همین اساس شانس «فروشنده» چقدر است.
 
عموماً فیلم‌هایی که برنده اسکار بخش خارجی‌زبان می‌شوند، از دل یکی از سه جشنواره مهم اروپا، کن، ونیز و برلین بیرون می‌آیند. آنها ممکن است برنده نخل طلا، شیر طلا یا خرس طلایی نشده باشند اما به هر حال در آنجا با تحسین منتقدان رو به رو می‌شوند. از میان 5 فیلم آخری که موفق به بردن جایزه اسکار خارجی زبان شده‌اند، فقط یک فیلم سابقه حضور در این جشنواره‌ها را ندارد؛«ایدا» که محصول سال 2013 است، از میان جشنواره‌های معتبر جهان فقط در تورنتو حاضر بود و بدون بردن جایزه سزار و گلدن‌گلوب به مجسمه طلایی دست پیدا کرد. نکته‌ای که بیش از پیش اهمیت لابی گری را در مراسم اسکار نشان می‌دهد. جالب است بدانید که «پسر سائول»، «زیبایی بزرگ»، «عشق» و «جدایی نادر از سیمین» (که همراه «ایدا» 5 برنده آخر اسکار خارجی زبان به شمار می‌آیند)، همگی گلدن گلوب را برده‌اند و فقط «زیبایی بزرگ» سزار را به خودش اختصاص نداده است.

بفتا و حلقه منتقدان نیویورک هم هستند
به جز گلدن گلوب دو جایزه دیگر هستند که در فصل جوایز می‌توانند سرنوشت اسکار خارجی زبان را تا حدود زیادی مشخص کنند؛ بفتا و حلقه منتقدان نیویورک. در 5 دوره اخیر فقط سال گذشته بوده که برنده اسکار خارجی زبان، حتی نامزد بفتا هم نبوده. «ایدا»، «زیبایی بزرگ» و «عشق» هر سه توانسته‌اند این جایزه را ببرند و «جدایی نادر از سیمین» هم نامزدی در مراسم اسکار بریتانیایی‌ها را تجربه کرده است. در همین راستا هر 5 فیلم اخیر برنده اسکار خارجی‌زبان، مورد تحسین حلقه منتقدان نیویورک قرار گرفته‌اند و فقط فیلم «زیبایی بزرگ» عنوان انتخاب اول منتقدان نیویورکی را به خودش اختصاص نداده و دوم شده.

با توجه به این که امسال «اینجانب، دانیل بلیک» کن لوچ، که انگلیسی زبان است موفق به دریافت جایزه نخل طلای جشنواره کن شد، شانس فیلم «فروشنده» به عنوان تنها اثر برنده دو جایزه از این جشنواره بسیار بالا رفته. فیلم فرهادی در کنار «او»، «کنیز»، «جولیتا»، «نرودا» و «تونی اردمن» نامزدهای امسال انتخاب منتقدان هم هستند. چیزی که باعث شد خیلی‌ها با مقایسه ساخته اصغر فرهادی و «پسر سائول»، اسکار «فروشنده» را قطعی بدانند؛ اما از سال 2010 فقط دو فیلم بعد از بردن جایزه انتخاب منتقدان توانسته‌اند به مجسمه اسکار دست پیدا کنند؛ «پسر سائول» و «عشق». به همین دلیل شاید خیلی نتوان روی این نامزدی حساب ویژه‌ای باز کرد.

پیشتازی تونی اردمن
در طرف مقابل فیلم «تونی اردمن» از آلمان توانسته رقیبی جدی برای اصغر فرهادی و «فروشنده» اش باشد. این فیلم که در جشنواره کن، موفق به بردن جایزه FIPRESCI شده است، ابتدا هفته گذشته در حالی که نماینده ایران جایی در میان کاندیداها نداشت، نامزد جایزه مستقل اسپیریت شد و بعد هم توانست یکی از تعیین کننده ترین جوایز این ماراتن را به خودش اختصاص دهد؛ جایزه حلقه منتقدان نیویورک. با توجه به این که هنوز نامزدها و برندگان سزار، گلدن گلوب و بفتا مشخص نشده‌اند، می‌توان فعلاً «تونی اردمن» ساخته مارن آده را پیشتاز فیلم‌های خارجی زبان در فصل جوایز دانست.

جشنواره ونیز امسال پر بود از فیلم‌هایی که با تحسین منتقدان مواجه شده‌اند. فیلم‌هایی مثل «ورود» ساخته دنی ویلانو، «جکی» اثر زندگینامه‌ای پابلو لارین، «لا لا لند» دومین فیلم بلند سینمایی دیمین شزل، «نوری میان اقیانوس‌ها» و «حیوانات شب زی» اما بخت با فیلمسازان خارجی زبان یار بوده که همه این‌ها به زبان انگلیسی ساخته شده‌اند و باید برای بخش اصلی اسکار آماده شوند. کما این که «لا لا لند» یکی از بخت‌های اصلی کسب اسکار بهترین فیلم سال است. برنده شیر طلای امسال با وجود همه این آثار صاحب نام اما یک فیلم فیلیپینی بود که توسط کشورش به اسکار معرفی نشد.

برندگان جشنواره برلین هم به جز«جدایی نادر از سیمین» سال‌هاست که در بخش اسکار خارجی زبان موفق نبوده‌اند. اگرچه فیلم‌هایی مثل «مرد بارانی» بوده‌اند که هم خرس طلایی را برده و هم یک یا چند جایزه اسکار را در ویترین افتخاراتشان چیده باشند اما آنها همگی انگلیسی زبان بوده‌اند و در بخش اصلی حضور داشته‌اند. بدون احتساب «جدایی نادر از سیمین»، آخرین فیلم خارجی زبانی که توانست هم خرس طلا را ببرد و هم در اسکار موفق باشد، انیمیشن «شهر اشباح» هایائو میازاکی است که تازه آن هم نتوانست اسکار بخش خارجی زبان را ببرد، بلکه با شکست «عصر یخبندان»، «لیلو و استیچ»، «اسپریت: اسبی از سیمارون» و «سیاره گنج» بهترین انیمیشن سال شد. به پشتوانه این تاریخ، خیلی نمی‌شود روی نماینده ایتالیا، «آتشی در دریا» که خرس طلای امسال را برده حساب باز کرد. مضافاً بر این که ساخته جانفرانکو رزی، مستند است.

با این حساب می‌شود «تونی اردمن» را مهم‌ترین بخت فصل جوایز در حال حاضر ارزیابی کرد و پس از آن فیلم «فروشنده» می‌تواند به نامزدی در اسکار امیدوار باشد. فیلم‌های «او» و «نرودا» هم شانس خوبی برای اسکار دارند؛ اما همیشه باید شانسی هم برای لابی گری و فیلم‌های سیاسی قائل شد. چرا «زیر سایه» نماینده فارسی زبان بریتانیا که نگاهی غرب زده را به دفاع مقدس دارد، نتواند اسکار را ببرد؟!

******************************

 چرا فروشنده حتما اسکار می‌گیرد؟!
پیرمرد متجاوز فیلم فروشنده همچون مردان لذت‌جوی قبل از سال 1357 زندگی می‎کند که علاوه بر همسر، به‎دنبال لذت بردن از زن دیگری هستند و هنوز با خاطره خیابان جمشید زندگی می‎کنند.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در میان فیلم‎‎هایی که قرار است به‎عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شود دو گزینه بسیار مهم وجود دارد؛ ایستاده در غبار و فروشنده.
احتمالا اگر فیلم فروشنده را به اسکار معرفی کنیم مجسمه طلایی را دریافت خواهیم کرد، اگر نکنیم هم قطعا فیلم فروشنده جزو نامزدهای اصلی دریافت مجسمه طلایی خواهد بود. راز این دریافت بسیار ساده است. یکی از شخصیت‎‎های اصلی فیلم، موجب دریافت جایزه اسکار و حتی گلدن گلوب خواهد شد. این شخصیت همان پیرمرد متجاوز فیلم فروشنده است.

تقریبا حدود 37 سال از انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی می‎گذرد. پیرمرد متجاوز فیلم «فروشنده» نیز مردی شصت و اندی ساله است. پیرمردی که ناراحتی قلبی دارد، قرص زیر زبانی مصرف می‎کند و اتفاقا همسر مهربانی هم دارد.  اما این پیرمرد مفلوک یک روز به قصد برقراری رابطه جنسی با یک روسپی، زنگ در خانه‎اش را می‎زند و در باز می‎شود و وارد خانه می‎شود. او وارد خانه می‎شود و می‎فهمد زن در حمام است. وارد حمام می‎شود و با زن دیگری مواجه می‎شود. به زن نزدیک می‎شود به قصد تجاوز (با ناراحتی قلبی).
 
 چرا فروشنده حتما اسکار می‌گیرد؟!
 
زن مقاومت می‎کند، با او درگیر می‎شود و به او آسیب می‎رساند. این موضوع که پیرمرد به زن جوان تجاوز کرده است یا نکرده بحث محوری این یادداشت نیست. مهم این است که این پیرمرد اوج روز‎های جوانی تا میانسالی‎اش را در یک حکومت اسلامی سپری کرده است اما خود را با فرهنگ عامه پس از تحولات سیاسی 1357 تطبیق نداده است. همچون مردان لذت‌جوی قبل از سال 1357 زندگی می‎کند که علاوه بر همسر، به‎دنبال لذت بردن از زن دیگری هستند و هنوز با خاطره خیابان جمشید زندگی می‎کنند.

 از همان ابتدای فیلم و ریزش نمادگرایانه ساختمانی که عماد و رعنا در آن زندگی می‎کنند و خراب نمی‎شود و قرار آخر با متجاوز در آن گذاشته می‎شود، فیلم فروشنده به شکل نمادگرایانه‎ای به خرابی‎‎های اجتماعی و جامعه درهم و فروپاشیده‎ای اشاره دارد. جامعه‎ای که روسپی دیگر سرجایش نیست و حریم روسپی و حریم امن خانواده جایشان با یکدیگر عوض شده است.

 ضمن اینکه بین عماد و بابک دیالوگی در پشت بام رد و بدل می‎شود مبتنی بر همین نگاه. کاراکتر اصلی فیلم (عماد) می‎گوید یکبار باید این شهر را از بیخ و بن خراب کرد دوباره ساخت و بابک پاسخ می‎دهد که چنین تجربه‎ای یکبار صورت گرفته و سرانجامی نداشته است (نقل به مضمون). در چنین دیالوگی معنای عمیقی وجود دارد.

 چرا فروشنده حتما اسکار می‌گیرد؟!
 
جامعه‎ای که زن خانه‌دار را به‎جای هرزه اشتباه می‎گیرند. اجتماعی که مامن اصلی زن خانه‌دار در آن در حال فرو‎ریزی است و ماوایش از یک خانه امن به خانه یک روسپی تغییر پیدا می‎کند. در همین روایت چند خطی فروشنده هزاران تعبیر و تفسیر استعاری کاملا ساده و شفاف وجود دارد. از سوی دیگر در چنین شرایطی خبری از عزتمندی خانواده در میان هست؟

فروشنده اصغر فرهادی حاوی هیچ نقد سیاسی مستقیم نیست اما با کارد تند و تیز نقد اجتماعی، خیلی صریح دریچه یک نقد سیاسی را رو به حاکمیت جمهوری اسلامی می‎گشاید.
یعنی نهالی که قرار بود در سی و اندی سال اخیر کاشته شود، رشد کج و معوجی داشته و جوان (پیرمرد متجاوز فیلم) روز‎های سال 1357 همچنان دلش می‎خواهد مثل روز‎های قبل از انقلاب زیست بوالهوسانه لیبرالی داشته باشد و همین زیست در ایام پیری فاجعه به بار می‎آورد.
 

 چرا فروشنده حتما اسکار می‌گیرد؟!
 
تا اینجا اعضای آکادمی اسکار به‎دلیل تعارض آرمانی آنچه قرار بوده بشود و از منظر سازنده فروشنده نشده است، آکادمی اسکار به اصغر فرهادی از 100 امتیاز، 90 امتیاز لازم را می‎دهد. یعنی 90 امتیاز ویژه جهت نمایش تعارض علنی میان فراهم‎سازی جامعه آرمانی از جانب حکومت با مشی لیبرال مردم؛ مثل فیلم‎های عشق سگی، الینگ، باج، پسر عروسی، جنایت پدر آمارو، شیطان (مایکل هافستروم) و… این نگاه می‎تواند فروشنده اصغر فرهادی را به جمع پنج فیلم برتر نامزد‎های اسکار برساند. در این میان اشاره‎ای هم داشتیم به فیلم جنایت پدر آمارو از کارلوس کاررای مکزیکی.
 
در آن فیلم پدر آمارو (کشیش جوان) قرار است که به‎عنوان سمبل مذهب در شهری کوچک زمنیه اعتلای مردم را فراهم آورد اما ارتباط کشیش اعظم کلیسا با مافیای مواد مخدر و اسلحه، پدر آمارو را مجبور به همکاری با کشیش می‎کند تا بر کارهایش سرپوش بگذارد. از طرف دیگر او عاشق آملیا می‎شود و با او رابطه برقرار می‎کند و از او بچه‌دار می‎شود.

آکادمی عاشق این موضوع است که در جامعه‎ای غیر لیبرال مطالبات لذت‎جویانه لیبرال نظم جامعه را بهم بریزد. از این منظر فروپاشی رخ داده است و هر فروپاشی خاص، در جامعه غیر آمریکایی حاوی امتیاز‎های اساسی فراوانی خواهد بود و آکادمی به چنین نگاهی امتیاز ویژه خواهد داد.

پیرمرد متجاوز فیلم فروشنده در واقع سمبل مطالبه اجتماعی جامعه در تعارض با جامعه‎ای است که ساخته شده است و فرسنگ‎ها با یکدیگر فاصله دارند. فردی که به شکل لیبرال بدون هیچ قیودی می‎خواهد زندگی کند و جامعه‎ای که سنگ بنایش را با زیربنای اجتماعی خانواده مبتنی بر نگره‎‎های مذهبی گذاشته است و این تعارض زمنیه یک فروپاشی کلان اجتماعی را به‎وجود می‎آورد.

در دادگاهی شخصی که عماد برای پیرمرد متجاوز فراهم می‎آورد، پیرمرد فقط یک دفاعیه دارد؛ وسوسه شدم. همین کلمه تمام معادلات یک جامعه خانواده‌محور را بهم می‎ریزد و اعضای آکادمی خوشحال می‎شوند و چنین مفهومی موید یک خواست اجتماعی لیبرال در مقابل یک محدودیت اجتماعی مبتنی بر فرهنگ اسلامی و ایرانی است.

اگر بنیاد سینمایی فارابی تصمیم بگیرد فروشنده را به‎عنوان نماینده ایران به اسکار بفرستد حداقل اتفاقی که خواهد افتاد این است که در جمع پنج فیلم برگزیده آکادمی قرار بگیرد  

*********************************

نقد فیلم فروشنده برای اسکار 2017

آیا فیلم فروشنده برای اسکار 2017 مناسب بود؟

فیلم فروشنده, اسکار 2017

آیا فیلم فروشنده برای اسکار 2017 مناسب بود؟

نقد فیلم فروشنده برای اسکار 2017

درباره انتخاب فیلم های ایرانی جهت معرفی به آکادمی علوم و هنرهای سینما موسوم به اسکار هر ساله حرف و حدیث های بسیاری صورت می یابد. هنگامی که نیمه اول سال رو به سمت روزهای آخرینش می گذارد این واکنش نسبت به چگونگی و انتخاب گزینه مناسب به بالاترین حد خود می رسد. چنان که امسال هم با وجود اکران فیلم های متنوع در بازده زمانی 9 مهر 1394 تا 9 مهر 1395 حساسیت های زیادی درباره گزینش فیلم ایرانی وجود دارد، چرا که در کنار رونق سینمای ایران در گیشه طی یک سال گذشته، اکران برخی فیلم ها واکنش ها و تبعاتی را به دنبال داشته است. آثاری که از حیث مراقبت از کیان خانواده و چگونگی نمایش دردهای جامعه به شکلی تنش زا رفتار کرده و فضای ناامنی به لحاظ روحی برای تماشاگران سینمایی به وجود آوردند.حال در نظر بگیرید که همین فیلم های بی قافیه از نگاه مردمان این سرزمین بخواهند سفیر سینمای جامعه ایرانی شوند و به چشم هیات انتخاب اسکار درآیند، آن گاه است که عمق اهمیت چنین موضوعی افزون می شود. این بی مبالاتی امسال در گزینش اولیه برای انتخاب فیلم ایرانی رخ داده و در میان 8 گزینه نخست جهت بررسی اعضای هیات انتخاب شاهد حضور فیلم هایی هستیم که هزاران فرسنگ با روح و ماهیت جامعه ایرانی فاصله دارند.

پیش از تحلیل فیلم های معرفی شده جهت معرفی به آکادمی اسکار امسال لازم است این سوال کلیدی به میان آورده شود که اصولا هدف ما از حضور در آوردگاه اسکار چیست؟ آیا به طور کلی لازم است که حتما در این جایزه سالانه که در آن شاهد انواع لابی ها و دست های پشت پرده در انتخاب های نهایی و در نوع چینش برندگان بوده ایم، حضور داشته باشیم؟ آیا به صرف حضور می توانیم استقلال مان را در میان همه مین های به کار گرفته شده در زمین اسکار به سلامت عبور دهیم؟ آیا با حضور در اسکار به ماهیت سیاست مابانه این جایزه رسمیت بخشیده ایم و یا این که تن به مبارزه ای خواهیم داد که یک سرش دیدگاه های صهیونیستی سردمداران هالیوودی قرار دارد و طرف مقابلش اندیشه های ناب سینمایی است که می بایست مشتق گرفته شده از مبانی و اصول اعتقادی و اخلاقی این سرزمین باشد؟

پرس های بسیاری که باید برای یک بار هم شده به شکلی عقلایی و با حضور صاحب نظران بدان پاسخی قاطع داده شود تا به شکلی باری به هر جهت و بی هویت به این سمت نرویم که تنها با نزدیک شدن به پایان موعد معرفی فیلم به اسکار به شکلی شتاب آمیز بخواهیم هیاتی تشکیل داده و به معرفی یک فیلم ایرانی دست بزنیم و یا این که مانند برخی سال ها از این گردونه خارج شویم. باید متولیان امر در صورت تائید حضور سینمای ایران در این آوردگاه سالانه به این مرحله از بررسی های تحلیلی بنشینند که هدف از حضورمان کسب جایزه بوده و یا انتقال پیام هایی از طریق فیلم انتخابی مورد توجه می باشد.

در اولین اسامی اعلام شده برای انتخاب یک فیلم به جایزه اسکار در سال 2017، 8 فیلم «ابد و یک روز»، «اژدها وارد می شود»،«ایستاده در غبار»، «چهارشنبه 19 اردیبهشت»، «دختر»، «فروشنده»، «لانتوری» و «ناهید» اعلام شدند. این در حالی است که اسامی فوق نشان می دهد که اولویت انتخاب ها با فیلم های اجتماعی بوده است، آن هم آثاری که به شکلی تیره ورزانه به انعکاس وقایع پرداخته اند به طوری که بروز حوادث فوق در سطح بین المللی به روشنی منعکس کننده وضعیت نامساهد زیست در داخل کشور خواهد بود!

از «لانتوری» که پدیده شوم بزهکاری و در نهایت اسیدپاشی را در جامعه ایرانی منعکس می کند تا «چهارشنبه 19 اردیبهشت» که فضای خفقان آور زیست در ایران و فقر گسترده در جامعه ایرانی را پیش چشم مخاطب جهانی قرار می دهد. درباره «ابد و یک روز» هم که تکلیف روشن است و این فیلم چنان تیره بوده و نمایشگر خانواده ای مفلوک و بن بست زده است که حتی اکران آن در کشور هم معترضان بسیاری داشت. خانواده ای که در نهایتِ فلاکت دختر خود را به یک خارجی شوهر می دهند( در واقع می فروشند). درباره فیلم «ناهید» هم که درباره زن مطلقه و نابسامانی است هم همین نگاه تیره ورزانه حاکم است و نیز «فروشنده» ای که مدافع بی غیرتی است و «دختر» ی که در مقابل سنت ها می ایستد.

حال با این فیلم ها و نوع نگاهی که به شدت منعکس گر انتخاب هایی جشنواره ای است، تکلیف سینمای پس از انقلاب ایران با همه آرمان های فرهنگی مورد انتظار چگونه خواهد بود؟! فیلم هایی که به بهانه کسب جایزه می خواهند هر نوع لباسی به تن کرده و در مقابل دیدگان قرار گیرند! سینمایی که عریانی پرداخت به سوژه های ملتهب و سیاهی و تلخی و پوچی کاراکترها برایش مهم نیست و تنها می خواهد در قاب توجه قرار بگیرد. البته از میان گزینه های نخست تاکنون فیلم های «چهارشنبه 19 اردیبهشت»، «ابد و یک روز» و «اژدها وارد می شود» حذف شده و 5 گزینه دیگر باقی مانده اند.

و حال اگر روی دیگر سکه را نگاه کنیم و تنها به صرف کسب جایزه به گزینش دست نزنیم، به گزینه ای خواهیم رسید که در عین داشتن ویژگی های فنی می تواند پیام رسان سینمای امروز ما باشد. فیلم «ایستاده در غبار» به گواه بسیاری از صاحب نظران یکی از مهم ترین دست آوردهای هنری سینمای ایران در سال های اخیر بوده است و از طرفی فیلمی هدفمند و براساس آرمان های ملتی همیشه بیدار و ایثارگر و مبارز می باشد. در عین حال معرفی این فیلم به اسکار جدا از میزان شانسی که برای کسب جایزه دارد، می تواند به نمایان سازی اسطوره و قهرمانی ایرانی به جهانیان کمک کرده و حتی به تعیین وضعیت و پیگیری شرایط این مرد بزرگوار کمک کند.

حال با این تفسیر آزمونی مهم پیش روی متولیان فرهنگی است تا در روزهای آتی نوع نگاه و هدف خود را در زمینه انتخاب فیلم ایرانی به اسکار برملا کنند و مشخص شود که برایشان پیام جهانی سینمای متعهد ایرانی با انتخاب فیلم «ایستاده در غبار» مهم است یا انتخاب «فروشنده» ای که اگر چه با توجه به موضوعی که انتخاب کرده شانس بسیاری برای کسب جایزه اسکار دارد اما انتخابش به تاراج بردن بسیاری از دغدغه های مردمان این سرزمین خواهد بود.

**************************************************

نقد و بررسی فیلم The Salesman (فروشنده)، به کارگردانی اصغر فرهادی

The Salesman (فروشنده) ۲۰۱۶ ——- درام، هیجانی — 125 دقیقه

امتیاز شما
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10

( 11 رأی )کارگردان : Asghar Farhadi

نویسندگان : Asghar Farhadi

بازیگران : Taraneh Alidoosti, Shahab Hosseini, Babak Karimi

خلاصه داستان : عماد و رعنا به دلیل خرابی آپارتمانشان محلی جدید برای زندگی خود می یابند. ورود آنها به آپارتمان جدید با مشکلاتی دیگری همراه می شود که به تدریج رابطه گرم آنان را سرد و دلهره آور می کند.

 

http://antique-book-treasure.ir/wp-content/uploads/2017/01/The-Salesman-620826.jpg

منتقد: اوون گلیبرمن – ورایتی

کی از چندین دلایلی که آلفرد هیچکاک بزرگترین فیلمساز تاریخ سینماست- فیلمساز ناب و نمونه- این است که ویژگی ها و تکنیک کار او خیلی از کارگردان ها را ( شاید همه کارگردان ها) تحت تاثیر قرار داده است. همچنین او خدای ابدی هر کسی است که فیلم تریلر ساخته است.و سایه ی او بر کسانی هم که کمتر”هیچکاکی” اند دیده میشود. مثال عالی برای چنین کسانی ،نویسنده و کارگردان ماهر ایرانی، اصغرفرهادی است.فرهادی از ناسازگاری های خانگی درام هایی میسازد که بظاهر از چیزی که مینمایند فراتر نمیروند. این درام ها هوشیارانه ، بی جلا ، خاص و واقعی هستند. با اینحال وقتی یکی از فیلم های فرهادی مثل ” جدایی” یا “گذشته” یا اثر جدیدش ” فروشنده” را میبینیم با تمهیدات پنهان و فریبنده اش به ناتورالیزم آشکاری انحراف پیدا میکنیم ، و کم کم میفهمیم که گرفتار گردبادی شدیم که با تغییرات درونی شخصیت ها بوجود آمده است. ما درگیر تعلیق درگیرکننده ای میشویم که به آنچه که در ذهن و دل شخصیت ها میگذرد وابسته است.

http://antique-book-treasure.ir/wp-content/uploads/2017/01/tumblr_o11ugfAxx21qej1i6o1_1280.jpg“فروشنده” به طرز نامشخصی با حادثه ی سهمگینی آغاز میشود.آپارتمانی درتهران در شرف فرو ریختن است و ساکنان که شامل زوج قهرمان فیلم عماد (شهاب حسینی)و رعنا (ترانه علیدوستی) میشوند از درون ساختمان برای نجات جانشان فرار میکنند . در اخر ساختمان سرپا میماند امابا نشتی گاز و ترک هایی بر دیوارها، تبدیل به خرابه ای میشود. عماد و رعنا مجبورند تا اپارتمان دیگری پیدا کنند ، این کار را میکنند و به سرعت به واحد قدیمی اما بزرگی که روی بام ساختمانی در همان حوالی واقع شده ، منتقل میشوند .بد بیاری های قبلی به این مکان نیز می آید. مستاجر قبری نیمی از وسایلش را جاگذاشته و فعلا هم قصد بردن آن ها را ندارد.وقتی دلیل نپذیرفتنش را جویا میشوند ، معلوم میشود – آنطور که در تهران حسن تعبیر میشود- زنی است با هم خوابه های متعدد ( به بیان دیگر ، یک فاحشه). دردسر ادامه دارد و اتفاقی می افتد که سختی ها را شدید تر میکند. رعنا در آیفون صدای مردی را میشنود که تصور میکند عماد است ، اما او نیست..

http://antique-book-treasure.ir/wp-content/uploads/2017/01/2057274.jpgبعدتر ، عماد باز میگردد و هنگامی که از پله ها بالا میرود رد پای خونی میبیند ، و داخل آپارتمان رعنا را میابد که وقتی در حمام بوده یک متجاوز به سر او ضربه وارد کرده .در بیمارستان بخیه میزنند و آزمایش اولیه ی او حاکی از سلامت حال او هست. جدای از این، هیچ چیز خوب نیست. حوادث همیشه پیش می آیند و افراد بی گناه در شهرهای بزرگ مورد حمله قرار میگیرند، اما حمله ی تصادفی به رعنا وضع روحی او را تضعیف میکند. رعنا ترسیده .. اما حالت تدافعی نیز به خود گرفته. او از عماد، که معلم ادبیات هست، میخواهد درخانه بماند… با اینحال میخواهد که به حال خود رها شود. رعنا بشدت عصبی و مضطرب میباشد اما بیش از آن درگیر تعارضات خودش است. و این چیزیست که او را عصبی و پرتنش میکند. عماد نمونه ای از جوانمردی است که هدفش حمایت کردن و آرامش دادن به همسرش هست.اما شرایط آنقدر با احساسات عصبی زنانه ی رعنا بهم ریخته است که مانع عماد میشود و کاسه ی صبر او را لبریز میکند.

http://antique-book-treasure.ir/wp-content/uploads/2017/01/The-Salesman-6-620420.jpg“فروشنده” به نسبت فیلمهای قبلی فرهادی ، مینیمال و ساده تر مینماید.با این وجود تکنیک نویسنده-کارگردان به مانند قبل مطمئن است.هر نمایی بجاست وهر جمله ای منجر به نتیجه ای میشود.هنگامی که عماد تحقیقاتش در مورد جنایت را انجام میدهد ، یک گوشی تلفن همراه و دسته کلیدی که وانت جلوی بلوکشان را باز میکند، می یابد. برای مدتی ، هیچ کدام ازاین ها به جایی ختم نمیشود.”فروشنده”بعنوان داستان نئورالیستی تنش نسبتا کمی را ایجاد میکند.اما همه اینها عمدی است چرا که عماد فقط یک کارگاه معمولی است. سپس او بطور اتفاقی با کسی که ظاهرا به همسرش در حمام حمله کرده مواجه میشود. با این حال ما دنبال مرد خاطی نیستیم و آشاکار شدن اینکه چه کسی جنایت را مرتکب شده اهمیت ندارد .

http://antique-book-treasure.ir/wp-content/uploads/2017/01/forushande-2.jpgدرفیلمی مثل “taken” ( که درباره ی انتقام جویی است) ، قهرمان با احساساتی انتقام جویانه و بحق، از رضایت خاطری که با انتقام گرفتن بدست آمده لذت میبرد( و همینطور مخاطب نیز لذت میبرد) با اینحال این طرح هدف اخلاقی نیز دارد:او دخترش را پیدا میکند و پس میگیرد.در “فروشنده” روانشناسی انتقام پیچیدگی متافیزیکی دارد. عماد میخواهد فردی که همه ی این مشکلات را ایجاد کرده را به کیفراعمالش برساند- با توجه به خونین و خطرناک بودن جراحت که مرد وارد کرده ، انتقامش چندان جای تعجبی هم ندارد.اما مشکل اصلی که عماد با آن دسته و پنجه نرم میکند ضربه ی روحی است که به همسرش وارد شده. این چیزی است که او را عصبانی میکند ، این دلیل انتقام گرفتن اوست.در اعماق وجودش ( به طریقی که خودش هم هیچ آگاهی نسبت به آن ندارد) عماد از رعنا انتقام میگیرد. و این چیزی است که درام فیلم ” فروشنده ” را پرتنش و ویرانگر میسازد.شهاب حسینی با بازی زیبایش نقش شهاب ، فردی که همچون یک شوالیه درتلاش است تا دیکتاتوری اش بر دیگران را کنترل کند اجرا مینماید. ترانه ی علیدوستی نسخه ی اندو زده و ایرانی ماریون کوتیار است. اما بهترین بازی را بابک کریمی ارائه ی داده که درنقش آدم هیچ کاره ای که تمام مصائب را آورده میدرخشد. در ابتدای فیم به او بی اعتنا هستید یا با تحقیر نگاهش میکنید ، اما پس از بیست دقیقه او شاید حتی شما را به گریه اندازد

ضمنا عنوان فیلم اشاره دارد به نمایش آماتوری که عماد و رعنا هر دو در آن بازی میکنند . عماد نقش ویلی لومان و رعنا نقش همسرش لیندا را اجرا میکند.این تدبیر تا آخر فیلم بخوبی بکار می آید – حداقل تا جایی که موازی بودن عماد و ویلی به ثمر میرسد. آندو مردان خوبی هستند که بخاطر انتخاب هایشان باعث ناامیدی و مشقت خانواده یشان میشوند. فرهادی نقد دراماتیکی را از آنچه که بعنوان نگاه مردان ایرانی به تصویر میکشد شکل میدهد- نگاه گداخته ای از قضاوت و خشم.

 

اختصاصی نقد فارسی

مترجم: حسین ملاشاهی زارع

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت نقد فارسی” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

 
 
Tags:

  • the salesman

مطالب مرتبط با این موضوع

  • یادداشتی بر فیلم فروشنده ؛ آرتور میلر، فرهادی و «گاو مشد حسن»!
  • نقد مفصل مسعود فراستی به فیلم «فروشنده»؛ Excusez Moi
  • نقدی بر فيلم «فروشنده»؛ دلبر رعنا، ستمگر رعنا
  • نقدی بر فیلم «فروشنده»؛ سقوط نادر به فروشنده
  • نقد مگی گگلر به فیلم «فروشنده» ؛ «فروشنده» یک فیلم بی‌پروا و افسونگر است
 

نوشتن دیدگاه

جهت انتشار نظرات خود در نقد فارسی همراه با آواتار و بدون نیاز به پر کردن فیلد های اجباری و وارد کردن کد امنیتی، لطفا ابتدا ثبت نام و سپس با نام کاربری خود وارد شوید.
 

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

ارسال
 
 

دیدگاه‌ها   

 
%image_alt%
+1 #40 مریم_m ۱۳۹۵-۱۱-۰۴ ۱۴:۴۵

بهترین فیلم سال ایران بدون شک

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+6 #39 ahad ۱۳۹۵-۱۰-۲۹ ۱۳:۰۹

بله مشخصا یکی از اهداف فیلم ..نشان دادن اون نگاهی که مسائل جنسی در ایران هست ، هست

و متاسفانه این مساله به این زودی ها در ایران قابل حل نیست

نمره من به فیلم 8

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-1 #38 جاده ۱۳۹۵-۱۰-۲۳ ۰۸:۵۰

به نقل از samaneh524:

بینید دوتا شخصیت اصلی داشت این فیلم : عماد و رعنا

اگه اول بخواهیم شخصیت پردازی این دو که یکی از اجزای فیلمنامه همون شخصیت پردازی هست رو بررسی کنیم . رعنا : یه زن معمولی که ناخوداگاه دچار یک حادثه میشه . ببینید رعنا اون شخص متجاوز رو دیده ، همون موقع دید . ظاهر ناتوانش رو . اگر ترحمی قراره صورت بگیره میبایست وقتی کمی سرحال اومد خود بخود از ادامه ی این کار چشم بپوشه . نه اینکه مدام از همسرش بخاد که انتقام این کارو بگیره و بعد که موعدش رسید . گویی که تازه شخص متجاوز رو دیده ، نظرش عوض شه و بخاد عماد و منصرف کنه .

عماد هم همینطور . شخصیت پردازی اون هم خوب نبود . ابتدا بسیار برآشفته و خشمگین میشه . پای آبرو ، ناموس و آینده ی زندگی شخصی در میونه . افکارش آرامش ندارن . ولی … بعد از چند روز کم کم براش عادی میشه و میخاد به سرکار برگرده و به روال عادی زندگیش. بعد با شناخت متجاوز اصلی دوباره خشمش از سر گرفته میشه . و درست وقتی که همسرش تقاضای بخشش متجاوز رو داره اینبار عماد نمیخواد بگذره.

مستاجر سابق اون خونه که یک خانم با وضع ناخوشایند اخلاقی هست رو در فیلم چطوری به ما نشون میده؟ صرفا با چند تا کفش؟؟؟!!!

اگر به فرض خیلی کم اون زن همون بازیگر تاتر همکار عماد و رعنا بود ، نباید بیشتر بهش میپرداخت و از اون به شکل یک قطعه تکمیل کننده پازل استفاده میکرد؟ و اگر هم نبود دلیل این شباهت های مثل پالتوی قرمز ، بیوه بودن، آشنا بودن با بابک و … آیا فقط برنگیختن کنجکاوی ذهن بیننده بود ؟

نقش اون پسر بچه تو فیلم چه پیشبردی داشت؟

دلیل نشون دادن اینکه تو گوشی دانش آموز عکسهای مستهجن وجود داره از سوی کارگردان چی بود؟

دلیل نمایش فیلم گاو؟

ارتباط بین نمایشنامه و فیلم اصلی که واقعا یکی از دشوار ترین سوالهایی بود که به ذهن من میرسید؟

اون سکانس توی تاکسی؟

آیا یک فیلمنامه خوب اونی نیست که بتونه در نهایت فایده هرکدوم از این بخش ها رو در رسیدن به یک غایت کلی اگر نگیم در تماشای اول که حداقل در تماشاهای بعدی به بیننده نشون بده ؟

میرسیم به شخصیت متجاوز: نمیدونم یک راهکار محسوب میشه یا انتقاد ، آیا بهتر نبود شخصیت مردی نسبتا میانسال با ظاهری مناسب و مقبول ، سرحال ( که قابلیت تجاوز رو داشته باشه و وقتی قراره از طبقه چندم یه آپارتمان با پای زخمی پله ها رو دوتا یکی بره پایین و سوییچ ماشین خودشو جا بزاره و پیاده فرار کنه ، قادر به این کار باشه ) باشه ولی اونجایی که قراره ترحم برنگیز باشه بجای اینکه اونو ترحم برانگیز نشون بدیم وضعیت زندگی و خانواده اون رو اسفبار نشون بدیم ؟

اگه واست پیش نیومده دلیل نمیشه که همه متجاوزا میانسال باشن

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+9 #37 amirhoseein ۱۳۹۵-۱۰-۲۳ ۰۷:۱۸

من فکر میکنم فرهادی نگاهیم به بیماری جنسی مردم ایران داره از سکانس توی تاکسی و دیالوگ شهاب حسینی به شاگردش که میگه اون خانوم حتما ی جا ی برخورد بدی باهاش شده تا عکس های تو گوشیه شاگرد و مرد سن بالایی که باوجود بچه با ی خانوم بد کاره رفت آمد داره علی رغم وضع مالی نه چندان خوب براش پول میذاره و وقتی میبینه زن دیگه تو حموم وسوسه به تحاوز میشه علی رغم اوضاع جسمیه نه چندان مساعد

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+3 #36 میثم 70 ۱۳۹۵-۱۰-۲۲ ۰۱:۱۴

من میخوام به عنوان یک وکیل و حقوقدان کمی درباره فیلم فروشنده بنویسم. توجه کنید در هر جرمی که رخ می دهد سه شخص یا سه طرف وجود دارد: 1- مجرم 2- مجنی علیه 3- جامعه. در فیلم فروشنده هم این سه طرف وجود دارند . پیره مرد متجاوز به عنوان مجرم. رعنا مجنی علیه و جامعه که ما تعدادی از اعضای جامعه رو در این فیلم دیدیم که شامل عماد و خانواده پیره مرد و همسایگان و دوستان و همکاران عماد و… می شود. در حقوق جزا و جرمشناسی گفته می شود که برای انتخاب مجازات برای مجرم باید به هر سه طرف جرم توجه شود که مجازات بهترین نتیجه را در پی داشته باشد .هم برای اصلاح مجرم و هم تسکین مجنی علیه و هم اجرای عدالت و برقراری نظم و امنیت در جامعه.در فروشنده وقتی که رعنایی که مورد تجاوز قرار گرفته حتی از اشاره به این اتفاق وحشت داره و حالش را بد میکند تصمیم میگیرد که سکوت کند و ماجرا رو ادامه ندهد و از هر چیزی که او را به یاد آن ماجرا می آورد فرار کند. اما عماد به عنوان عضوی از جامعه که از این اتفاق دچار آسیب شده است نیز به دنبال تسکین درد خودش است و این را با رسوا کردن پیره مرد در برابر خانوده اش میبیند . اما برخی از منتقدادن عماد و اصغر فرهادی را به خاطر این اعمال که خشونت در آنها نیست به بی غیرتی متهم میکند . سوالی که از این دوستان میشود پرسیده اینه که اگر عماد پیره مرد رو می کشت با غیرت بود؟ اما عماد با نگاه به وضعیت رعنا و دیگر افراد جامعه (خانواده پیره مرد) تصممیمش در اعمال نوع مجازات نسبت به پیره مرد عوض می کند تا دیگر افراد جامعه در نتیجه مجازات نامناسب و رسوا کردن پیره مرد دچار آسیب نشوند و تنها پیره مرد مجازات شود بدون اینکه خانواده او صدمه ببینند و در واقع یک سیلی و بخشش رعنا مجازاتی است که بر پیره مرد تحمیل می شود و همین مجازات پیره مرد را به سمت مرگ(شاید) می کشاند اما خانواده اش دچار صدمه نمی شوند و آثار مخرب یک جرم در یک حمام دامنه گسترده تری پیدا نمی کند.فرهادی ّبا آگاهی از علم حقوق یا بدون آگاهی از این علم در فروشنده یک دادگاه برگزار می کند و عادلانه ترین تصمصیم را در مقام یک قاضی می گیرد . تصمیمی که به نفع تمامی طرفین است. و من به عنوان یک وکیل آقای فرهادی را تحسین می کنم و به منتقدینی که فرهادی را متهم به اشاعه بی غیرتی می کنند می گویم که غیرت همیشه در قالب کشتن فرد با چاقو یا اسلحه نمود پیدا نمی کند . گاهی یک سیلی می تواند نهایت غیرت را به نمایش بگزارد.

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
0 #35 said ۱۳۹۵-۱۰-۲۲ ۰۰:۴۱

فیلم خوبی بود

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
0 #34 vahab ۱۳۹۵-۱۰-۰۵ ۱۴:۰۰

به نقل از samaneh524:

بینید دوتا شخصیت اصلی داشت این فیلم : عماد و رعنا

اگه اول بخواهیم شخصیت پردازی این دو که یکی از اجزای فیلمنامه همون شخصیت پردازی هست رو بررسی کنیم . رعنا : یه زن معمولی که ناخوداگاه دچار یک حادثه میشه . ببینید رعنا اون شخص متجاوز رو دیده ، همون موقع دید . ظاهر ناتوانش رو . اگر ترحمی قراره صورت بگیره میبایست وقتی کمی سرحال اومد خود بخود از ادامه ی این کار چشم بپوشه . نه اینکه مدام از همسرش بخاد که انتقام این کارو بگیره و بعد که موعدش رسید . گویی که تازه شخص متجاوز رو دیده ، نظرش عوض شه و بخاد عماد و منصرف کنه .

عماد هم همینطور . شخصیت پردازی اون هم خوب نبود . ابتدا بسیار برآشفته و خشمگین میشه . پای آبرو ، ناموس و آینده ی زندگی شخصی در میونه . افکارش آرامش ندارن . ولی … بعد از چند روز کم کم براش عادی میشه و میخاد به سرکار برگرده و به روال عادی زندگیش. بعد با شناخت متجاوز اصلی دوباره خشمش از سر گرفته میشه . و درست وقتی که همسرش تقاضای بخشش متجاوز رو داره اینبار عماد نمیخواد بگذره.

مستاجر سابق اون خونه که یک خانم با وضع ناخوشایند اخلاقی هست رو در فیلم چطوری به ما نشون میده؟ صرفا با چند تا کفش؟؟؟!!!

اگر به فرض خیلی کم اون زن همون بازیگر تاتر همکار عماد و رعنا بود ، نباید بیشتر بهش میپرداخت و از اون به شکل یک قطعه تکمیل کننده پازل استفاده میکرد؟ و اگر هم نبود دلیل این شباهت های مثل پالتوی قرمز ، بیوه بودن، آشنا بودن با بابک و … آیا فقط برنگیختن کنجکاوی ذهن بیننده بود ؟

نقش اون پسر بچه تو فیلم چه پیشبردی داشت؟

دلیل نشون دادن اینکه تو گوشی دانش آموز عکسهای مستهجن وجود داره از سوی کارگردان چی بود؟

دلیل نمایش فیلم گاو؟

ارتباط بین نمایشنامه و فیلم اصلی که واقعا یکی از دشوار ترین سوالهایی بود که به ذهن من میرسید؟

اون سکانس توی تاکسی؟

آیا یک فیلمنامه خوب اونی نیست که بتونه در نهایت فایده هرکدوم از این بخش ها رو در رسیدن به یک غایت کلی اگر نگیم در تماشای اول که حداقل در تماشاهای بعدی به بیننده نشون بده ؟

میرسیم به شخصیت متجاوز: نمیدونم یک راهکار محسوب میشه یا انتقاد ، آیا بهتر نبود شخصیت مردی نسبتا میانسال با ظاهری مناسب و مقبول ، سرحال ( که قابلیت تجاوز رو داشته باشه و وقتی قراره از طبقه چندم یه آپارتمان با پای زخمی پله ها رو دوتا یکی بره پایین و سوییچ ماشین خودشو جا بزاره و پیاده فرار کنه ، قادر به این کار باشه ) باشه ولی اونجایی که قراره ترحم برنگیز باشه بجای اینکه اونو ترحم برانگیز نشون بدیم وضعیت زندگی و خانواده اون رو اسفبار نشون بدیم ؟

اگر نقدهایی که در مورد این فیلم نوشته شده رو بخونید جواب سوالهاتون رو میگیرید . ضمنا یادتون باشه تو فیلمهای فرهادی نباید دنبال قهرمان و شخصیت بی عیب و نقص باشید.

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+1 #33 samaneh524 ۱۳۹۵-۱۰-۰۵ ۱۲:۲۶

بینید دوتا شخصیت اصلی داشت این فیلم : عماد و رعنا

اگه اول بخواهیم شخصیت پردازی این دو که یکی از اجزای فیلمنامه همون شخصیت پردازی هست رو بررسی کنیم . رعنا : یه زن معمولی که ناخوداگاه دچار یک حادثه میشه . ببینید رعنا اون شخص متجاوز رو دیده ، همون موقع دید . ظاهر ناتوانش رو . اگر ترحمی قراره صورت بگیره میبایست وقتی کمی سرحال اومد خود بخود از ادامه ی این کار چشم بپوشه . نه اینکه مدام از همسرش بخاد که انتقام این کارو بگیره و بعد که موعدش رسید . گویی که تازه شخص متجاوز رو دیده ، نظرش عوض شه و بخاد عماد و منصرف کنه .

عماد هم همینطور . شخصیت پردازی اون هم خوب نبود . ابتدا بسیار برآشفته و خشمگین میشه . پای آبرو ، ناموس و آینده ی زندگی شخصی در میونه . افکارش آرامش ندارن . ولی … بعد از چند روز کم کم براش عادی میشه و میخاد به سرکار برگرده و به روال عادی زندگیش. بعد با شناخت متجاوز اصلی دوباره خشمش از سر گرفته میشه . و درست وقتی که همسرش تقاضای بخشش متجاوز رو داره اینبار عماد نمیخواد بگذره.

مستاجر سابق اون خونه که یک خانم با وضع ناخوشایند اخلاقی هست رو در فیلم چطوری به ما نشون میده؟ صرفا با چند تا کفش؟؟؟!!!

اگر به فرض خیلی کم اون زن همون بازیگر تاتر همکار عماد و رعنا بود ، نباید بیشتر بهش میپرداخت و از اون به شکل یک قطعه تکمیل کننده پازل استفاده میکرد؟ و اگر هم نبود دلیل این شباهت های مثل پالتوی قرمز ، بیوه بودن، آشنا بودن با بابک و … آیا فقط برنگیختن کنجکاوی ذهن بیننده بود ؟

نقش اون پسر بچه تو فیلم چه پیشبردی داشت؟

دلیل نشون دادن اینکه تو گوشی دانش آموز عکسهای مستهجن وجود داره از سوی کارگردان چی بود؟

دلیل نمایش فیلم گاو؟

ارتباط بین نمایشنامه و فیلم اصلی که واقعا یکی از دشوار ترین سوالهایی بود که به ذهن من میرسید؟

اون سکانس توی تاکسی؟

آیا یک فیلمنامه خوب اونی نیست که بتونه در نهایت فایده هرکدوم از این بخش ها رو در رسیدن به یک غایت کلی اگر نگیم در تماشای اول که حداقل در تماشاهای بعدی به بیننده نشون بده ؟

میرسیم به شخصیت متجاوز: نمیدونم یک راهکار محسوب میشه یا انتقاد ، آیا بهتر نبود شخصیت مردی نسبتا میانسال با ظاهری مناسب و مقبول ، سرحال ( که قابلیت تجاوز رو داشته باشه و وقتی قراره از طبقه چندم یه آپارتمان با پای زخمی پله ها رو دوتا یکی بره پایین و سوییچ ماشین خودشو جا بزاره و پیاده فرار کنه ، قادر به این کار باشه ) باشه ولی اونجایی که قراره ترحم برنگیز باشه بجای اینکه اونو ترحم برانگیز نشون بدیم وضعیت زندگی و خانواده اون رو اسفبار نشون بدیم ؟

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+5 #32 /محمد/ ۱۳۹۵-۰۹-۲۴ ۰۰:۱۹

اولا فیلم فوق العاده بود. واااقعا فوق العاده بود. ثانیا اینجا فقط میخوام یکم از جفای این آقای فراستی رو بگم که توی آنتن زنده تلوزیون چه حرف هایی گفت علیه فروشنده و طرف مقابلش هم که هییییچی.
یکی دو نمونه فقط. فراستی گفت : “فیلم اساسا بنا میشه رو صحنه تجاوز. تا قبل ازین مقدمست میشه حذف کنیم دو دقیقه بگیم آقا اینا میخوان خونشونو عوض کنن”
خیلی از دوستان هم تو کامنتا نوشته بودن و متوجه شده بودن که اولا در فیلم های فرهادی تمام صحنه ها هدف مندن وحرف دارن برای گفتن این یک. دوما اینجا هم ترک خوردن خانه، اخلاق و رفتار و شخصیت عماد، دیالوگ “این شهرو باید با لودر خراب کرد از نو ساخت …”، حتی همین تئاترش که فراستی گفت وقت تلف کردن بود و خیلی چیزای دیگه که برای درک روند فیلم ضرورین و تفکر و هدف فیلم اتفاقا ازونجا شروع میشه و به اونجا هم میرسه، جزو قسمتیه که استاااااد فراستی میریزه دور!!! فیلم بنا میشه رو صحنه تجاوز ولی هدف اصلی چیز دیگریست. اتفاقا سبک فرهادی به نظر من طوریه که اول یک موضوع خاص رو بزرگ میکنه و جریان بهش میده ولی آخر به یک موضوع کلی تر و متعالی تر میرسه که بیننده با فکر کردن بهش به خیلی چیزا میرسه. اینجا به نظرم اوووج کژفهمی، نافهمی و نامردی فراستی بود نسبت به فروشنده و کلا فیلمای فرهادی.
فراستی یه جای دیگه با کلمات “چه” و “چگونه” خیلی زیرکانه بازی میکنه تا درگیری ذهنی روی طرف ایجاد کنه تا از گیج شدنش استفاده کنه و بگه که دیدین نتونشتین جواب منو بدین! در صورتی که این حرفاش اصلا ارزش جواب نداشت چون همش مغلطه بود مغلطه کامل که از فنون جدله. البته در ادامه هم باز یه تناقضاتی تو حرفاش هست ونقدهایی بهش وارد هست که زیاد میشه و نمیشه گفت اینجا!
به هر حال ان شاءالله فیلم تو اسکار بتونه موفق باشه

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+5 #31 صادق74 ۱۳۹۵-۰۸-۲۵ ۲۱:۲۵

به نقل از مجتبی حسین زاده:

فیلم فروشنده‌ی اصغر فرهادی رو دیدم!
باز هم یه فیلم بسیار خوش ساخت که از اولین صحنه‌ی فیلم چشم میدوزی تا ارتباطات رو پیدا کنی! چون میدونی هر جمله و هر پلان و هر سکانس و صحنه‌ای، نقشی داره که خوبه درکش کنی!
از ابتدا که خونه میلرزه، چون یکی گود برداری کرده و پایه های خونه سست شده، داستان شروع میشه! توی فکر بودم که قراره چه ارتباطی باشه این اتفاق با باقی فیلم!
توی این طوفانی که به پا شده، عماد(شهاب حسینی) انسان باقی میمونه و به کمک پیرزنی میره که پسر بیماری داره!
اما بعد میفهمم که باید انتظار داشته باشم که کسی به مرور گاو بشه!
زنی هست توی فیلم که هرگز دیده نمیشه! و شاید توی جامعه ی ما هرگز جز همون جنبه‌ای که ازش توی فیلم دیده میشه، دیده نشه! زنی که برای امرار معاش خودش و بچه‌اش مجبوره با دیگران همخوابی کنه. اون اما “خونه‌”ای نداره، خونه‌ی اون محل امرار معاش اونه! اجاره‌ای و متعلق به دیگران! این که خونه چه مفهومی داره میذارم به عهده‌ی هر بیننده‌ای، ولی خب برام جالبه وقتی پایه‌ای زندگی عماد، مثل پایه‌های خونه‌ی قبلیش میلرزه، اینبار عماد آروم آروم شروع میکنه به تغییر، به مرور …
البته خب رعنا (ترانه علیدوستی) هم در این جریان، با سکوتش و ترسش، بی‌تأثیر نیست…
اشتباهات کوچیک، نگفتن بابک راجع به شغل همسایه قبلی فقط برای احتیاط، چک نکردن گوشی آیفون توسط رعنا، وسوسه شدن پیرمرد، عدم مراجعه رعنا به مشاور، تأثیر میذارن روی تغییر نگاه عماد به قضایا و مسیرش، آدمی که تا همین روز قبل، حتا نسبت به زنی که قضاوت اشتباهی در موردش توی تاکسی کرده، قضاوت نمیکنه و آدمها رو خوب میبینه و باهاشون میخنده و کمک میکنه و … حالا اون هم اشتباه میکنه و به راحتی به حریم دیگران (گوشی شاگرد) تجاوز میکنه، همه رو قضاوت و محکوم میکنه (فحاشی به بابک و شک به رعنا و …) و در پایان، چقدر جالبه که باز برمیگردیم به همون خونه ی اول!! خونه ای که ستونهاش به خاطر گودبرداری لرزید و دیوارها ترک برداشت و دیگه جای امنی برای زندگی نیست اما هنوز پابرجاست، و زندگی عماد و رعنا، که پایه هاش رو پیرمردی به قصد گودبرداری!! لرزوند و حالا ترک برداشته و دیگه شاید جای امنی برای زندگی نیست …

میتونم بگم از نقد بالا هم، شما بهتر نوشتید. تغییر شخصیت عماد خیلی خوب و قابل تامل بود.
اضافه کنم که از دیگر زیبایی‌های فیلم بهم پیوسته بودن تمام اجزای فیلم بود. میشه گفت صحنه‌ای در فیلم وجود نداشت که به مفهوم فیلم مرتبط نباشه، حتی صحنه‌های کوچیک. مثل خنده‌های تمسخرانه‌ی همسر بازیگری که نقش فاحشه رو داشت. رعنا شاهد این موضوع بود و همین توی تصمیم‌گیریش برای رفتن پیش پلیس و علنی کردن این اتفاق، تاثیر گذاشت.
یا دلیل عماد برای رفتار اون زن در تاکسی که “شاید اتفاق بدی قبلا براش افتاده”.
کمتر فیلمی پیدا میشه که به این شکل اجزای فیلم، مرتبط با موضوع فیلم باشن.
خیلی هم خوشحالم فیلم حالت کلیشه به خودش نگرفت و شخصیت رعنا رو درآخر با یک حالت تهوع، باردار نشون نداد.(البته مشخصه آقای فرهادی وارد همچین کلیشه‌هایی نمیشه)
فقط من نماد گربه رو در فیلم متوجه نشدم که توی سه یا چهار پلان گربه‌ای با مشخصات ظاهری یکسان نمایان میشد که نتونستم دقیقا متوجه بشم چه نمادی داشت

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
0 #30 arash69 ۱۳۹۵-۰۸-۲۵ ۱۱:۲۴

سینما یعنی فرهادی و فرهادی یعنی افتخار این فیلم یک شاهکار بود

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-2 #29 گندم ۱۳۹۵-۰۸-۱۳ ۰۱:۴۳

فرهادی افت شدیدی در کارگردانی داشته نسبت به فیلم های قبلش.و همچنین فیلمنامه ای که چفت و بست ندرد و صحنه های تئاتر ارتباطی به داستان ندارد.و صرفا برای تلف کردن زمان فیلم.و فیلمبرداری نه چندان خوب و دوربین روی دست اضافه که هیچ منطقی هم ندارد و فقط اذیت کردن تماشاگر است.کارگردان اصول pov را هم رعایت نکرده در بعضی از سکانسها و درکل فیلم خوبی از آب در نیامده.

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
0 #28 مهران ۱۳۹۵-۰۸-۰۳ ۱۱:۴۴

عماد در نقش ویلی نیست بلکه اون پیرمرده در نقش ویلی میتونه باشه که به بن بست میرسه
کلا فرهادی نتونست ارتباط منطقی بین نمایشنامه و فیلم قرار بده بنظرم چون اصغرخان علاقه شخصیش روی این نمایشنامه بوده خواسته این نمایشنامه رو تو فیلمش بیاره

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-1 #27 Tom ۱۳۹۵-۰۸-۰۲ ۱۶:۳۲

صحنه های تئاتر “مرگ فروشنده” هیچ چالش احساسی تاثیر گذار در روند اتفاقات داستان در بیننده ایجاد نميکنند و فقط برای تماشاگر عام شلوغ کاری به حساب ميايند.پیدا کردن ارتباط بین تئاتر و زندگی عماد و رعنا سخت است و يافتن دلیل فیلمساز براي قرار دادن این ارتباط بین هنر و زندگی سخت تر.نشانه گذاری های فیلمساز در تئاتر و زندگی واقعی مانند تابلوی راهنما زندگی و تئاتر را جلوی راه هم در یک مسیر قرار میدهند اما پل ارتباطی بین این دو اساسا توسط دو چالش احساسی و ذهنی با هم ساخته نمی شوندو توسط چالش ذهنی بصورت تنها نیمه کاره ساخته میشوند(در حالی که در هنر وجود هر دو چالش در هر بخش هنر الزامی است) یعنی اگر فیلم را ببینیم و بعد به ارتباط زندگی و هنر(در اینجا تئاتر) فکر کنیم چیزهایی می يابیم.قبل از آن بگويم از جمله آدرس های اولیه ای که فيلمساز با نشانه ها داده به عنوان مثال جورابي است که هم در زندگی واقعی و هم درتئاتر عماد به دست ميگيرد یا وجود کاراکتر روسپي هم در تئاتر و هم در زندگی عماد و رعنا.مشتری که مشخص است کيست.پیرمردی مفلوک.اما فروشنده کيست؟فروشنده در زندگی واقعی روسپيي است که اصلا در فیلم حضور ندارد.در تئاتر،فروشنده عماد در نقش ویلی لومان است که اگر نمایشنامه را بخوانیم متوجه میشویم که او خود مانند مشتری پیر ناخوانده ی همسرش، مشتری روسپي قرمز پوش نمایشنامه است که بعدا در طول نمایش دستش مقابل فرزندش رو میشود.البته چون فیلمساز این را در فیلمش مطرح نکرده ما هم مجبور به بحث راجب آن نیستیم و الکی موضوع را پیچیده نميکنيم…ناچار باید از آن بگزريم.اگر با همین چهار پنج سکانس تئاتر ارتباط کامل بین نمایشنامه ی مرگ فروشنده و زندگی عماد و رعنا بوجود آمد که آمد نیامد هم ضعف فیلمساز است.خب گفتیم که فیلمساز مشخص نکرده فروشنده کيست..آیا روسپي غایب در فیلم است یا عماد که در تئاتر هم نقش ویلی لومان فروشنده را دارد؟آیا فیلمساز خواهش کرده که نمایشنامه را بخوانیم تا بهتر آن را بفهميم؟اگر آره که من با خوندن نمایش به این نتیجه رسیدم که شخصیت عماد در تئاتر و پيرمرد هر دو از یک جنس اند یعنی خیانتکار.اگر اینگونه است شخصیت عماد مشتری است یا فروشنده..اصلا فروشنده چه نوع فروشنده ای است..تن فروش یا فروشنده ی چیزهای دیگر؟ نمی دانیم بهتر است همانطور که گفتم بیخیال نمایشنامه ی کامل مرگ فروشنده بشویم انگار فرهادی کل محتوای آن را تغییر داده.اگر دقت کنید اتفاقات تئاتر بسیار شبیه اتفاقات زندگی عماد و رعنا است.در زندگی واقعی پیرمرد به قصد شهوترانی دست در موهای رعنا میکند زیرا وسوسه شده و برايش مهم نیست شخص مقابل همان فاحشه است یا یک زن دیگر یعنی برای اون رعنا نقش روسپي را بازی میکند .در تئاتر نیز رعنا به دلیل وضعيتش نقش خود را به زن روسپي ميسپارد.یعنی جای این دو در واقع عوض شده.همانطور که گفتیم در طول فیلم روسپي واقعی وجود ندارد و غایب است.در صحنه ای از تئاتر زن روسپي به پشت صحنه ميايد و به وقایع روی صحنه ميخندد در واقع او مانند روسپي در زندگی واقعی غایب است ولی به اتفاقات ميخندد.شخصیت عماد (ویلی لومان) در تئاتر ميميرد و پيرمرد نیز در پایان داستان در شرف مرگ است که بعد معلوم نمیشود که مرده یا نه. پس نقش عماد در تئاتر(ویلی لومان) بسیار شبیه پيرمرد است هردو خيانتکارند و هر دو در آخر مرگ را به چشم ميبينند. معنيش چيست؟همانطور که گفتم در چالش ذهنی هم تئاتر نیمه کاره باقی می ماند.ایرادات دیگر دارد که صحبتم را خیلی طولانی تر میکند اما مشکل اصلی به نظرم تئاتر بود

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+5 #26 Tom ۱۳۹۵-۰۸-۰۲ ۱۵:۱۱

فیلم خوبیه

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+8 #25 tirdad pourfard ۱۳۹۵-۰۷-۳۰ ۲۱:۰۸

فیلم فوق العاده ای بود.واقعا جامعه ی مارو نشون داد بله ما در یه همچین جایی زندگی میکنیم.خیلیا به خاطر کسان دیگه از در خطرن.فقط نمیدونم چرا بعضیا نمیخوان قبول کنن.فرهادی و تیمش مثل همیشه ترکوند.واسشون بهترین ها رو ارزومندم.

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+8 #24 surush jafari ۱۳۹۵-۰۷-۱۶ ۱۸:۰۵

فیلم فوق العاده ای بود حتی برای من جذاب تر از جدایی , اما حیف که از قبل یه سری آدم بیشعور حسود و عقده ای (امثال فراستی ها) داستان فیلمو لو داده بودن وگرنه مطمئنا جذاب تر هم میشد

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+8 #23 هادی عطا ۱۳۹۵-۰۷-۰۶ ۲۳:۲۱

به نقل از بابایی:

به نظر من فیلم قشنگی بود ولی به طور قطعی میتونم بگم از درباره الی و جدایی ضعیفتر بود در ضمن یک موضوع در این فیلم بود که نمیشد هضم کرد در حالیکه خرج چند خانواده از وانت داستان تامین میشد چطور هیچ کس متوجه داستان نشد در حالیکه وانت چند روز دست عماد بود

خب عزیزم مشخصه که اون پیرمرده دروغ گفته.وانت مال پیرمرده بوده که گاها دسته دامادش بوده

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+34 #22 مجتبی حسین زاده ۱۳۹۵-۰۶-۳۱ ۱۱:۵۱

فیلم فروشنده‌ی اصغر فرهادی رو دیدم!
باز هم یه فیلم بسیار خوش ساخت که از اولین صحنه‌ی فیلم چشم میدوزی تا ارتباطات رو پیدا کنی! چون میدونی هر جمله و هر پلان و هر سکانس و صحنه‌ای، نقشی داره که خوبه درکش کنی!
از ابتدا که خونه میلرزه، چون یکی گود برداری کرده و پایه های خونه سست شده، داستان شروع میشه! توی فکر بودم که قراره چه ارتباطی باشه این اتفاق با باقی فیلم!
توی این طوفانی که به پا شده، عماد(شهاب حسینی) انسان باقی میمونه و به کمک پیرزنی میره که پسر بیماری داره!
اما بعد میفهمم که باید انتظار داشته باشم که کسی به مرور گاو بشه!
زنی هست توی فیلم که هرگز دیده نمیشه! و شاید توی جامعه ی ما هرگز جز همون جنبه‌ای که ازش توی فیلم دیده میشه، دیده نشه! زنی که برای امرار معاش خودش و بچه‌اش مجبوره با دیگران همخوابی کنه. اون اما “خونه‌”ای نداره، خونه‌ی اون محل امرار معاش اونه! اجاره‌ای و متعلق به دیگران! این که خونه چه مفهومی داره میذارم به عهده‌ی هر بیننده‌ای، ولی خب برام جالبه وقتی پایه‌ای زندگی عماد، مثل پایه‌های خونه‌ی قبلیش میلرزه، اینبار عماد آروم آروم شروع میکنه به تغییر، به مرور …
البته خب رعنا (ترانه علیدوستی) هم در این جریان، با سکوتش و ترسش، بی‌تأثیر نیست…
اشتباهات کوچیک، نگفتن بابک راجع به شغل همسایه قبلی فقط برای احتیاط، چک نکردن گوشی آیفون توسط رعنا، وسوسه شدن پیرمرد، عدم مراجعه رعنا به مشاور، تأثیر میذارن روی تغییر نگاه عماد به قضایا و مسیرش، آدمی که تا همین روز قبل، حتا نسبت به زنی که قضاوت اشتباهی در موردش توی تاکسی کرده، قضاوت نمیکنه و آدمها رو خوب میبینه و باهاشون میخنده و کمک میکنه و … حالا اون هم اشتباه میکنه و به راحتی به حریم دیگران (گوشی شاگرد) تجاوز میکنه، همه رو قضاوت و محکوم میکنه (فحاشی به بابک و شک به رعنا و …) و در پایان، چقدر جالبه که باز برمیگردیم به همون خونه ی اول!! خونه ای که ستونهاش به خاطر گودبرداری لرزید و دیوارها ترک برداشت و دیگه جای امنی برای زندگی نیست اما هنوز پابرجاست، و زندگی عماد و رعنا، که پایه هاش رو پیرمردی به قصد گودبرداری!! لرزوند و حالا ترک برداشته و دیگه شاید جای امنی برای زندگی نیست …

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-8 #21 بابایی ۱۳۹۵-۰۶-۲۹ ۱۵:۰۴

به نظر من فیلم قشنگی بود ولی به طور قطعی میتونم بگم از درباره الی و جدایی ضعیفتر بود در ضمن یک موضوع در این فیلم بود که نمیشد هضم کرد در حالیکه خرج چند خانواده از وانت داستان تامین میشد چطور هیچ کس متوجه داستان نشد در حالیکه وانت چند روز دست عماد بود

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-19 #20 zm ۱۳۹۵-۰۶-۲۹ ۰۶:۳۲

باسلام
بنده این فیلم رودیدم میخواستم نظرات خودم روبگم.
به نظرمن ساخت یه فیلم کنجکاوی برانگیز باموضوعات دیگه ممکن نیس؟؟؟
اقای فرهادی بانشون دادن فقط وفقط خیانت وبی اعتمادی مقدوربه ساخت همچین فیلم هایی بااین موضوعات هستن؟؟
اصلانیازمادرجامعه هنروفرهنگ به همچین داستان هایی چیه؟
به غیراز این که امثال فیلم های اقای اصغرفرهادی فقط وفقط به خیانت زن ومردهادر کاراکترفیلم هاش باروان مخاطب بازی میکنه ودرانتهانوعی بی اعتمادی جدیدروبه مخاطب تزریق میکنه؟؟
ایااین بی اعتمادی به مخاطب سینما انتقال پیدانمیکنه؟
ایاساخت این فیلم هانیازجامعه هنری وفرهنگ کشورماست؟؟؟
کاش اقای فرهادی بااین علم واقف به ساخت فیلم های سینمایی موضوعات بهتری رو انتخاب میکردن….

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+12 #19 sshayan ۱۳۹۵-۰۶-۲۸ ۰۰:۰۴

فیلم بسیار عالی،جذاب،و درامتیک
فرهادی یکی از بزرگترین و تکنیکی ترین کارگردان های ایران است

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-19 #18 ساراااااااااا ۱۳۹۵-۰۶-۲۷ ۱۲:۱۱

هه افراد خاصی میتونن درک کنن فیلمو

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+40 #17 امیر احمد علوی ۱۳۹۵-۰۶-۲۷ ۰۳:۱۷

به نقل از Aliiiiiiii:

من فیلم و ندیدم ، ولی اینطور که از داستانش پیداست و اینجا نوشته فیلم تقریبا مثل داستان قیصره، یعنی یه فیلم فارسی دیگه تو سینما ایران

وقتی ندیدی زر نزن

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
+20 #16 Ammir ahmadi ۱۳۹۵-۰۶-۲۵ ۱۴:۴۷

اولین بار بود که تو سینما آب گلوم خشک میشد،وقتی فیلم تموم شد چند دقیقه طول کشید تا به زندگی برگردم و از شوک در بیام.به نظر من شبیه هیچکدوم از کار های فرهادی نبود.شاید اگه دقیق تر بشیم بشه یه رگه هایی از جدایی توش پیدا کرد ولی بسیار موضوع منحصر به فرد و جذابی بود
توی بیشتر فیلم های فرهادی تمرکز سناریو روی روابط بین اون جمع کوچیک(که توی این فیلم عماد و رعنا بودن) معطوف میشد ولی اینبار به این موضوع کمتر پرداخته شده بود و بیشتر روی تصمیم گیری های عماد نگاه میشد که به نظرم فرهادی با این تغییر رویه یه کار بزرگ کرد که بازم محشر بود.
به نظرم فیلم رو میشد به دو سوم/یک سوم تقسیم کرد.توی یک سوم انتهایی فیلم در پایان هر سکانس منتظر بودم فیلم تموم شه چون با آشنایی ای که از فرهادی داشتم انتظار داشتم وسط فیلم تموم بشه و از قصد هم به ساعت نگاه نمیکردم که حدس نزنم کجا میخواد تموم شه.مثلا اونجا که تصویر تاریک شد و یه نور خفیف قرمز اومد من فکر کردم تیتراژ پایانیه ولی حدودا بیست دقیقه بعد اون ادامه داشت. فرهادی واقعا بینندش رو غافلگیر کرد.چه از این انتظار ها برای تموم نشدن!فیلم چه از اون غافلگیری که متجاوز یه پیر مرده که دقیقا جایی که لازم بود وارد داستان شد.
یه دیالوگ درخشانم شهاب داشت که با لحن خیلی عامیانه گفت (کاش میشد یه لودر گرفت زیر این شهر،خرابش کرد دوباره از نو ساخت) که این سوی فکری نویسندش رو نشون میداد.

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-3 #15 فرهادي ۱۳۹۵-۰۶-۲۳ ۲۲:۲۸

فيلم فوقالعاده اي بود خيلي عالي به جزءيات پرداخته شده بود مخصوصا اونجا كه به نقاشي هاي كودكانه روي ديوارپرداخته شده بود يك نوع احساس درد رو در ادم ايجاد ميكرد كه قابل بيان نيست فقط احساس ميشه واينكه ادم كنجكاوه كه اون لحظه رو از ديد كودك نظاره گر باشه اما يك نكته درد ناك باز در فيلم هست يك حس له شدن كه فقط زنها درك ميكنن در حين فيلم اما دهانها شون به خاطر مذهب و فرهنگ جا افتاده كرخت شده ونميتونن حس له شدن وو بيان كنن و اونم اينه كه اگر جاي اون اقا يك بانو اينكارو كرده بود ايا عرفو مذهب و جامعه به همين راحتي وبا يك سيلي ميگذشتن از اون بانوي متاهل خطا كار؟ ايا اگر از يك بانوي خطاكار بگذريم كمك به حفظ بنيان خانواده نبود؟ من ميگم خدا هر دورو به يك اندازه مجازات ميكنه البته خدايي نكرده قصد قضاوت الهي ندارم چون در اون حد نيستم اما حدسم اينه كه مرد هرزه اي كه به خاطر يك لقمه نون و احتياج بانويي رو به لجن ميكشه گناه كاره شايد همه روايت زنيرو كه در بيابون بوده وبه خاطر اب تن به فحشا داده واز حضرت علي نظر خواسته رو شنيده باشيد

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-46 #14 Aliiiiiiii ۱۳۹۵-۰۶-۲۳ ۲۱:۵۱

من فیلم و ندیدم ، ولی اینطور که از داستانش پیداست و اینجا نوشته فیلم تقریبا مثل داستان قیصره، یعنی یه فیلم فارسی دیگه تو سینما ایران

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-18 #13 مهدی عسکری ۱۳۹۵-۰۶-۲۲ ۲۱:۳۶

اصغر فرهادی با نمایش صحنه هایی از مرگ پیرمرد،از او به عنوان مجرم قهرمانی میسازه که این فرآیند با نقد رفتارهای سنتی میسر شده.

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-79 #12 سمیرا پاک نیت ۱۳۹۵-۰۶-۲۱ ۰۰:۰۳

امروز فیلم را دیدم ، افتضاح بود ، قصه پردازی، شخصیت پردازی مخصوصا نقش اصلی ، بازی ها افتضاح ، فیلمهای بریده بریده همه چی رو هوا بود ، همش منتظر بود شهاب حسینی یکی از اون بازیهای خاصش را انجام بده یا داستان اما دریغ فقط میشه گفت دلایلی غیر از هنر و سینما در جایزه گرفتن این فیلم دخیل بوده ، حیف حیف روزهایی که انتظار اکرانش را کشیدم ، حیف شهاب حسینی

نقل قول کردن | گزارش به مدیر

 
 
 
%image_alt%
-78 #11 مهدی علیزاد ۱۳۹۵-۰۶-۲۰ ۲۰:۰۹

یکی از اشغال و افتضاح ترین فیلمهایی که تا به حال دیدم

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *