خانه / آثار تاریخی و بناهای باستانی / حرفهای استاد بزرگ و دانشمند برجسته‌ ایران ناصر پورپیرار درباره فریب و جعل تاریخی

حرفهای استاد بزرگ و دانشمند برجسته‌ ایران ناصر پورپیرار درباره فریب و جعل تاریخی

در این پست از سایت antique-book-treasure.ir حرفاهای استاد بزرگ و دانشمند برجسته‌ ایران ناصر پورپیرار درباره فریب و جعل تاریخی را برای شما عزیزان قرار دادیم . ناصر پورپیرار کیست ؟ صحبت ها و حرفهای ناصر پورپیرار درباره جعل تاریخی و فرهنگی در ایران واقعیت دارد؟ در ادامه مطلب با حرفهای تند ناصر پورپیرار درباره جعل فرهنگ و دروغ تاریخی را بیشتر مطالعه خواهید کرد .

حرفهای استاد بزرگ و دانشمند برجسته‌ ایران ناصر پورپیرار درباره فریب و جعل تاریخی
حرفهای استاد بزرگ و دانشمند برجسته‌ ایران ناصر پورپیرار درباره فریب و جعل تاریخی

حرفهای استاد بزرگ و دانشمند برجسته‌ ایران ناصر پورپیرار درباره فریب و جعل تاریخی,حرفهای ناصر پورپیرار درباره جعل تاریخی و فریب فرهنگی در ایران,جعل و نیمه کاره بودن تخت جمشید از نظر ناصر پورپیرار

حرفهای استاد بزرگ و دانشمند برجسته‌ ایران ناصر پورپیرار درباره فریب و جعل تاریخی

پیرامون ناصر پورپیرار بحث و جدل فراوان است. کسی که حوصله و وقت و اعصابش را داشته باشد می‌تواند با خواندن نوشته‌های خود پورپیرار و موافقان و مخالفانش سر در بیاورد که چه می‌گوید و چه ادعایی دارد؛ اما خواندن آن همه متن و استخراج یک تصویر کلی از جریان پورپیرار کاری نیست که انتظار داشته باشیم یک خواننده‌ی صرفا کنجکاو انجام دهد.

متن حاضر را برای کسانی نوشته‌ام که کنجکاوند بدانند قضیه‌ی پورپیرار چیست و برای ارضای این حس کنجکاوی ترجیح می‌دهند به نوشته‌ای دسترسی داشته باشند که از آن فضای متشنج و عصبیِ بحث و جدل دور باشد، از توهین و افترا خودداری کند و لحنی آرام و گزارش‌وار داشته باشد.

احتمالا کنجکاوی بیشتر دوستانی که این نوشته را می‌خوانند، با خواندن قسمت «اصل مطلب» برطرف می‌شود. ادامه‌ی متن را برای کسانی نوشته‌ام که مطالب مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران را حرفه‌ای‌تر تعقیب می‌کنند.

اصل مطلب

اصل حرف پورپیرار این است که هخامنشیان یک قوم اسلاو بودند که به توطئه‌ی یهود به ایران و بین‌النهرین آمدند و تمام (تاکید می‌کنم تمام) ساکنان بومی ایران و بین‌النهرین را کشتند و بعد هم برگشتند به پشت کوه‌های قفقاز!

به علاوه می‌گوید که بعد از این قتل عامی که عرض شد، هیچ کس توی ایران زندگی نمی‌کرده (گفتم که همه کشته شده بودند) تا همین پانصد سال پیش که مهاجران عرب و آفریقایی از اطراف به ایران کنونی مهاجرت کردند و بدون اینکه از قبل همدیگر را بشناسند یا با هم خویشاوندی داشته باشند، ملتی را ساختند که می‌شود ایرانی‌های امروزی!

لابد از خودتان می‌پرسید به این ترتیب تکلیف وقایع تاریخی که در این ۲۰۰۰ سال افتاده چه می‌شود؟ این همه شاه و سردار و شاعر و دانشمند و نویسنده کجا می‌روند؟ این همه آثار تاریخی مربوط به دوره‌های مختلف تاریخی از کجا آمده‌اند؟ تکلیف این همه کتاب تاریخی مربوط به این دوره‌ی ایران چه می‌شود؟

پاسخ پورپیرار به پرسش شما خیلی ساده و سرراست است! می‌گوید همه‌ی این شاهان و سرداران و شاعران و دانشمندان و نویسندگان و آثار تاریخی و کتاب‌ها توسط یهود جعل شده‌اند و هدف یهود هم از این همه جعل این بوده که گناه خود در قتل عام ساکنان بومی ایران در آن زمان را منکر شود!

باورتان نمی‌شود؟ یا فکر می‌کنید من دارم در مورد ادعاهای پورپیرار اغراق می‌کنم؟ نه! واقعا اغراق نمی‌کنم! پورپیرار روی این قید «همه» تاکید دارد و برای اینکه باورتان شود منظورش از همه واقعا «همه» است در نوشته‌های مفصلی سعی می‌کند به شما بقبولاند که نه سعدی وجود داشته نه حافظ نه شهر شیراز نه اشکانیان نه ساسانیان، … نه اعراب مسلمان حمله‌ای به ایران کرده‌اند، نه مغول، نه ناصر خسرویی وجود داشته که سفری کرده باشد که سفرنامه‌ای نوشته باشد و … خلاصه تاکید دارد که «همه»ی این چیزها ناشی از «ذهن توطئه‌گر یهود» و حاصل «جعلیات ارباب کنیسه و کلیسا» است! (توجه دارید که اینجا مسیحیان هم کمی به کمک یهودیان می‌آیند ? )

چرا راه دور برویم؟ پورپیرار می‌گوید که زبان فارسی «اختراع» یهودیان است و اصلا برای این ساخته شده که بین امت اسلامی تفرقه بیافتد و آنها از وحدت اسلامی دور شوند!

لحن

لحن ناصر پورپیرار در نوشته‌هایش بسیار تهاجمی و توهین آمیز است. شدت توهین و تمسخر در نوشته‌های پورپیرار را می‌توان با بیانیه‌های سیاسی بعضی گروه‌های کوچک و در دست فراموشی اپوزیسیون مقایسه کرد.

این توهین‌ها و تمسخرها یک وجه عمومی دارد که خطاب آن «یهود» و کسانی است که به زعم پورپیرار به دستور یهود مستنداتی را برای تاریخ ایران جعل کرده‌اند.

علاوه بر آن وجه عمومی، پورپیرار تمام کسانی را که خدمتی به فرهنگ و تاریخ ایران کرده‌اند را با انتساب القاب زشت می‌نوازد و برایش فرقی نمی‌کند که فردی که به او توهین می‌کند کوچک است یا بزرگ، زنده است یا مرده، ایرانی است یا خارجی و …

اگر اهل مطالعه در فرهنگ و زبان و تاریخ ایران هستید، نگاهی به کتابخانه‌تان بیندازید و نام کسانی را که روی کتاب‌هایتان به عنوان نویسنده، مترجم، مصحح یا گردآوری کننده آمده است، ببینید. تقریبا همه‌ی این نام‌ها را می‌توانید در کتاب‌ها و سایت اینترنتی مربوط به پورپیرار بیابید که با القاب زشتی یاد شده‌اند.

اصلا وقتی پورپیرار به ملک‌الشعرای بهار می‌گوید: «جرثومه‌ی فرهنگی» حسابش را بکنید که با چه کسی و چه نوع لحنی سر و کار دارید.

وقتی از پورپیرار به خاطر لحنش انتقاد می‌شود، پاسخی به این مضمون می‌دهد که من یک گزارشگر یا راوی نیستم و دارم با «یک فریب و جعل تاریخی» مبارزه می‌کنم و باید لحنم همین باشد.

سطح و اعتبار علمی

خود پورپیرار در تمامی نوشته‌هایش تاکید دارد که حرف‌هایش «مستندات خدشه‌ناپذیر علمی»، «محکمات»، «ایران‌شناسی بی‌دروغ» و … است. طرفدارانش هم وی را «استاد بزرگ و دانشمند برجسته‌ی ایران جناب آقای ناصر پورپیرار» خطاب می‌کنند و اگر هم نخواهند چنین عنوان مفصلی را بکار گیرند، از ذکر پیشوند استاد غفلت نمی‌کنند.

اما کسانی که اهل خواندن مطالب علمی و نوشته‌های دانشمندان هستند، همین که با لحن پرخاشگرانه‌ی پورپیرار روبرو می‌شوند و توهین‌های وی به بزرگان ادب و فرهنگ را می‌بینند، ناخودآگاه یاد آن دو گفته‌ی سعدی می‌افتند که «مشک آن است ک
ه خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید» و «بزرگش نخوانند اهل خرد/که نام بزرگان به زشتی برد» و بلافاصله نوشته‌های پورپیرار را از رده‌ی «علمی» خارج کرده، در رده‌های دیگری طبقه‌بندی می‌کنند.

به همین دلیل است که تا مدت‌ها پس از آنکه ناصر پورپیرار کتاب‌های اولیه‌اش را چاپ کرد، کسی حتی آنقدر آنها را جدی نگرفت که جوابیه‌ای برایش بنویسد و اولین جوابیه‌ها زمانی ظهور کردند که نوشته‌های پورپیرار به هیزم آتش تنش‌های قومی تبدیل شدند. حتی هنوز هم هیچ کدام از چهره‌های طراز اول فرهنگی حاضر نشده با پاسخ دادن به پورپیرار، خود را هم سطح او قرار دهد و جوابیه‌هایی که در سایت‌های گوناگون (و اخیرا یکی دو کتاب) می‌بینیم، حاصل تلاش آن دسته از دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران است که هنوز نام پرآوازه‌ای در این عرصه ندارند.

به نظر من پورپیرار بطور عمدی و آگاهانه قصد دارد اطلاعات نادرستی را به دسته‌ای از خوانندگانش القا کند که از یکسو آشنایی دست اول و عمیقی با تاریخ و فرهنگ ایران ندارند و از سوی دیگر ملزومات بحث علمی و استنتاج منطقی را به خوبی نمی‌شناسند.

ناصر پورپیرار برای تحت تاثیر قرار دادن این دسته از خوانندگان، شگردهایی دارد که به آنها اشاره می‌کنم.

شگرد: کم‌اطلاعی مخاطب فرضی

نوشتن برای کسانی که آشنایی تخصصی با موضوعی ندارند، در نفس خود ایرادی ندارد، سهل است، همه‌ی رسانه‌های عمومی برای مخاطب عام می‌نویسند و سعی می‌کنند با ارائه‌ی روایت ساده و همه‌کس‌فهمی از موضوع، سطح دانش مخاطبان خود را بالا ببرند.

مشکل وقتی پیدا می‌شود که کسی روی بی‌اطلاعی مخاطبین خود حساب باز کند و بکوشد با بهره‌گیری از این بی‌اطلاعی، گزاره‌های نادرستی را به جای واقعیت به خواننده بقبولاند. چنین روشی را برخی رسانه‌های نوعا سیاسی به وضوح بکار می‌برند و شمردن چند نمونه از کاربرد آن برای هیچ کس دشوار نیست.

تصویری که عامه‌ی مردم از باستان‌شناسی دارند، چیزی شبیه به صحنه‌های کشف گنج در فیلم‌های هالیوودی است: یک عده با بیل و کلنگ به سراغ یک خرابه یا تپه می‌روند و شروع می‌کنند به کندن و بعد از مدتی چیز هیجان‌انگیزی از زیر زمین در می‌آید و افراد گروه از خوشحالی بالا و پایین می‌پرند و به این ترتیب یک چیز باستانی مهم کشف می‌شود! از این به بعد هم افراد گروه باید مواظب باشند که آنچه کشف شده دست افراد ناباب و badmanهای داستان نیافتد!

برای آنکه تصویر درستی از واقعیت باستان‌شناسی و مشقت‌های کشف یک اثر باستانی داشته باشید، باید پای صحبت یک باستان‌شناس بنشینید یا گزار‌ش‌های فصلی کاوش در سایت‌های باستانی را مطالعه کنید و ببینید که باستان‌شناس با چه دقت و وسواسی یک خرابه را می‌کاود و پس از بیرون آمدن بازمانده‌های یک ساختمان یا یک گور چه مشقت‌هایی را باید برای حفظ آن از اثر باد و باران بکشد و در این میان باید به چه استانداردهای و روش‌های سفت و سختی پایبند باشد.

شیوه‌ی کار پورپیرار در جبهه‌ی باستان‌شناسی این جور است که عکسی از مراحل کاوش یک سایت باستانی را نشان می‌دهد که خواننده‌ای که دانش باستان‌شناسی ندارد، نمی‌تواند تشخیص دهد مربوط به کدام مرحله‌ی کاوش است و قبلا چه بوده و بعدا چه خواهد شد. بعد توضیح می‌دهد که بله! خوانندگان عزیز مشاهده می‌کنند که در این صحنه فلان مزدور صهیونیزم، به دستور جاعلان بیشرم کنیسه و کلیسا در حال جعل تاریخ و گمراه کردن ساده‌لوحان و زدودن شواهد جنایات تاریخی یهود است!

بعضی از منتقدان به خود زحمت داده‌اند و به تک‌تک این ادعاها پاسخ داده‌اند و با تشریح کامل مراحلی که در کشف یک اثر باستانی طی می‌شود، توضیح داده‌اند که آن عکس مربوط به چه مرحله‌ای است و ادعای پورپیرار چرا نادرست است (مثلا اینجا را ببینید)؛ ولی شاید ناصر پورپیرار روی این نکته حساب می‌کند که خیلی از خوانندگانش حوصله جستجو و یافتن پاسخ را ندارند و همین اطلاعات عمدا گمراه‌کننده احتمالا تاثیر مورد نظر او را روی ذهن خوانندگان می‌گذارد.

در مورد متون کهن هم وضع همینطور است. گیریم اکثر کسانی که می‌توانند نوشته‌های پورپیرار را به فارسی بخوانند، حافظ را می‌شناسند و چند بیتی هم از او حفظ‌اند. اما چند نفر می‌دانند که حافظ در چه دوره‌ی نابسامانی زندگی می‌کرده و چه ابهام‌هایی در مورد وقایع تاریخی شیراز زمان حافظ وجود دارد و نسخه‌های مختلف از اشعارش با چه مرارت‌هایی نوشته شده و به دست ما رسیده و چه افراد باارزشی عمری را صرف این کرده‌اند که با مقایسه‌ی دستنویس‌های گوناگون و اشعار نقل شده از حافظ در تذکره‌های پراکنده، بفهمند که آیا فلان شعر منسوب به حافظ واقعا مال او است یا نه؟ و با چه دقت و موشکافی و تعصبی در مورد این بحث کرده‌اند که آیا «کشتی شکستگانیم» درست است یا «کشتی نشستگانیم»؟

اینطوری است که پورپیرار گوشه‌ای از بحث و جدل بین عاشقان حافظ در مورد صحت این یا آن نسخه را کاملا گزینشی نقل می‌کند، سپس با همان لحن حق به جانب و توهین‌آمیزش نتیجه می‌گیرد که بله! اصلا کسی به نام حافظ وجود نداشته و چنین کسی با دیوان اشعارش ساخته‌ی یهود است و با نقل یکی دو بیت مانند «به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید» نتیجه می‌گیرد که یهود چنین دیوانی را جعل کرده‌اند تا با قرآن مبارزه کنند!

شگرد: حاشیه به جای متن

چند وقت پیش توی بعضی وبلاگ‌ها و ایمیل‌های فورواردی، خبری نقل شده بود مبنی بر اینکه انیشتین در اواخر عمر بطور محرمانه با آیت‌الله بروجردی مکاتبه داشته و به مذهب شیعه‌ی دوازده امامی گرویده و حقانیت شیعه را در رساله‌ای نوشته که تا امروز محرمانه مانده! کمی هم چاشنی پلیسی به خبر اضافه کرده بودند که چند نفر از کسانی که از این رساله خبر داشته‌اند بطرز مشکوکی کشته شده‌اند و چه و چه …

اصلا متن خبر زار می‌زد که جعلی است ولی اگر کسی کمی هم شک داشت با یکی دو جستجوی ساده‌ی گوگلی می‌شد فهمید که جاعل خبر کسی است به اسم مستعار اسکندر فیروز در سایت Iranexperts. (الان کاربرش حذف شده)

اما با وجود اینکه خبر جعلی بود و جعلی بودن آن هم مثل روز روشن بود، بعضی وبلاگ‌های (سطح پایین) مذهبی آن را نقل کردند و هنوز می‌بینید که جریان نقل کردن آن ادامه دارد…

حالا فرض کنید کسی به هر دلیل مشکلی با تشیع داشته باشد و بیاید اصل آن متن را با آب و تاب نقل کند و با آب و تاب بیشتری دلایل نادرستی آن را شرح دهد و سپس با توجه به اینکه همه‌ی وبلاگ‌های نقل کننده، مبلغ تشیع بوده‌اند، نتیجه بگیرد که پس شیعیان چنین و چنان!

من به چنین کاری می‌گویم تکیه روی حاشیه به جای متن. (البته مطمئنم که اصطلاح بهتری دارد و ممنون می‌‌شوم اگر راهنمایی کنید).

استفاده‌ی آگاهانه یا ناآگاهانه از چنین شگردی در دعواهای ایدئولوژیک این روزها خیلی عمومیت دارد. مثلا چند سال پیش یک فتوای جعلی از یک مفتی تخیلی سعودی به زبان عربی منتشر شده بود که فوتبال حرام است و اگر می‌خواهید حلال شود باید به جای دو نیمه در سه نیمه بازی کنید و بازیکنان به جای لباس ورزشی لباس خواب بپوشند و چه و چه…! بعد از انتشار این فتوای جعلی، خیلی از سایت‌های عربی که دل خوشی از مفتیان نداشتند قضیه را نقل کردند و به مفتیان پریدند که این چه حرفی است! الان هم بعد از سه سال فتوی به فارسی ترجمه شده و بعضی سایت‌های سوپر شیعی با نقل آن نتیجه‌های عجیب و غریبی گرفته‌اند که این نشانه‌ی تلاش وهابیت برای قطع ریشه‌های اسلام است و چه و چه! (کمی مفصل‌ترش را اینجا بخوانید)

ناصر پورپیرار استاد بکارگیری آگاهانه‌ی این شگرد است! یعنی خیلی جاها نظریات بی‌پایه یا منسوخ شده یا خلاصه آنهایی که طرفداری بین ایران‌شناسان ندارد را مطرح می‌کند، بعد آنرا با همان لحنی که عرض شد نقد می‌کند، بعد هم نتیجه می‌گیرد که پس حالا که اینطور شد همه‌ی ایران‌شناسی دروغ‌ها و جعلیات یهود است!

یک نمونه‌ی خیلی واضح از این شگرد را می‌شود در داستان «قالیچه‌های پرنده» دید.

حدود سال ۸۳ خبری پیچید که کتابی در خرابه‌های الموت کشف شده که راه ساختن قالیچه‌ی پرنده را شرح می‌دهد و نویسنده‌اش فلان کس است و فلان جزئیات را هم دارد و بهمان پژوهشگر فرانسوی آن را در SOAS معرفی کرده و چه و چه! اصل خبر داد می‌زد که جعلی است و اصلا کسی که تاریخ خوانده باشد می‌داند که هلاکو قلعه‌ی الموت را آتش زد و کتابخانه‌ی آن اول از همه سوخت و کسی هم که یک بار به الموت سر زده باشد یا گزارش‌های کاوش را خوانده باشد می‌داند که هنوز کتابی در سه لایه آوار الموت پیدا نشده است (و با توجه به نشانه‌های حریق بعید است که پیدا شود). اصولا واکنش کسانی که کمی مطالعه داشتند به چنین خبری یا خنده بود یا عصبانیت!

با این وجود بعضی سایت‌ها خبر را نقل کردند و چاشنی‌هایی هم به آن اضافه کردند که «به نیاکان خود افتخار کنیم» و چه و چه. به علاوه روزنامه‌ی همشهری هم عین خبر را نقل کرد! (آن زمان محمود احمدی‌نژاد شهردار تهران و مدیر مسوول همشهری بود)

ناصر پورپیرار در نوشته‌ی مفصلی خبر همشهری را بطور کامل نقل کرده و لابلای آن با همان لحن کذایی دلایل بی‌اعتباری آن را (البته با چاشنی توطئه‌ی یهود) ذکر کرده و بعد هم نتیجه‌هایی گرفته است از آن جنس که عرض شد! و هنوز هم در نوشته‌های پورپیرار، آن قالیچه‌ی پرنده در کنار بقیه شواهد و دلایلش جای قرص و محکمی دارد!

شگرد: جعل!

این شگرد دیگر به اندازه‌ی خود تاریخ قدمت دارد و نیاز چندانی به توضیح و تشریح ندارد: فلانی در کتابش نوشته دو دوتا چهار تا، شما نقل می‌کنید که آنجا نوشته دو دوتا پنج‌تا! بعد نتیجه می‌گیرید پس حتما فلانی که می‌گوید دو دوتا پنج‌تا از عوامل یهود و صهیونیزم و استکبار جهانی است و قصد نابودی ریاضیات را دارد!

یکی از موارد آشکار این شگرد مربوط می‌شود به استفاده‌ی پورپیرار از سفرنامه‌ی نیبور.

نیبور یک یهودی اروپایی بوده که زمان اوایل حکومت کریم‌خان به ایران سفر می‌کند و سفرنامه‌ای دارد که در آن شرح بازدیدش از بوشهر، شیراز و تخت جمشید را نوشته است.

در نظر داشته باشید که چون طبق ادعای پورپیرار از زمان خشایارشا تا صفویه کسی در ایران زندگی نمی‌کرده، پس شیراز هم نمی‌تواند قدمتی داشته باشد و پورپیرار ادعا می‌کند که شیراز را اصلا کریمخان زند ساخته! از بین بناهای مشهور شیراز، دروازه قرآن معروف است به اینکه در زمان آل بویه ساخته شده و از نظر پورپیرار این قضیه قطعا جزو جعلیات یهود است.

پورپیرار در بررسی سفرنامه‌ی نیبور می‌پرسد اگر دروازه قرآنی از زمان آل بویه وجود داشته، و قاعدتا نیبور در سفر به تخت جمشید دوبار از زیر آن رد شده، چرا در نقشه‌ای که در صفحه‌ی فلان کتاب نیبور آمده هیچ نشانه‌ای از دروازه قرآن نیست؟ و چرا دروازه‌ی شمالی شیراز، دروازه اصفهان است؟ (دروازه اصفهان خیلی با دروازه قرآن فاصله دارد) اصل آن نقشه را هم اسکن کرده و بین مطالب گذاشته که دیگر جای هیچ شک و شبهه‌ای نباشد.

وقتی سراغ کتاب نیبور می‌روید و نگاهی به اصل آن نقشه می‌اندازید، می‌بینید که اتفاقا دروازه قرآن سر جای خودش است و در توضیح بناهای شیراز هم نوشته: در نقشه شماره‌ی فلان ۱- تنگ الله اکبر ۲-… (شیرازی‌ها به دروازه قرآن تنگ الله‌اکبر هم می‌گویند) و مقایسه که می‌کنید می‌بینید نقشه‌ای که در سایت آقای پورپیرار آمده کمی دستکاری شده!

کمی هم که کتاب را بیشتر ورق می‌زنید می‌بینید که نوشته قبلا دروازه‌ی شمالی شهر همان تنگ الله اکبر بوده و در زمان نادرشاه که شهر و روستاهای اطرافش ویران شده، بیشتر مردم و اعیان از شیراز کوچ کرده‌اند و دیوار و دروازه‌های فعلی را کریم‌خان زند ساخته! (این موضوع ویرانی ایران در اثر فشار جنگ‌های نادر افشار را خیلی‌ها نوشته‌اند)

چرا؟

در مورد اینکه چرا ناصر پورپیرار چنین می‌کند و انگیزه‌اش از نشر چنین مطالبی چیست، حدس‌های مختلفی زده‌اند.

با توجه به شگردهای پورپیرار، خصوصا با توجه به اینکه وی در مواردی به وضوح دست به جعل آگاهانه می‌زند، غیر ممکن است که ادعاهای او صرفا ناشی از اشتباه یا سوءتفاهم باشد.

مخالفین پورپیرار معمولا او را وابسته یا علاقمند به گروه‌های افراطی فارس‌ستیز معرفی می‌کنند. اگر به این نکته توجه کنیم که نوعا همه‌ی کسانی که به پورپیرار استناد می‌کنند و او را استاد خطاب می‌کنند، گرایش‌های تند فارس‌ستیزانه دارند، این فرضیه بی‌ربط به نظر نمی‌سد.

اما از طرف دیگر باید به این نکته هم توجه کرد که طرفداران این گونه گروه‌ها، معمولا برای پیوستن به چنین جریان‌هایی، انگیزه‌های قومی-نژادی دارند و پورپیرار که ظاهرا فارس است و در تهران به دنیا آمده و بزرگ شده و هیچ زبانی غیر از فارسی نمی‌داند، احتمالا انگیزه‌ی اولیه‌اش برای طرح چنین نظراتی، جلب توجه چنین گروه‌هایی نبوده است.

در مجموع انگیزه‌ی ناصر پورپیرار از فعالیت‌هایش، برای من مبهم است و بیشتر حدس می‌زنم پای نوعی انگیزه‌ی شخصی مثل جلب توجه و شهرت در میان باشد تا چیز دیگر.

پورپیرار و جمهوری اسلامی

ناصر پورپیرار تمام تلاش خود را کرده که شخصیت‌های مطرح سیاسی یا سازمان‌های رسمی وابسته به نظام جمهوری اسلامی او را تایید کنند یا نظراتش را بپذیرند اما ظاهرا بجز در یک مورد موفقیتی نداشته است.

البته اگر به حضور پررنگ یهودستیزی و ستایش از اسلام و اعراب در نوشته‌های پورپیرار توجه کنیم، و از طرف دیگر در نظر بگیریم که جمهوری اسلامی نوعی سرسنگینی با ایران باستان و تمدن پیش از اسلام ایرانیان دارد، ممکن تصور کنیم که پورپیرار احتمالا وابستگی یا نزدیکی با نظام حاکم ایران دارد، ولی در عمل چنین نیست.

چند نکته هست که باعث می‌شود مذهبیون به طور عام و طرفداران نظام به طور خاص علاقه‌ای به ناصر پورپیرار نداشته باشند.

نکته اول آنکه طبق فرض پورپیرار ایران به هنگام ظهور اسلام خالی از سکنه بوده است و بنابراین وی منکر بروز جنگ بین مسلمانان و ایرانیان می‌شود و ادعا می‌کند کل این داستان توطئه‌ی یهود است برای اینکه اسلام را دین شمشیر جلوه دهند! در مقابل مذهبی‌ها اعتقاد دارند که پیروزی اعراب مسلمان در مقابل پادشاهی ساسانی و فتح ایران، نوعی معجزه‌ی الهی و دلیل حقانیت دین اسلام بوده است و اصولا به این پیروزی بسیار افتخار می‌کنند.

نکته‌ی دوم این است که پورپیرار منکر وجود شخصی به نام سلمان فارسی در تاریخ است و ادعا می‌کند «فارس» و «فارسی» از ابداعات یهود در ۵۰۰ سال اخیر هستند! از آن سو شیعیان ایران به سلمان فارسی به خاطر محبوبیتش نزد پیامبر و حمایتش از امام اول شیعیان افتخار می‌کنند.

نکته‌ی سوم اینکه بعضی چهره‌های کلاسیک ادب فارسی (نوعا شاعران) محبوبیت خاصی بین مذهبیون حاکم بر ایران دارند که ناصر پورپیرار، هم خودِ این چهره‌ها و هم آثار ادبی‌شان را جعلی و ساخته‌ی دست یهود می‌داند. برای مثال حافظ برای روحانیون ایران کسی است که قرآن را به چهارده روایت می‌خواند و به همین دلیل به نوع درجه اولی از عرفان دست پیدا می‌کند که در شعر او جاری است (مثلا نگاه کنید به سخنرانی آیت الله مطهری در این مورد). در مقابل پورپیرار حافظ را یک شخصیت خیالی جعل شده توسط یهود می‌داند و از تک تک شعرهای او تفسیرهای ضد اسلامی دارد!

به هر حال تنها موفقیت پورپیرار در نزدیکی به جمهوری اسلامی، قبولاندن برخی نظراتش به یک چهره‌ی جنجالی به نام «عباس سلیمی نمین» بوده است.

اما پورپیرار به رغم تلاش‌های فراوانش، بجز جلب نظر سلیمی نمین موفقیت دیگری نداشته و نوعی سرخوردگی در جذب انقلابیون در نوشته‌های او به چشم می‌خورد.

نکته‌ی جالب در این زمینه آنکه، سخنان آیت الله خامنه‌ای در سفر اخیرش به شیراز، در تمجید از تمدن ایران به خصوص در قرون ۴ و ۵ هجری، تجلیل از حافظ و سعدی و مخصوصا سخنرانی مفصلش در کازرون در مورد مقام والای سلمان فارسی، از سوی پورپیرار کاملا نادیده گرفته شد و برخلاف رویه‌ی همیشگی که دوست دارد به هر سخن رسمی در مورد تاریخ ایران پاسخ‌های تند و تیزی بدهد، در این مورد کاملا سکوت کرد!
Related Posts
کتاب مستطاب آشپزی: از سیر تا پیاز
فاتحه از جانب سید اولاد پیغمبر بر مزار ویکتور هوگو!
هخا میرزایی!
۷۹۹ Comments

    « دیدگاه‌های کهنه
    Sorush ۱۳ آذر ۱۳۹۳

    نام پورپیرار از دو بخش purim و pira ، دو واژه عبری، گرفته شده است. به احتمال قوی وی از یهودیان آنوسی است که وابسته به آژانس یهود و صهیونیسم جهانی است.
    http://www.aishdas.org/avodah/vol08/v08n102.shtml

    ضمنا در کتاب خاطرات کیانوری از وی به عنوان کلاهبردار و شیاد نام برده شده که از حزب خود دزدی کرده و ثروتی به هم زده و نهایتا اخراج شده است. با توجه به سوابق این فرد اعتماد به نوشته های وی کاری بدور از خرد است.
        Sorush ۱۳ آذر ۱۳۹۳

        لینک سابقه حزبی پورپیرار
        http://tarnama.org/banakonandeh.htm

        این بابا معلوم نیست اسم واقعیش چی هست. عبدالناصر بنی کنعان، ناصر بناکننده، ناصر پورپیرار یا اصلا یه چیز دیگر که تا حالا رو نشده. تخلصش که ناریا است.
    میلاد ۶ آذر ۱۳۹۳

    به جز اسلاو بودن با بقیه ی حرفاش موافقم! هخامنشیان مو-فر و سیاهپوست بودن، کافیه به گارد جاویدان هخامنشی نگاه کنیم (پس اسلاو نبودن، یا لااقل ربطی به اسلاوهای سفید امروزی نداشتن)، دلیلی نداره که داریوش گارد جاویدانشو از غیر پارسیان و اقوام بیگانه انتخاب کرده باشه… کاملا درسته ما مردم ایران امروزی اکثرا از نسل چادرنشینان کلهر و بختیاری و قشقایی و شاهسون و فلان و فلانیم (یا ترکیم و یا …) که مسلما ربطی به اون باستانی ها نداریم، کوچ کردیم اینجا و الان خودمونو از نسل کوروش میدونیم… راستی تقلبی بودن صحن پاسارگادو هم به خوبی ثابت کرده.
        فرهاد ۷ آذر ۱۳۹۳

        تو که موافقی پس با این حرف پورپیرار که ترکی زبان حیوانات است و هیچ کلمه متمدنانه ای ندارد هم موافقی
        لعنت بر هرچی نژاد پرست نادان بی سواده
        لینک حرفهای پورپیرار در مورد وحشی بودن زبان ترکی
        http://w3.naria.ir/view/18.aspx?id=691
    يبل ۱۴ آبان ۱۳۹۳

    شهید نامیدن صدام حسین توسط پورپیرار

    و حمایت از داعش

    مطالب از وبلاگ ایشان کپی شده و در چند روز اخیر منتشر شده

    http://naryna.blogsky.com/comments/post-167

    نقل قول از پورپیرار: از کجا فهمیدید داعشیان سیاه دل هستند. ضمن این که به تبلیغات و اخبار تلوزیون های داخلی و خارجی در مورد داعش و حوادث منطقه نمی شود اعتماد کرد.
    نیروهای داعش در عراق طرفداران صدام حسین هستند.

    صدام حسین یک شهید و مبارز مسلمان و دشمن واقعی یهود بود.
    تقریبا سراسر کشورهای مسلمان صدام حسین را شهید می پندارند. و در کشورهای عربی و غیر عربی مسلمان در مدح او شعرا صدها قصیده سروده اند.

    حمایت از صدام در جنگ ایران و عراق در پاسخ به نظر یک کاربر

    سلام
    استاد آیا واقعا در جنگ هشت ساله ایران و عراق، کل دنیا از صدام که یک چهره ضد یهود بود حمایت مادی و تسحیلاتی میکرد و جنگ، جنگ بین کفر و ایمان بود؟!!
    پاسخ:
    این را می دانیم که در اوایل جنگ ایران و عراق، اسرائیل رآکتورهای اتمی عراق را بمباران کرد. مدیریت باقی کشورها نیز همه نان خور یهودند.

    نقل قول از سایت ایشان:

    صدام هم چون تمامی سیاستمداران به قدرت رسیده، و از جمله سیاستمداران جمهوری اسلامی، و در برخورد با مسائل ملی اشتباهاتی داشته است.

    ولی

    به گمان من، صدام یک قهرمان مقاومت اسلامی در برابر صهیونیسم و اگر کشته شود مانند هر اسیر دست کافران، یک شهید است.

    http://w3.naria.ir/view/5.aspx?id=44

    درادامه:

    آن شوی کثیف آمریکایی – صهیونیستی کشف مخفیگاه صدام را فقط گولان و احمقان و کینه توزان بیگانه با فرامین و فراخوان های تاریخ، باور کرده اند. صدام در مرکز بغداد و به هنگام ادای نماز مغرب دستگیر شد.
    پارسا ۳ آبان ۱۳۹۳

    من این حرف ها را قبول دارم.یه حرف دیگه اینا که می گن اسکندر تخت جمشید رو اتش زده مگه سنگ اتیش می گیره؟؟؟؟؟؟؟

    به وبلاگ من هم سر بزن خوشحال می شم
        س ۸ آبان ۱۳۹۳

        جسارتن عرض میکنم سقف تخت جمشید چوبی بوده از سنگ هم نبوده کل بنا خشتی بوده . دیوارار ها به قط ۴ تا ۵ مترو …. از این حرفا فقط سر درها و قاب پنجره ها و ستونا سنگی بوده دوست عزیز
            میلاد ۶ آذر ۱۳۹۳

            چه باحال! پایه ها و کف سنگی؛ سقف چوبی! امان از دروغاتون!
    كامران ۲۷ مهر ۱۳۹۳

    شمایی که میگین ایشان یاوه میگن تمدن مادها تمدن عیلامیها تمدن سکاها قبل از کوروش کبیرو توزیح بدین خواهشا با منابع تا بدونین که تمدن ایران پاسارگاد نیست.
        يبل ۲ آبان ۱۳۹۳

        توزیح

        یکی دیگه از بیسوادهای حامی پوری
            میلاد ۶ آذر ۱۳۹۳

            بی سوادی به اشتباه نوشتن چند لغت عربی نیست! بی سوادی به ندیدن حقیقته جناب دکتر پروفسور “یبل”!
        محمد ۳ آبان ۱۳۹۳

        این جواب فقط مربوط به کامران نمیشه.فقط واسم جالبه کسی که حتی زبان فارسی رو به درستی نمیدونه و به هیچ زبان دیگه حتی انگلیسی و عربی مسلط نیست و هیچ چیزی از فلسفه تاریخ و معماری نمیدونه،چطور میشه به نوشته هاش اعتماد کرد.بعضی از دوستان گفتن سواد و مدرک مهم نیست.منم میگم مدرک و سواد کافی نیست ولی لازمه.کسی که تحصیلات اکادمیک نداشته باشه چطور میتونه ظرافتهای اتفاقات تاریخی رو تحلیل کنه.ضمنا تاریخ هر مملکتی جزو هویت مردمانش است و مسلما قابل نقد ولی نه قابل حذف.منابعی که اقای پور پیرار بهشون استناد میکنه فقط منابع فارسی هستن و تعدادیشون اصولا ترجمه های درستی هم ندارن یا منابع دست اولی به حساب نمیان.سطح معلومات و زبان دانی ایشون رو میتونین با امثال سید جواد طباطبایی،شجاع الدین شفا و زرین کوب و خیلی از موارخ های واقعی این مملکت مقایسه کنین مخصوصا سید جواد طباطبایی.
    علي ۲۴ مهر ۱۳۹۳

    افشاگری مزدور بودن پورپیرار برای یهودیان
    http://WWW.PURYAHUD.BLOGFA.COM
    علیرضا نوراله ۱۰ مهر ۱۳۹۳

    خدا وکیلی کسی که چهار تا از کتابای بزرگان ادبیات ایران رو خونده باشه، واسه ش از روز روشن تره که این آقا داره مزخرف میگه
    یعنی هر کس از تخصص خودش میتونه تخیلات ایشون رو رد کنه
    یکی از طریق تاریخ، یکی از طریق جغرافیا، یکی هم از طریق ادبیات
    دیوان حافظ رو یهودیا نوشتن ؟
    شاهنامه ی فردوسی رو ؟
    قصاید منوچهری رو ؟
    مولانا هم حتما زاییده ی ترکیه بوده ولی بهش الهام شده که به زبون فارسی بنویس
    ببخشید، زبان فارسی که پونصد سال پیش درست شده، پس مولانا و اشعارش هم ساخته ی یهودیای ساکن ترکیه ن ?
    آریایی ۶ مهر ۱۳۹۳

    نه خیر به نظر من اون چیزی ک دسیسه ی یهودی هاست حرفای این آقا نه تاریخ و فرهنگ این مملکت!
    بنده ي خدا ۶ مهر ۱۳۹۳

    یهودیانی تااین حد قدرتمند که آنچنان نسل کشی راه انداختند و این چنین تاریخ ۲۰۰۰ ساله ی یک کشور را جعل کردند، چرا بعداز آن نسل کشی عظیم در سرزمینی خالی ازسکنه ، با این وسعت پهناور و آب وهوایی معتدل و زمینی حاصلخیر برای خود حکومت و فرمانروایی بنا نکردند تا ۱۶ قرن بعد، در به در به دنبال جایی برای سکونت و برقراری حکومت ، فلسطین را اشغال کنند؟! ۱۲ قرن آن سرزمین حاضر و آماده را تماشا کردند و دیگر هیچ ؟!!!! ….. سایرین چطور؟! ….یونانیان یا رومیان چگونه از تصاحب سرزمینی خالی و تا این حد مطلوب که به آبهای آزاد متصل بود ،بر سر راه ابریشم قرار داشت وپلی بود میان شرق و غرب همراه با وفورنعمت ، گذشتند؟! …. مغولها از کجا این همه آدم را سر بریدند؟! … عثمانیها چطور؟! …. این سرزمین چگونه تا ۱۲ قرن بعد دست نخورده باقی ماند ؟! ….
    محمد ۵ مهر ۱۳۹۳

    نقل قول و کپی از سایت پورپیرار:

    ادعای پورپیرار مزدور صهیونیسم برای خوش خدمتی به ارض موعود:

    “بنا به شواهد کافی، تعداد معینی از رابی های صاحب مقام مذهبی و دینی یهود و حتی چند نبی صاحب کتاب آن ها، به صورت آشکار و پنهان، در گوشه های پراکنده و دور از هم ایران دفن اند. چنین شواهدی برای مورخ به معاینه می گوید، که ماجرای حضور کهن یهودیان در ایران را نمی توان یک گذر حادثی و کوتاه مدت در مسیر تاریخ این سرزمین گرفت.”
    بنده ي خدا ۵ مهر ۱۳۹۳

    ابن سینا و ابوریحان بیرونی وخوارزمی و رازی و خواجه نظام الملک و بزرکمهر و … هم جعلی و ساخته ی یهودند؟ …. امام رضا و خاندانشان در سرزمینی که هیچ انسانی در آن سکونت نداشته، تک وتنها بودند؟ ….. ویران شدن بنای عظیم طاق کسری هنگام تولد پیامبر توهم یهودیت است؟ …. نامه ی پیامبر به خسرو پرویز برای دعوت به اسلام دروغ است ؟
    پورپيرار دشمن ترك ۱۸ شهریور ۱۳۹۳

    زبان ترک لغات انتزاعی بومی ندارد و برای رفع این کمبود، لاجرم دست طلب به دارایی های زبان های فارسی و عربی دراز کرده است. این حقیقت مطلق و ملموس را که در وجه دیگر از جوانی و خامی کامل زبان ترکان خبر می داد،
    http://naryna.blogsky.com/1391/03/31/post-74/
        علی ۳۱ شهریور ۱۳۹۳

        پور پیرار انقلاب فکری در تاریخ ایران کردند . منطق وعلم رو جانشین تخیل و اوهام بچه گانه نمودند . مرد بزرگی است . همه کتابهاش رو خونده ام و در به در دنبال مطالب جدید شون هستم . مرگ نژاد پرستی وپان آریایی شروع شده است
            محمد ۱ مهر ۱۳۹۳

            کسیکه به عکس اکبر عبدی استناد کرده و میگوید عکس جعلی مظفرالدین شاه در کنار کولر خودش و حامیانش دارای ضریب آیکیو زیر ۵۰ هستند
            پورپیرار نوکر یهود است و دارد به دروغ می گوید یهودیان چه قدرتی دارند در صورتیکه این حرومزاده ها هنوز نتوانستند در فلسطین برای خود یه اثر جعل کنند.
            مانویان گویند که دینی که موسی، آورد نه از سوی خدای راستین، بلکه از فرمانروای تاریکی بود. موسی فرستاده شیطان و دینش دین گمراهی است.
            محمد ۳ آبان ۱۳۹۳

            دوست عزیز منطق و علم،تعریف دارند.مهمترین شاخصه علم،ابطال پذیری ان است.اقای پورپیرار با رد همه علوم تاریخی قبل از نوشته خودشون راه نقد علمی رو برانی نوشته هاشون بستن.توصیه میکنم شما و همه ناصر دوستان کتاب تاریخ چیست؟ای اچ کار را بخونید.اصولا منابع دست اول کمی به فارسی ترجمه شده.وقتی ایشون حتی زبان عربی،انگلیسی و فرانسوی رو نمیتونن بخونن من به شخصه اصلا نوشته های ایشون رو علمی نمیبینم.نوشته های ایشو از سنخ رمالی و فال گیری که بهش میگن شبه علم.امیدوارم ایشون دوستانشون نتونن بدعت گذار شیوه نویسندگی و فرضیه پردازی بدون منبع بشن.ضمنا منظورتون کدوم انقلاب فکریه؟عنی اگه منم یه کتابی بنویسم و وجود کشورایی مثل چین رو کار صهیونیستا بدونم رهبر یه انقلاب فکریم.هیچ کس اینقدر بزرگ نکنین که اگه یه روزی خواستین ازش بگذرین،نتونین.
    فريد ۱۷ شهریور ۱۳۹۳

    پورپیرار در جواب پانترکان درباره زبان فارسی میگوید:
    اگر زبان به اصطلاح فارسی کنونی عمری سه قرنه دارد، پس ترکی که از الفاظ زبان فارسی، پف و نفر و هوش و خوش و پیاده و چرخ و پف و میخ و داغون و قر و قاپیدن را بر می دارد، در منطقه ما بسی نورسیده تر از اصطلاحا فارسیان است
    آذراوغلي ۱۴ شهریور ۱۳۹۳

    نظر پورپیرار درباره وحشی بودن زبان ترکی در سایت کتابناک افزوده شده
    http://ketabnak.com/comment.php?dlid=38418

    نظر پورپیرار درباره زبان ترکی
    مطلب زیر از وبلاگ ایشان کپی شده است

    پورپیرار:
    زبان ترکی حتی یک واژه انتزاعی ندارد.
    زبان ترکان مطلقا فاقد لغات تمدنی پایه است که هنوز هم خط مستقلی برای نوشتن نساخته اند و از آن قابل تامل تر اگر ترکان در زبان فرهنگی و نگارشی خود لغت مستقل و بومی برای پادشاه نداشته اند و هنوز هم ندارند پس باید دوستانه تذکر داد که نومهاجرین جدید به اقلیم اینک ترک نشین، در مسقط الراس پیشین خود چندان پراکنده و بی پیوند بوده اند، که سرکرده ای به نام پادشاه را نمی شناخته و ابزار خطابی برای چنان مقامی نداشته اند و این هنوز زمانی است که سخن از دارایی فرهنگی فعال ترین و پرشمار ترین قوم ایران در میان است. حالا و در مقام این مدخل بیدارکننده و چنین ریشه یابی ملی و تمدنی، می توان خردمندانه تامل کرد، و یا اوباشانه و بدون نتیجه مهمل سرود و فحش فرستاد.

    وی در جواب پانترکان درباره زبان فارسی میگوید:
    اگر زبان به اصطلاح فارسی کنونی عمری سه قرنه دارد، پس ترکی که از الفاظ زبان فارسی، پف و نفر و هوش و خوش و پیاده و چرخ و پف و میخ و داغون و قر و قاپیدن را بر می دارد، در منطقه ما بسی نورسیده تر از اصطلاحا فارسیان است
        اردبیلی ۲۵ آبان ۱۳۹۳

        آقای پورپیراراین حرفا رونمیزنندتوفارسی نه ترک آذربایجانی.یاشاسین گونئی آذربایجان
            فرهاد ۶ آذر ۱۳۹۳

            آخه برات لینک مطلبو گذاشتم اینقدر ترک بی غیرت هستی که بهت گفته حیون ولی هیچی نمیگی
            فرهاد ۶ آذر ۱۳۹۳

            http://w3.naria.ir/view/18.aspx?id=691
    کوروش ۱۰ شهریور ۱۳۹۳

    من کتابهای ایشان را خوانده ام خیلی پر محتواست.
        علی ط ۲۷ شهریور ۱۳۹۳

        البته اگر فحاشی و شارلاتان بازی اسمش محتوی باشه
    ایرانی ۴ شهریور ۱۳۹۳

    جواب این خائن به وطن را دو چیز است
    ۱- گفته بسیار زیبای آقای پرویز رجبی که می گوید
    «پاسخ دادن به آدم بی سواد مشکل است»
    ۲- پاسخ او را باید در تناقض بین گفته هایش پیدا نمود
        مراد ۷ شهریور ۱۳۹۳

        ببخشید که ایشان مث شما نرفتن از دانشگاه آزاد به زور پول مدرک بگیرن
            علی ط ۲۷ شهریور ۱۳۹۳

            آره ایشون وقتشونو مشغول امورات مهم تری مثل عضویت تو حزب توده و کلاهبرداری از آدما کردن وقت تحصیلات آکادمیک نداشته. الیته نه اینکه دلش نخواد. یه شخصیت مجازی از خودش درست کرده به اسم دکتر عارف گلسرخی که تا حالا به جز فضای مجازی کسی افتخار دیدنش رو نداشته. این آدمای حقیر از روی عقده و حقارت خودشون رو تحصیل کرده و دارای مدرک دکترا جا میزنن. جالبه یکی میگه تاریخو جعل کردن تا مطابق تورات باشه اون یکی هر اراجیفی به دهنش میاد به مفاخر تاریخی ایران نسبت میده به استناد تورات.
    علی ط ۴ شهریور ۱۳۹۳

    ضمنا دوستان به نظر من پیگیری اراجیفش درست نیست ولی در مورد شخصیتش و سابقه توده ایش باید روشنگری کنیم. خودش یه جا میگه توده ای بودن با هفت بار توبه و…. هم پاک نمیشه و از معدود حرفای درستشه. ضمنا دوستان برن کامنتای وبلاگ مجتبی غفوری به نام ایمان و تقوی را بخونن این وبلاگ رو جدا شده ها و مستند ساز این مردک ساختن و صراحتا از شارلاتان بازیهاش و اینکه جماعت جمع شده دورش یه مشت پان عرب هستن پرده برداری کردن طوری که مدتیه دکونشو تخته کرده
    علی ط ۴ شهریور ۱۳۹۳

    دوستان عزیز نوشته های این آدم واقعا قابل بحث و ارزش گذاری نیست. آدمی که عکس گریم شده اکبر عبدی رو پشت بام با عکس تاریخی خود مظفر الدین شاه یکی می کنه یا خیلی از مرحله پرته یا مخاطبش رو احمق فرض کرده. یه کم پایین تر میره سراغ اثبات جعلی بودن ادعای علی محمد شیرازی و مثل بقیه ادعاهاش میگه اصلا این ادمو براون یهودی ساخته استدلالش اشتباهات براون در مقدمه نقطه الکافه در حالیکه براون از کتاب دوگوبینو صحبت می کنه که بعد از مرگ مولف نقطه الکاف نو‌شته و پورپیرار جای کتابها و مولفشونو عوض می کنه تا به خواسته اش برسه. یا در مورد کعبه زرتشت اولش عکسها رو جعلی و دستکاری شده دونست که دانشگاه امریکایی اخیرا جعل کرده بعد که معلوم شد عکسها چهل ساله تو کتاب یه باستان شناس چاپ شدن گفت خوب اشکالی نداره چهل سال پیش جعل کردن. مهم نیست زمان جعل اینا اصل قضیه نیست. اصل قصه پوریمه و دوباره روضه کربلاشو شروع کرد.
    عادله ۱ شهریور ۱۳۹۳

    این آقا فقط دنبال شهرته
    متاسفم که همه دنیا ایران را یک تمدن عظیم باستانی میدونه و یک ایرانی اینچنین سخنان سخیفی را بیان میکنه
        مراد ۷ شهریور ۱۳۹۳

        عادله جان بر خلاف اسم زیبایت اصلا عادل نیستی
        تمدن عظیمی که ازش میحرفی جز افسانه ها و خواب و رویا نیست
        تمدنی که شخصیتش رستم و سهراب و خواب و خیالات یک شاعر باشه جز سرافکندگی واسه ملت ما چیز دیگری نداره
    اردلان پارسی زبان پارسی دوست پیرپورار ستیز ۲۹ مرداد ۱۳۹۳

    آهای مردمی که میگین ایران باستان کشکه. اگه میگین اشکانیان نبودن پس نقشه های رومی که سرزمین ایران هم روشون هست دروغ میگن؟
    لابد اونا هم کار یهودیاس. آقای پورپیرار خواهشا بس کن

    زنده باد ایرانو ایرانی
        انصاف ۶ شهریور ۱۳۹۳

        اردلانک تو کجا نقشه روم را دیده ای؟؟؟؟؟؟
        اصلا روم میدانی کجاست؟؟؟؟؟؟؟
        تو از ایرن حرف میزنی اما خودت با نژادپرستی تمام از پارس میحرفی
        مگر نمیدانی در ایران اقوام متعدد کرد و لر و عرب و ترک و …. زندگی می کنن؟؟؟؟؟؟؟
    علي ۲۲ مرداد ۱۳۹۳

    سلام من برای اولین بار حرفهای پور پیرار را شنیدم این مرد انقلابی در تاریخ بوجود آورده و به نظرم بایستی به حرفهایش گوش داد و سواد و این چیزها مهم نیست مهم حرفهایش است ./.
        علی گنجه ای ۲۲ مرداد ۱۳۹۳

        بله واقعا سواد و این چیزها مهم نیست
        amir amjad ۴ شهریور ۱۳۹۳

        با سلام،علی آقا چرا از عقلمون که برترین مبین بین حقیقت و دروغ هست استفاده نمیکنیم،حرفهای ایشان کاملا بی پایه است،مثل اینه که شخصی که طرز تهیه آجر را نمیدونه بیاد بگه آجرو از درخت میچینن.یا اینکه یکدفعه بگه ماست را که می بینید سفید نیست سیاه هست همه دنیا اشتباه سفید می بینن.یا بگن ماست از شیر بدست ننیاد که, از آب با رنگ سفیده.خخخخخخ.با این اوصاف باید حرف چنین اشخاصی نقد و بررسی هم بشود.
        مراد ۷ شهریور ۱۳۹۳

        با نظرت موافقم علی جان
    مرداویچ ۱۶ مرداد ۱۳۹۳

    با سلام
    از دوستان و هموطنان عزیز خواهش می کنم درباره این مردک بی سواد که مشخصه عامل چه کسانی است صحبت نکنید هدف او از این یاوه گویی ها یک راضی کردن حامیان از خودش ابله ترش است(به این دلیل که محقق و دانشمندشان این چنین شخصیتی است) و دو کسب شهرت. صحبت کردن درباره نظرات او و نقد سخنان بیهوده اش فقط باعث می شود او به اهدافش برسد.
        amir amjad ۴ شهریور ۱۳۹۳

        از عقلت استفاده کن برای تعیین حقیقت و دروغ.تعصب رو رو هیچ کس و چیزی آدم رو کور میکنه غیرت خوبه ولی تغصب انسان رو از حقیقت دور میکنه.
    نیما فهیم ۱ مرداد ۱۳۹۳

    یکی از دیوانه نوشته های این استاد بزرگ که هرگز از خاطرم پاک نخواهد شد استنادی بود به یکی از ابیات حافظ برای جعلی نشان دادن آن : عکس روی تو چو در آینه ی جام افتاد
    عارف از خنده ی می در طمع خام افتاد ..مرد داعشی داستان ما با استناد به اینکه عکس معادل واژه ی فوتوگراف است و فتوگراف هم صنعتی است نهایتا یکصد ساله مدعی شده بود که حافظ از جعلهای یکصد سال اخیر است !!!!!!!!! و نگاه کنید به بنیان دانش این خود مورخ خوانده که نمیتواند اینقدر بداند که بسیاری از واژه ها ابتدا از زبان دیگری وارد میشوند و سپس برای آن معادلی در زبان بومی میسازند مسلما در تاریخ بشر آینه وسیله ای است بس کهن و آب ساکن نیز بسیار کهن تر از آن موجود بوده و واژه ی عکس که انعکاس تصویر در آب یا آینه است جای واژه ی سخت و غیرکاربردی فوتوگراف را گرفته است ….. کاش من هم نشِئه افیونی که استاد از آن شده میشدم …
        علی گنجه ای ۱ مرداد ۱۳۹۳

        استاد یه شاگردهایی داره که این استدلال‌ها رو می‌بوسن و روی چشم‌شون می‌ذارن! مثلا این کامنت رو نگاه کنید:
        http://www.ganjei.com/1387/02/30/nasser-pour-pirar/comment-page-6/#comment-14517
    رضا از اردبیل ۲۰ تیر ۱۳۹۳

    پورپیرار میگوید:
    باید صبر کنیم تا اذهان متعصب مردم تحمل شنیدن حرفهای مخالف رو داشته باشن

    واقعا در عجبم! در اینکه به طور کامل اثبات شد در تخت گاه هیچ کس که تخت جمشید نیمه کاره است و بعدها هم کتیبه نویسی شده و کنده کاری مربوط به بیستون و شاپور و …. جعلیس هیچ انسان عاقلی نمیتونه شک کنه
    واقعا موندم چطور شما انقدر متعصب هستید؟
    حاظرید برای رها نشدن از تعصبات خود به همه چیز پشت پا بزنید
    کمی تعصبات رو از خود برانید
    من تورک هستم و میدانم پورپیرار کتیبه های اورخون در ترکیه و آزربایجان رو جعلی میداند ولی نمیام با تمام وجود مخالفت کنم
    میدانم دیوان لغات الترک را هم تا حدی دستکاری شده دانسته
    ده ده قورقود را نقد کرده
    ولی هرچه باشد سخنانی میگوید که بیشک بزرگترین اکتشاف تاریخی قرن است
    اینکه کورش ساخته دست یهود است شکی درش نیست
    اینکه هخامنشیان از طرف یهود بودند و به دست الکسااندر کبیر نابود شدند و به قول استواارت میل : باعث شد دنیا نجات یابد ، واقعیت است
    چرا اینطور وحشت زده شدید؟
    مگر کل هست و نیست شما آن کورش است که ازدواج خواهر برادر را ترویج کرد؟
    چرا دنبال حقیقت نیستید؟

    واقعا چرا پان ایرانیست انقدر بیچاره است؟
        سهراب ۲۰ تیر ۱۳۹۳

        بنازم به انصافتون شما چرندگویی پور پیرار رو در باره پارس دربست پذیرفتی اما بی پایه و بنیان دانستن تاریخ و زبان ترکی رو از ایشون با واژه نقد بیان کردی. ایشان دده قورقورت رو از پایه دروغ خوانده اون وقت شما میگی نقد کرده!!چند جمله از پورپیرار رو درباره زبان ترکی و دده قورقورت برات میزارم. شاید ببینی که اون همون اندازه که دشمن پارس است دشمن ترک هم هست شاید بیدار بشی. و ببینی با استناد به چرندیات پور پیرار همون اندازه که گزک دست دشمنان فارس میدی گزک دست دشمنان تورکها هم میدی
        از نوشته های چرند پ ور پ ی رار خائن :
        ….مثلا با نمایش فقط ۷ سطر بالا از ترجمه ترکی کتاب استر، در توراتی مانده از ۱۲۵ سال پیش، توجه دادم که “زبان ترکان مطلقا فاقد لغات تمدنی پایه است” که هنوز هم خط مستقلی برای نوشتن نساخته اند و…..
        ….و از آن قابل تامل تر اگر ترکان در زبان فرهنگی و نگارشی خود لغت مستقل و بومی برای پادشاه نداشته اند و هنوز هم ندارند پس باید دوستانه تذکر داد که نو مهاجرین جدید به اقلیم اینک ترک نشین، در مسقط الراس پیشین خود چندان پراکنده و بی پیوند بوده اند، که سرکرده ای به نام پادشاه را نمی شناخته و ابزار خطابی برای چنان مقامی نداشته اند…..
        ….بزک غلیظ و دل آشوب کن و ماسیده بر صورت ملی و قومی مردم این منطقه را به هفت آب شست و با شاه نامه و “دده قورقورت” ستایانی مقابله شد که سینه بر حفاظت دروغ سپر کردند.و….
        http://w3.naria.ir/view/18.aspx?id=691
            علی صابری ۲۱ تیر ۱۳۹۳

            دوست عزیز! ناصر پورپیرار از محققان بزرگ قرن اخیر هست و حداقل مطلب اینکه راجع به حرفهایش تحقیق کرده و در آغاز سخنانش می گوید: تقدیم به آنانی که چهره ی تلخ حقیقت را نیز می پسندند! شما فقط با تمسخر و تحریف سخنان ایشان، اقدام به تخریب شخصیت ناصر پورپیرار کرده اید که واقعا در قرن ۲۱ جای بسی تاسف است…

            در ضمن ایشان زبان ترکی را قبول دارند و در سخنرانی ایشان در دانشگاه زنجان به این مساله تاکید داشتند و فقط کاستی های زبان ما را عنوان کرده اند و به این می گویند: نقد! اما وقتی برای فارسی اصلا زبانی را قائل نیستند و ریشه و بنیانی برای آن نیافته اند باید اینگونه برآشفته و هراسان به حمله به ایشان بپردازید و شخصیت علمی پورپیرار را با دلایلی واهی و سست تخریب کنید…

            شاهنامه و سعدی را هم بجز پورپیرار افراد دیگری هم نقد کرده اند، مانند: بها الدین خرمشاهی و سیروس شمیسا و … مگر شاهدبازی در ادبیات فارسی لکه ی ننگی بر دامان ادبیات ایران نبود؟ هنوز هم نسخه های آن را می توان برای شناخت بیشتر شاعران فارسی ارئه داد و نتیجه را کاملا مبرهن مشاهده کرد…

            با تخریب و تمسخر و ارعاب و اتهام و افترا نمی توان برای خود شخصیتی موجه ساخت…
                amir amjad ۴ شهریور ۱۳۹۳

                آقای محترم چرا از عقلت استفاده نمیکنی اصلا بحث بر سر قبول داشتن و نداشتن زبان فارسی و ترکی نیست،ایشان حرفهایی میزنه که خودش حرفهاشو نقض میکنه.مثال بی پای بودن حرفهاشو در جواب ددستمون دادم.
                آذراوغلي ۱۴ شهریور ۱۳۹۳

                ترک بی غیرت ساکت شو
                وی در جواب پانترکان درباره زبان فارسی میگوید:
                اگر زبان به اصطلاح فارسی کنونی عمری سه قرنه دارد، پس ترکی که از الفاظ زبان فارسی، پف و نفر و هوش و خوش و پیاده و چرخ و پف و میخ و داغون و قر و قاپیدن را بر می دارد، در منطقه ما بسی نورسیده تر از اصطلاحا فارسیان اس
            انصاف ۷ شهریور ۱۳۹۳

            سهراب جان نژادپرستی همه گونه چیز بسیار بدی است چه شونیسمای پارس باشه چه کرد چه عرب چه ترک و….
            اقوام ایران به لطف و کرامات قوم لعین صهیونیسم و دلغک بیسواد احمق پهلوی اول بحمداله اطلاعات زیادی از تاریخ ساختگی پارسیان دارن و اما شما لطفا در اظهار نظر در مورد تاریخ بقیه اقوام ایران پرهیز نمائید که بی شک بعلت نقصان اطلاعات از اعتبارتان کاسته میشود.
                سهراب ۱۱ مهر ۱۳۹۳

                انصاف عزیز با پوزش، نخست اینکه من خودم فارس زبان نیستم. اما در شگفتم از دریای اطلاعات شما که با یه تلنگر کوچک از یاوه گوییهای کسی مانند پ و ر پی رار به سرابی تبدیل شده. وتاریخ مستند چند هزار ساله قوم پارس وملت بزرگ ایران رو که خودت هم جزئی از اونی ساختگی میدونی. اون وقت به من پیشنهاد میدی که از سخن گفتن در باره تاریخ اقوام ایرانی پرهیز کنم ؟ بهتر نبود که یا منو پند نمیدادی یا با تکرار یاوه های مزدور رفیقدوست (پ و ر پ ی ر ا ر ) تاریخ مستند و پربارایران رو ساختگی نمی خواندی. تا خوانندگان اندیشمند به ژرفای دریای اطلاعات شما پی نمی بردند.
        انصاف ۷ شهریور ۱۳۹۳

        آفرین
    قنبر ۱۹ خرداد ۱۳۹۳

    نظر استاد پورپیرار درباره زبان ترکی
    منبع سایت پورپیرار:
    http://w3.naria.ir/view/18.aspx?id=691
        علی گنجه ای ۱۹ خرداد ۱۳۹۳

        ممنون
    نیما ۱۹ خرداد ۱۳۹۳

    سلام دوست گرامی، من حرفها و مستندهای پورپیرار را دنبال کردم، خودم اهل ادبیات و قلم هستم و به حافظ و فردوسی و امثالهم خیلی هم شاید متعصب باشم، اما در کتاب پورپیرار توهینی به فردوسی ندیدم، اتفاقا خیلی هم علاقه ام به فردوسی بیشتر شد، چون من همیشه شاهنامه را ادبی می دیدم و فکر نمی کردم باید از آن مستندات تاریخی استخراج کرد و حرف پور پیرار را هم همینطور دیدم، به هر حال پور پیرار درست است که تحصیلات دانشگاهی ندارد اما دست کم حرفهایش قابل تامل است. و اگر شما از فضای دانشگاهی آگاه باشید می فهمید که حتا در همین ادبیات خود استادان دانشگاه جز یک سری معلومات که در مقاله های به اصطلاح علمی شان تکرار می کنند حرفی برای گفتن ندارند به جز معدودی که اتفاقا آنها هم خودشان شاعر و نویسنده اند . و خیلی از این استادان دانشگاه واقعا در مقابل شاعران و نویسندگان معاصر حرف خاصی برای گفتن ندارند. نکته مهم دیگر این است که به نظر من مطلب شما فقط ظاهری بی طرفانه دارد اما از فحش هایی که به پورپیرار داده اند بدتر است، چون موذیانه این کار را کرده، شما عملا دلیلی برای رد ایشان نیاورده اید. به نظر من برخورد کسانی که به پورپیرار حتا فحش داده اند صادقانه تر از شماست. و آخر اینکه به هر حال حرفهای پورپیرار وحی منزل نیست و دلیل نمی شود که هر چیزی که بگوید درست باشد اما از طرفی بعضی حرفهایش بسیار هم درست به نظر می رسد و کلا اگر بعضی حرفهایش نادرست هم باشد همین که سوال مطرح می کند خودش خوب است، حتا خودش هم در ابتدای مباحثش به این اشاره کرده که اینها فرضیه اند، حالا اگر وسطهایش عصبانی هم بشود باید حق داد چون دارد انتقاد می کند، برای همین هم با کسانی که به پورپیرار فحش می دهند بیشتر از شما حق می دهم که ظاهری مودبانه به نقدتان داده اید در حالی که هیچ دلیلی برای رد آن حرفها نیاورده اید
        علی گنجه ای ۱۹ خرداد ۱۳۹۳

        پورپیرار توهینی به فردوسی نکرده فقط می‌گه فردوسی وجود نداشته! حافظ و سعدی و دیگران هم وجود نداشتن و یهود شاهنامه و دیوان و گلستان رو جعل کردن که روی قضیه‌ی پوریم سرپوش بذارن!
        من نوشته‌های جدید پورپیرار رو نخوندم ولی توی مطالبی که تا پنج سال پیش (زمان نوشته شدن این مطلب) در کتاب‌ها و وبلاگش خوندم حرف درستی ازش نشنیدم. شما پورپیرار رو مثل یه جوینده می‌بینید که حالا گاهی هم اشتباه می‌کنه یا عصبانی می‌شه. چیزی که من می‌بینم آدمیه که عمدا سعی می‌کنه مخاطبش رو گمراه کنه و حرف‌هایی میزنه که خودش می‌دونه دروغه.
            مهران ۱۹ خرداد ۱۳۹۳

            پورپیرار را می شود قسمت قسمت حرفهایش را نقد کرد، مثلا من نقدی دیدم که در اون به حرفهاش درباره سلمان انتقاد شدید شده بود و بعضی حرفهاش رو درباره مسئله یا مسائل دیگر ستوده بودن، و نقد خوب و راه گشایی بود که می شد بعدش فکر کرد که چه کسی درست میگه، اما مثلا درباره پوریم یا هر اسمی که هست و ادامه حرفهاش درباره کار یهودی ها بر علیه اسلام بی راه نیست، و شما حالا گیر دادی به از حافظ و سعدی و فردوسی گفتنش، اونم با جو سازی، به هر حال در قرآن هم گفته شده که لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَ‌کُوا… (مائده ۸۲)
                علی گنجه ای ۱۹ خرداد ۱۳۹۳

                من گیر ندادم، مثال می‌زنم که یادتون باشه از چه حرف‌هایی دارید دفاع می‌کنید.

                قبل از این که قسمت قسمت نقد کنید هم باید تکلیف خودتون رو با اصل حرفش یعنی این که «فلات ایران از زمان پوریم تا همین چند صد سال پیش خالی از سکنه بوده» روشن کنید. و گرنه هر کسی که اومد چهار تا دری وری به یهود گفت لزوما حرفش ارزشی نداره
        amir amjad ۴ شهریور ۱۳۹۳

        آقای نیما سلام حرفهایی که ایشان میزند آیا واقعا نیاز به رد و یا تصدیق دارد؟کمی با عقل حرفهای ایشان را مطالعه کن.حرفهاش مثل اینه که بگن یهودیا کره زمینو ساختن بعد تو فضا رهاش کردن الانم دارن از تو لپ تابشون زمینو اداره میکنن.
    قنبر ۱۶ خرداد ۱۳۹۳

    نظر پورپیرار درباره زبان ترکی
    مطلب زیر از وبلاگ ایشان کپی شده است

    پورپیرار:
    زبان ترکی حتی یک واژه انتزاعی ندارد.

    زبان ترکان مطلقا فاقد لغات تمدنی پایه است که هنوز هم خط مستقلی برای نوشتن نساخته اند و از آن قابل تامل تر اگر ترکان در زبان فرهنگی و نگارشی خود لغت مستقل و بومی برای پادشاه نداشته اند و هنوز هم ندارند پس باید دوستانه تذکر داد که نومهاجرین جدید به اقلیم اینک ترک نشین، در مسقط الراس پیشین خود چندان پراکنده و بی پیوند بوده اند، که سرکرده ای به نام پادشاه را نمی شناخته و ابزار خطابی برای چنان مقامی نداشته اند و این هنوز زمانی است که سخن از دارایی فرهنگی فعال ترین و پرشمار ترین قوم ایران در میان است. حالا و در مقام این مدخل بیدارکننده و چنین ریشه یابی ملی و تمدنی، می توان خردمندانه تامل کرد، و یا اوباشانه و بدون نتیجه مهمل سرود و فحش فرستاد.
        علی گنجه ای ۱۷ خرداد ۱۳۹۳

        اینو من قبلا خونده بودم توی وبلاگش ولی الان نمی‌تونم پیدا کنم. پاک کرده؟ اگه هنوز هست می‌شه لینکش رو بدید لطفا
    sasli ۱۳ خرداد ۱۳۹۳

    باشه میگیم همه چیز درغه.ولی به دلایلی که برای اثبات جعلی بودن تخت جمشید میگه دقت کنین
    دلایل قانع کننده ایست
    چرا هیچ اثری از آتش سوزی و آوار حاصل از خرابی نیست؟
        علی گنجه ای ۱۴ خرداد ۱۳۹۳

        نگاه کنید به عکس‌های تخت جمشید قبل از کاوش باستانشناسی. توی سایت مووسسه شرقی دانشگاه شیکاگو چندتاشون رو پیدا می‌کنید. یا اگه به یه کتابخونه خوب دسترسی دارید گزارش کاوش رو بخونید
            انصاف ۳ شهریور ۱۳۹۳

            عزیزم گزارش کاووش رو همونایی نوشتن که این مزخرفات را به خوردت دادن
            برو مستندات پورپیرار رو بخون و به یکی از سوالاتش ج پیدا کن بعد بیا از شیکاگو حرف بزن
                علی گنجه ای ۴ شهریور ۱۳۹۳

                شما برو یه مقاله از هرتسفلد بخون بذار کنار یکی از این مقاله‌های استاد پورپیرار بعد خودت انصاف بده کی مزخرف به خورد کی داده!
                اتفاقا من اون زمانی که این متن رو نوشتم (سال ۸۷) چند وقت بود که خیلی با دقت نوشته‌ها و «مستند» های پورپیرار رو تعقیب می‌کردم چیزی که برام جالب بود این بود که چطوره که یه عده اشکال‌های به این واضحی رو توی استدلال‌هاش نمی‌بینن یا حرف‌های به این بی‌پایگی رو به عنوان برهان قاطع قبول می‌کنن.
                بعدا متوجه شدم که شاگردای استاد خیلی در قید حرف‌هایی که می‌زنه نیستن و خیلی‌هاشون حتی یه جمع‌بندی درست از استدلال‌هاش ندارن و فقط از نتیجه‌ای که می‌گیره خوششون میاد.
                    انصاف ۶ شهریور ۱۳۹۳

                    خب من از شما میپرسم آیا در اینکه بنای با شکوه تخت جمشید البته به قول پان فارسیست ها یک بنای کاملیست که ارزش نقد و بررسی داشته باشه؟؟؟؟؟
                    انصاف بر این حکم میکنه که لااقل به بناهای با شکوه دنیا مثل اهرام مصر و … نظر افکنده و با کمی انصاف در مورد این بنای بی ارزش و بزرگ جلوه شده بحرفیم.
                    پس اینجا ناصر پورپیرار به قول شما بی سواد نظر بده یا یه استاد دانشگاه مهم در صورت این واقعیت است که اینها تماما ساخته و پرداخته ذهن عده ای بی فرهنگ است که کمبود فرهنگ را در ساختن هویت جعلی میداند چون در واقعیت ذات خویش بی بنیه است و تهی
                    علی گنجه ای ۹ شهریور ۱۳۹۳

                    تخت جمشید بنای باارزش و مهمیه. چه به خاطر ویژگی‌های هنریش و چه به خاطر نقشی که در وقایع مهم تاریخی داره.
                    اساتید بزرگ باستان‌شناسی، تاریخدانان معتبر، سازمان‌های شناخته‌شده‌ی بین المللی مثل یونسکو و … همه در این مورد متفق‌القول اند.

                    حالا شما می‌خوای حرف همه اون‌ها رو توطئه‌ی یهود بشمری و حرف ناصر پورپیرار رو قبول کنی که خودت می‌دونی سطح استدلالش در چه حدیه، میل خودته.

                    من سال ۷۶-۷۷ که کتاب «۱۲ قرن سکوت» رو خوندم تعجب کردم که چه کسی ممکنه حرف‌های به این بی‌پایگی رو جدی بگیره. بعدا متوجه شدم استاد کتاب‌ها (و بعدا وبلاگ و فیلم‌ها) رو برای اهل تحقیق و پژوهش نمی‌نویسن. برای کسایی می‌نویسن که دشمنی‌ای با ایران قبل از اسلام دارن و هر حرفی رو که یه جوری علیه تاریخ اون زمان باشه رو ندید قبول می‌کنن.

                    شاید براتون جالب باشه که اون اوایل طرفدارای استاد بیشتر اهل حوزه بودن و تا چند سال بعد که نظریه‌شون رو بسط دادن و بطور ضمنی سلمان فارسی و فتح ایران و … رو هم منکر شدن حرف‌هاشون خیلی خارج از حوزه خریدار نداشت.

                    الان هم این حرف‌های بی‌مایه رو کسایی می‌خرن که دعوای قومیتی دارن با ایران باستان وگرنه کسی که اهل انصاف باشه خیلی راحت می‌تونه بفهمه که طرف چه کلاّشیه.
                علی ط ۶ شهریور ۱۳۹۳

                دقیقا الان که شاگردای نزدیکش دارن سوتیاشو لو میدن معلوم شده که دور و ور این بابا کلا تو این سااها عمدتا پان عربها بودن. پان عربها هرچی بگین بازم براش کف میزنن. مگه میشه یه پان عرب اعتراف کنه این مردک مزخرف گفته. کلا جرقه ادعاهاش هم یه نویسنده اسپانیایی زده و حرفاش کپی حرفای اونه. اگناسیو صاحب کتاب انقلاب اسلامی در اروپا مدعی شده که هیچ عربی به اروپا حمله نکرده و مردم اروپا پس از آشنایی با اسلام خودشون مسلمون شدن و بعد توسط کلیسا نسل کشی شدن. جالب اینه که استدلالش اینه
                نعل اسب در قرن شانزدهم کشف شده
                دقت کنید اوج استدلالو. بدون نعل اسب حمله اعراب به اروپا امکان پذیر نبوده
                پس اروپا اصلا توسط اعراب فتح نشده
                واقعا وقتی دستخط اصلی اینقدر مضحکه رونوشتش دیگه چی می تونه باشه
    هموطن ۳ خرداد ۱۳۹۳

    خیولو جان، نمی دانم تا چه اندازه به پورپیرار باور داری.
    می دانم که خیلی استان های ایران تا همین ۲۰ سال پیش نه حمامی بود و صرفاً یک جاده ی سنگی وجود داشته ولی جمعیتی داشته مشاهیری داشته. برعکس مناطقی را می شناسم که آب انبار و حمام و مسجد هزار ساله دارد ولی تغییری در وضع کشاورزی به شهری به خود نداده و نقشی در تمدن نداشته. من این شیوه ی استدلالی او را در پوریم شناسی قوی نمی دانم.
    یا پست های او در مورد صدام را خوانده اید که به کلی اعتماد را از دفاعیاتش از بخت نصر و امویان بر می دارد؟
    اگر صرفاً به خاطر دشمن دشمن من دوست من هست از او طرفداری می کنی که مخالفت محسوسی با شما ندارم.
    مرتضی ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳

    نظرات ایشان(پورپیرا)کاملاً قابل تامل و متین است.چون از کودکی این سخنان تکراری را شنیده ایم تحمل سخن متفاوت نداریم
        هموطن ۶ خرداد ۱۳۹۳

        هیچ کدوم از نظرات پورپیرار از خودش نیست. همه را از کتاب هایی کپی کرده که این همه از آن ها بد می گوید. اگر سری به کتاب های تاریخ بزنی می بینی که حتی دلقک بازی هایش را هم از مخالفانش گرفته.
        پورپیرار به گفته ی خودش در واکنش به کتاب های امیرحسین خنجی شروع به نویسندگی کرده و به نظرم دقیقاً شیوه ی بی رحمانه و دروغین خنجی را در پیش گرفته.
        او هم مانند خنجی کتاب های مخالفانش را می خواند تنها آن دسته از فرضیاتی که نویسنده برای بی طرف نشان دادن خود مطرح کرده را به کتاب های خودش ملحق می کند و آن چنان بوق و کرنایی راه می اندازد که انگار بمب اتم کشف کرده و خواننده خواهد گفت چنین کاشفی بی شک محق هست هر چه می خواهد به ردیه هاالصاق کند.
        او هم مانند خنجی چشمانش را روی نقاط حساس تاریخ تعمداً می بندد.
        اگر خواستی برایت اثبات می کنم.
    سعید ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳

    اخه یکی نیست بگه بر فرض محال که یهود تاریخ ایران رو از ۵۰۰ سال پیش ساخته .اولا چه لزومی داشت ساکنان ایران رو بکشه؟ دوما مگر عقل تمکان داره تمام تاریخ بشر که قبل ار ۵۰۰ سال پیش با ما معامله داشتن و در باره ایران نوشتن رو جعل کرده باشن؟ از چین بگیرید تا یونان تاریخ نویس و جهان گرد این همه منابع زیاد در باره ابران قبل از ۵۰۰ سال همهش الکیه؟عقل اینو قبول نمیکنه.
        هموطن ۳ خرداد ۱۳۹۳

        ریشه ی مستند پوریم او اشاره به یک متن از تورات هست که ۷۵ هزار مغ در عهد اخشیروش به قتل رسیدند.
        اولاً امروز ۷۵ هزار آخوند وجود داره که اون زمان ۷۵ هزار مغ فقط در شوش بوده باشه.
        دوماً مغ چه ربطی به بومیان ایران داشته؟
        سوماً پوریرار مادها را در محو تمدن بومی دست در دست قوم پارس می شناسد و مغ ها هم یک طایفه از قوم ماد بودند.
        چهارماً خنده آورتر این هست که بومیان ایران را در حمله به بابل دست در دست کوروش می بینیم به روایت تورات گوتی ها که هزار سال قبل از کوروش به مدت ۴۰۰ سال از زاگرس فرود آمده و در بابل سلطنت کرده اند بسیار قبل از تشکیل دولت سامی در بابل و تقدیر هم چنان رقم خورده که از هلاکت کوروش هم کسی نمی تواند شادی کند چون به دست ماساگوت ها انجام گرفت.
        هموطن ۳ خرداد ۱۳۹۳

        یه چیزم یادم رفت بگم اینه که من نقاشی های تاریخی زیادی دارم که نشون میده آثار تاریخی جدیدی ساخته نشده هیچ حتی آثار تاریخی که قبلاً بوده هم از بین رفته.
        به عنوان مثال آرامگاه حافظ و سعدی زمان کریم خان ساخته شده و از بین رفته. دروازه ی قرآن زمان عضدالدوله ی دیلمی ساخته شده و از بین رفته. آرامگاه شوش دانیال به شکل دیگری بوده.
        همه در همین قرن اخیر از بین رفته و علتش برای خود من هم ناشناخته هست.
        انصاف ۷ شهریور ۱۳۹۳

        اقوام ایران و اقوام سایر صد البته که بودندو میزیستند تمام حرف اینست که قومی به نام فارس و کروش و … نبوده
        تازه سعید آقا یهود همانطورکه واسه فلسطین تاریخ ساخت و اونجارو به عنوان سرزمین موعود بنی اسرائیل به تمام جهانیان قالب کرد همانطور هم واسه ایران و مصر و عراق تاریخ ساخته
        تو برو نمادهای اسرائیل رو نگاه کن اکثرا نمادهای مصر و بین النهرین هستن
        شعار این قوم منحوس را هم که شنیدی که میگن از نیل تا فرات- از شیراز تا اورشلیم
        بس خودت قضاوت کن که چرا یهود برایمان تاریخ ساخته
    خیولو ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳

    واقعا حرفهای اقای پورپیرار قابل تامل است. من همیشه از خودم میپرسیدم که اخر سیر منطقی ان تمدن ادعایی ما به وضع موجود منتهی نمی شود. چطور تمدن یونان بنبان مدرنیته امروز را گذاشته است پس تمدن کذائی ما منتج به چه چیز شده است.
        هموطن ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳

        به نظرم ما ایرانی ها عادت کردیم تاریخ را بازیچه ی خودمان قرار بدیم. مطلق گرا باشیم و از هر چی بدمون میاد شیر فاضلابو توی دهنش خالی کنیم و هیچ نقطه ی مثبتی توی دشمنمون نبینیم.
        خیلی از افراد که از اسلام خوششون نمیاد، هیچ نقطه‌ی مثبتی توش نمی بینن و دقیقاً مثل پورپیرار هر چیز وابسته و حتی بی ربط به اسلام رو مساوی فقر، جهل و توحش قلمداد می کنند.
        در عوض بعضی فکر می کنند باید فرهنگ، تمدن، حکومت و مشاهیر اسلامی رو هم مثل خود اسلام تقدیس کنند و تموم فرهنگ های موازی با اسلام را انکار، مصادره یا تفسیق کنند.
        چرا یک نفر نگفت که آخه گذشته به ما چه ربطی داره؟ به ما چه مربوطه که پدرانمون چه طرز تفکری داشتن و چجوری زندگی می کردن؟
        نه ایران باستان اون قدر باشکوه هست که کسی بخواد در مقابلش احساس حقارت کنه و نه دین زرتشت اون قدر مدرنیزه هست که جای اسلامو بگیره.
        اونایی که کانت و هگل خوندنم باید مسافرکشی کنن چه برسه به کسانی که شفا و الحاوی می خونن.
        الان شمال ایتالیا که از نسل واندال های وحشی غارنشین هستند که روم رو منقرض کردن جنوب ایتالیا رو که یا لاتین اصیل هستن و یا برده هایی از یونان و بابل و کارتاژ هستن حقیر و دهاتی می دونن.
        تفکر نقادانه در مورد تاریخ ایران از قدیم وجود داشته. حتی همین غربی ها و یهودی ها ضمن تمجید از تاریخ ایران بهش نیش هم می زنن و خود پورپیرار هم کتاباش کلکسیونی از فرضیاتی هست که برای اولین بار همین افراد ارائه کردن و اون ازشون بد میگه.
        پورپیرار راه فرار رو روی خودش نمی بنده ولی متأسفانه طرفدارانش فرضیات اونو مثل یک حقیقت باور می کنند و به نظرم باید بین پورپیرار و طرفدارانش فرق گذاشت. اون با چند برگ کاغذ چیزی رو رد می کنه ولی طرفدارانش بدون هیچ استدلالی همه چیزو توهم می دونن.
        شیوه ی نگارشش جوری هست که لایق همین انتقاد هم هست. اون از ما می خواد از نژادپرستی دست برداریم ولی از ما می خواد نژاد کس دیگری رو بپرستیم.
        اون می خواد اسلامو اون قدر از دایره ی نقد دور کنه که هیچ تیری بهش نرسه ولی اون قدر که مسلمونا از این طرز تفکر ضربه خوردن از یهود و مسیحی نخوردن.
        یه نمونش طالبانه که تفکرات سید جمال اسد آبادی رو ابزاری برای بیچارگی اسلام کرده. نمونه ی دیگرش علی شریعتی هست. این جور افراد مثل یک شاعر هر چی به ذهنشون می رسه روی کاغذ میارن بدون توجه به هزاران احمق نادان که دورشون حلقه زدن تا نظراتشونو چاشنی عقاید فاشیستی خودشون کنن.
            انصاف ۷ شهریور ۱۳۹۳

            ok
        هموطن ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳

        اولاً من در یونان باستان چیزی به جز قیل و قال نمی بینم. از نظر انسان امروز تمدن با راه آهن و برق شروع میشه.
        بنابراین در تمدن اسلامی و ایرانی هم نباید چیز چندان قابل توجهی یافت.
        ثانیاَ روم شرقی و امپراتوری عثمانی در محل یونان متولد شدن ولی هیچ نقشی در تمدن بشری نداشتن.
        بعد از محمدپاشا قریب به ۱۰۰ در ۱۰۰ کارکنان، سربازان و دولت عثمانی یونانی های مسلمان شده بودند و هیچ اغوزی در دولت یافت نمی شد.
        ولی ۴۰۰ سال سیطره ی عثمانی در شمال آفریقا، اروپای شرقی و خاورمیانه مساوی با مرگ فکری این سامان بود.
        عثمانی ها تمدن ستیز نبودن. اتفاقاً خیلی هم علم و فرهنگ رو حمایت می کردن ولی ضربه ی جبران ناپذیری به تمدن و فرهنگ زدن و بسیار هم از هندوستان دوره ی تیموری عقب تر بودند که کتاب های تألیف آن دوران هنوز در دانشگاه های هند تدریس میشه.
            خیولو ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳

            مگر بنیانهای فکری مدرنیته ریشه در افکار ونظریات فیلسوفان وریاضیدانانی امثال ارسطو افلاطون فیثاغورث اقلیدس وغیره ندارد؟تمدن ادعائی ما کدام متفکری شبیه یکی از متفکرین مزبور را به جهان عرضه کرده است؟
                هموطن ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳

                باور دارم بر آن چه بر تاریخمان رفته صلوات بفرستیم. تصور نکنید قصد دارم ایران را به جای اروپا بنشانم. فقط می‌خواهم بگویم از این که علوم کمی از گذشته رسیده نمی‌توان گفت مردمی در این‌جا زندگی نمی‌کردند بلکه می‌توان گفت جمعیت شهری کم بوده یا مرتب مغلوب قومی جدید شدیم. ما هم قصد نداریم از گذشته تقلید کنیم یا فخر بفروشیم.
                بدون دانستن ریاضیاتی پیشرفته و مقاومت مصالح نمی‌توان این همه بنای بزرگ ساخت. امروز میراث فرهنگی حتی در ترمیم این آثار درمانده هست.
                زبان یونانی ۲۰۰۰ سال بی‌وقفه رایج بود الانم برای یک یونانی قابل فهم هست ولی خاورمیانه گاهی هر ۲۰۰ سال زبان و خط عوض کرده. نبود مترجم کافی یعنی خاک کردن گذشته. سریانی‌ها و قبطی‌ها از اعراب کم نداشتند ولی چرا ناصرخسرو و مولوی مقلد اعراب جاهلیت هستند؟ عربی هم بعد از کتاب‌سوزان و عالم‌کشانی که محمود به راه انداخت موقعیتش را از دست داد. با ورود سلاجقه و استخدام کاتبان خراسانی ظرف دو پادشاه کشور ما به یک کشور دری‌زبان مبدل شد حتی اعراب فارسی‌زبان شدن. کتاب‌های بابویه‌ها(مثلاً شیخ صدوق) به زبان عربی هس ولی از سلاجقه به بعد این خاندان، پارسی می‌نوشتن. پیش‌تر شاه دیلمی هم نتوانست دانش‌نامه‌ی علایی ابن‌سینا را بخواند و اگر امیر فارسی‌زبانی در ایران بود فردوسی کتابشا به محمود نمی‌داد.
                زمان صفوی نیمی از مردم کوچ‌نشین بودن. زمان امیرکبیر جمعیت تهران ۹۰ هزار نفر و توکیو ۱ میلیون نفر بود. در انگلیس از هر ۷ نفر ۵ نفر شهرنشین بود و آن‌قدر ذغال سنگ دود می‌شد که همه سرفه می‌کردند و لندن به دهان جهنم و دامنه‌ی اتنا شبیه بود. در یونان، اسپارت که کشاورز بود یک نفر به بشریت عرضه نکرد ولی آتن که دریاسالار بودن طبیعتاً زیر بار فئودالیسم نمی‌رفتند امروزم پایتخت کشورها یک شهر بندری هست. اعراب هم با شورا حاکم انتخاب می‌کردند نه با فر ایزدی. جالب هست که اتوپیای ارسطو و افلاطون رد شورا بود. فلاسفه‌ی اروپا مقلد ابن‌رشد هستن که ردپایی از سقراط، افلاطون و ارسطو ندارد. توماس آکویناس می‌گفت این فردیست که همه چیز را باطل کرده و در یک نقاشی ابن‌رشد مقابلش زانو زده.
                اروپامحوری را هم در نظر بگیرید. غلام‌حسین مصاحب با عکس گرفتن از کتاب های خیام در پاریس ثابت کرد که پاسکال صرفاً مترجم کتاب‌های خیام بوده. ابن‌سینا در قانون که مرجع دانشگاه‌های اروپا بوده پیوسته ارسطو و جالینوس را تمسخر کرده بگذارید ویل‌دورانت‌ها بنویسند ابن‌سینا وامدار ارسطو و جالینوس بوده. تمام علوم امروز بر پایه‌ی جبر هست نه هندسه و این واژه عربی هست. یا مثلاً الحیل بنوموسی‌خراسانی زمانی در دانشگاه‌های آلمان تدریس می‌شده و هزاران روش ساخت ابزار مکانیکی پیچیده داشته.
                نظراتم به درازا کشید. شخصاً کتابای قدیمی را از پزشکی و فلسفه گرفته تا ریاضی و نجوم خواندم همین‌طور تاریخ‌های جدیدا. به نقشه‌ی ژنی مومیایی‌ها و مردم فعلی کشورها هم آشنا هستم که فرضیات پورپیرار را تأیید نمی کند. در مورد هر کدام مسئله‌ای بود بفرمایید تا با جزئیات بیشتر توضیح دهم.
                    خیولو ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳

                    اتفاقا شما نظرات اقای پورپیرار را تائید کرده اید که هر چه یا هر کسی را که به دنیا می توانیم عرضه کنیم مربوط به بعد ازاسلام می باشد وهیچ کدام از اشخاص مزبور مربوط به دوران هخامنشی نیست .
                آریا ۳ خرداد ۱۳۹۳

                اینطور که شما میگویید رومی ها، چینی ها، ترکان، مصریان و … نیز تاریخی نداشته اند چون متفکری از آنها بجای نمانده. البته در ایران باستان شخصیتهای متفکری بوده اند چون مانی و بزرگمهر و برزویه طبیب و زرتشت.
                    هموطن ۳ خرداد ۱۳۹۳

                    آریاجان من قصد انکار تاریخ را ندارم ولی واقعیت ها را در نظر بگیرید.
                    کشور ما به علت خاک زیاد، از فئودالیسم پیروی می کرده، به خاطر کمبود آب هنوز هم از تشکیل شهرهای بزرگ با بدبینی استقبال می شود. در حالی که آتن و رم یک شهر بندری بودند. کشوری که پایتخت آن بندر باشد هرگز حاکمیت متمرکزی ندارد. فره ی ایزدی در مغرب و حتی اعراب کم سابقه هست.
                    زبان کتابت زمان ماد بابلی بود، زمان هخامنشی عمدتاً ایلامی و بابلی، زمان سلوکی یونانی بود و زمان اشکانی یونانی و پارتی و زمان ساسانی سریانی و پارسی. ایرانیان برخلاف یونانیان به زبان های متعددی حرف می زدند. کتاب دینی به زبان بلخی بود و چندین خط رواج داشت و هزاران ملت در ایران زندگی می کردند. هر سلسله آثار سلسله های قبلی را محو می کرد در حالی که یونان فقط یک بار به دست روم فتح شد و تازه آن ها هم مروج فرهنگ یونانی بودند.
                    درست هست که هخامنشیان و یونانیان هر دو بر جهان متمدن آن روز تکیه زدند ولی هخامنشیان یک ملت مغلوب بودند وقتی ساسانیان هم قادر به فهم زبان هخامنشیان نبودند چطور می توان انتظار داشت اثری از این امپراتوری مستعجل باقی مانده باشد. انتقال تمدن به کمک زبان هست.
                    البته من بی انصاف نیستم. داریوش راه، اداره ی پست، کاروانسرا احداث کرد که ۴۰۰ سال بعد اگوستوس رومی از او ایده گرفت. همین طور کشاورزی اسپانیا هنوز هم بر پایه ی قنات هایی هست که مسلمانان ساخته اند و قنات قبل از اسلام منحصر در ایران بود. آسیاب بادی و آبی هم برای سالیان سال تنها در ایران ساخته می شد و یا سیستم ساختمان سازی و استفاده از سرب مذاب به جای ملات که امکان می داد ارتفاع بنا بالاتر رود ولی بی هیچ تعارفی باید گفت شرایط ایران آن روز در علوم معقول و منقول عقب مانده بود چون علم و زبان یک مسئله ی اشرافی بود و به علاوه ما همیشه ملت مغلوب بودیم و فرهنگمان به سرعتی تغییر کرده که مانع از تشکیل یک جمعیت با یک زبان که مخاطب کتاب های کذایی باشند بوده.
                    صاحب بن عباد به تنهایی در ری کتابخانه ای مشتمل بر یک ملیون کتاب داشت که در یک جنایت فرهنگی از بین رفت. یونان کدام یک از این حوادث را به خودش دیده؟ به علاوه آیا شمار تمام کتابهای یونانی به تنهایی به هزار تا می رسد؟
                    فراموش نکنیم که بعد از شکست چین از ابومسلم خراسانی مسلمانان با صنعت کاغذ ارزان قیمت آشنا شدند و پیش از آن اصولاً علم گران تر از آنی بود که منتشر شود.
                    ضمناً آشوربانی پال با آن همه توحش از علم پرور ترین شاهان بود و کتاب خانه ای مشتمل بر ۳۰ هزار کتاب از او به دست آمده و من اصولاً ارتباطی میان علم و تفاخر نمی بینم.
                    کما این که اجداد یک بلخی و یک هراتی نیمی از مشاهیر تمدن اسلامی را آفریدند ولی یک رعیت زاده ی ایرانی خودش را از او بالاتر می بیند و دوست دارد جای یک کره ای باشد که اجداد صحرانشین مغولش حشره می خوردند و امروز تبلت و شاسی بلند می سازند!!
    طرفدار منطق ۷ اردیبهشت ۱۳۹۳

    آقا ، پور پیرار همچین حرفی نزده شما خودتون مغلطه می کنید شاید تمام جزئیات حرفهایش درست نباشه اما کلیات حرفهاش درسته کاملا هم درسته . ما ایرانی ها متاسففانه انقد دروغ رو تو ذاتمون نهادینه کرده اند که هیچ حرف حسابی رو قبول که هیچ حتی گوش نمی کنیم ملا حضه بفرمایید خود نگارنده اول از همه میگه اگه حوصله داشته باشید کتابهاشو بخونید پس نشون میده خودشون انقد هم که ادعای مطالعه ومنطق وتعقل میان اهل تفکر نیستن . چرا زود از کوره در میرید گیریم هیچ فارسی نباشه هیچ عربی نباشه هیچ ترکی نباشه همه ی ما آدم که هستیم نیستیم؟؟؟ همون هیتلری که دوست دیگه امون ازشون اسم بردن و بهشون استناد فرمودن آخر این منطق های ناسسونالیسم زده ی زشت و بیهوده بودن . پورپیرار میگه یه کتابی بیارید که توش یه کلمه از این کلمات گهربار کورش کبیر که در ودیوار خونه و مغازه و…را باهاش نقش زدین توش باشه . میگه چرا اینقدر از واقعیت میترسید که هیچ نقشی توی تاریخ فرهنگ جهانی نداشتید و غنی ترین وقوی ترین شعرهاتون که توی بوق و کرنا کردیدادب فارسی ادب فارسی همش تو سبک عراقیه پر از لغات عربیه .آره لغات فصیح و بلیغ یه عده مردم سوسمار خور . ببخشید گفتتم سوسمار خور اصلا یادم نبود تو چین و کره و ژاپن از موش و سوسک و مار تغذیه میکنن واسه اونا آخرکلاسه اصلا یادم نبود که توی اوپا و آمریکا گوشت خوک میخورن که فضولات خودشو میخوره و ما هرچی که این موش و سوسک خورها مخصوصا این دو مورد آخر بفرمایند چشم بسته قبول داریم . پورپیرار میگه آقای عبد الحسین زرین کوب چه منطفی قبول میکنه که یه عده آدم با داشتن مشروعیت سنتی میتونستن حاکم بشن شاه باشن اصلا این مشروعیت سنتی دیگه چه صیغه ایه میشه بفرمایید روی چه اصول عقلی و منطقی استواره . نکنه همون قانون جنگله که شیر ، شاه میشه ؟ جان خودت همون نیست ؟ لابد واسه همین بود که تو پرچم ایران آقا شیره کاراکتر اصلی بودن ؟آره؟ میگه آقای زرین کوب کجای دنیا تا حالا دیدین موفقیت اتفاقی باشه که یه عده آدم وحشی وگرسنه – که البته نمی دونم آقای زرین کوب با کدوم چسبی این دو تارو (آدم و وحشی ) کنارهم نگه داشتن – همینجوری فاتح ایران بشن فاتح مصر بشن تا اسپانیا هم برن؟ اون ها آدم نبودند شما تو ایران که آدم بودید عقل داشتید بالاخره سیاست سرتون میشد استراتژی ۱۲۰۰ ساله داشتید مثل اونها که حیوون نبودید گراز و کفتار و آقا شیره که نبودید ، آدم بودید عقل داشتید یه بمب اتمی یه چیزی درست میکردید شما که تا ثریا دنبال دانش رفته بودید بهرام گوگر داشتید این حیوون های بی عقل رو با یه دسییه ای تار و مار می کردید.میگه آقای زرین کوب ، آقای دکتر زرین کوب استاد مطلق ادبیات فاخر پارسی . توی زبون عرب ها (ببخشید تازی ها) بی سوادترینشون هم لغت آدم و وحشی رو باهم ترکیب نمیکنه . میگه آقا دکی میدونیید ۳ هزار هزار هزار درهم ( ۱۲ میلیون کیلوگرم نقره ) معادل چند هزار تریلیون دلاره امروز میشه که میفرمایید به روایتی فقط توی خزانه تیسفون انقد نقره بوده؟ میگه آقای دکتر علی شریعتی شمایید که به ملت ایران توهین می کنید وقتی که میخواید ریشه یابی بفرمایید چگونه یک ملت متمدن به مذهب یک قوم وحشسی گروید لابد می فرمایید ملت ایران وحشی تشریف دارنددیگه استاد .مگه نه؟ راستی دوستان اطلاع داشته باشند این کتاب آقای کورش کبیر به ویراست چنم رسیده ؟ اگه کسی از دوستان داره کتابو یه چهار شب هم بدین ما مطالعه کنیم فیض ببریم.
        علی گنجه ای ۸ اردیبهشت ۱۳۹۳

        کلیات حرفاش همینه که من خلاصه عرض کرده‌م خدمتتون. شما احتمالا نوشته‌های وبلاگ‌شون رو نخوندید.
        اسم‌تون رو گذاشتید «طرفدار منطق» ولی این یه طومار کامنت که گذاشتید یه سری حرف‌های درهم و سردرگم اند که هر چی باشن منطقی نیستن.
            مهدی ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳

            کجا شما همه حرفاش رو زدید؟ اثبات دستکاری یهود در تخت جمشید در مستند تختگاه هیچ کس که بدبختهای پان ایرانیست فعلا سکوت کردن! کتیبه نویسی در بیستون جعلی بودن قبر کورش و نبود حتی نام کورش در منابع فارسی و عربی !!!! اینها رو کی گفتید؟ فقط گیر دادی به حافظ و … فکر میکنم مردم رو احمق فرض کردی ولی …
                علی گنجه ای ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳

                نه عزیزم. کسی که مردم رو احمق فرض کرده من نیستم، اونیه که شما صداش می‌کنید استاد.
                اسم کوروش و داریوش رو توی منابع فارسی و عربی می‌خواهید ببینید یه نیم نگاه بندازید ببینید قبل از اسکندر کی توی ایران شاه بوده.
                قبر کوروش و بیستون هم جعلی نیستن. باستان‌‌شناسا و زبان‌شناس‌هایی که استاد شما باید برای ده دقیقه ملاقات‌شون از شیش ماه پیش وقت بگیره عمری صرف خوندن بیستون و تحلیل معماری پاسارگاد کردن. شما فقط پرونده‌ی ثبت میراث جهانی این دو تا اثر توی یونسکو رو نگاه کن ببین به اسم چه کسایی رفرنس دادن و استاد در مقابل اونا چی به حساب میان.
                «تختگاه هیچکس» هم «مستند» نیست و چیزی رو «اثبات» نمی‌کنه. دری وری‌های بی سر و ته یه استاد قلابیه برای گمراه کردن کسایی که با تاریخ و باستانشناسی و تخت جمشید و این جور چیزا هیچ آشنایی ندارن و با یه فیلم سر هم بندی شده هر پرت و پلایی رو قبول می‌کنن. من معمولا به کسایی که تختگاه رو جدی گرفتن و خیلی الان فکر می‌کنن که یهود سرشون کلاه گذاشته و پای این نوشته هل من مبارز می‌خونن، توصیه می‌کنم که اول برن یه کتاب دم دستی درباره تخت جمشید بخونن بعد بیان.
                اگه اهل مطالعه هستید کتاب تخت جمشید نوشته حسین سلطانزاده رو توصیه می‌کنم. حجمی هم نداره. فکر نمی‌کنم خوندنش یک ساعت بیشتر وقت بگیره.
            طرفدار منطق ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳

            آره آقای علی گنجه ای عزیز حرفهای من منطقی نیستند اما شما بر اساس یک سری اصول کاملا منطقی کلیه ی حرفهای پور پیرار رو خلاصه نویسی و صد البته به ضعم خودتون چکیده نویسی می فرمایید !!!!!!!!! که اگه یه چیکه ازشون روی هر عقل و ذهن سالمی بیافته………..بله، میشه ملت مسحور و مظلوم ایران.
    نيما ۵ اردیبهشت ۱۳۹۳

    حتی ایرانیان شیعه ی تندرو، که به شدت با کوروش و تخت جمشید و به طورکلی تاریخ ایران باستان مخالف هستند، و ایرانیان را بی تمدن می دانند هم حرف های این آقا رو قبول ندارن!
    این آقا داره کل تاریخ و مستندات رو رد می کنه، مثلاً سلمان فارسی و خیانت او در زمان حمله ی اعراب به ایران غیر قابل انکار هست
    جالب اینجاست که این واقعه ی پوریم هیچ سند تاریخی نداره (تحقیق کنید) و فقط در کتاب های یهودیان آمده، و حتی تاریخ شناسان خارجی هم رد کردند و پوریم را یک افسانه ی تاریخی خواندند فقط یکی دونفر اون هم به خاطر تعصبات مذهبی تأیید کردن
    و این آقا هـیچ سندی مبنی بر اینکه یهودی ها تاریخ رو ساختن، نداره!
    فقط گیر داده به یه افسانه…
    اصلاً خشایار شاه همسری به نام وشتی نداشته(که ماجرای پوریم از اونجا شروع میشه )
    یه سخن از هیتلر بود که می گفت: برای اینکه قدرت داشته باشی، باید دشمن داشته باشی، حتی اگه دشمن نداری دشمن بساز! ( تو این مایه ها بود)
    کار پورپیرار هم همینه..برای شهرت داره دشمن میسازه ، ولی کور خونده، حقیقت که با چهارتا
    مغلطه و مزخرف از بین نمیره
        مهدی ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳

        یا خودت نادانی یا مارو نادان فرض کردی! پورپیرار چیزهایی رو اثبات کرده که بی شک تحولی به وجودخواهد آورد
            علی گنجه ای ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳

            بی شک!
            مرتضی ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳

            موافقم
            انصاف ۳ شهریور ۱۳۹۳

            مرحبا
    ایران ۵ اردیبهشت ۱۳۹۳

    نویسنده ی محترم اول اینکه شما نظریات پور پیرار را به درستی بیان نکرده اید. من تو مستند ایشون دیدم که می گویند حادثه ی پوریم در ۲۵۰۰ سال پیش بوده شما نوشته اید ۵۰۰ سال پیش بعد اعراب ۵۰۰ سال پیش به ایران نیامدند بلکه ۱۴۰۰ سال پیش. با اینکه پور پیرار را قبول ندارم ولی بسیاری از مستنداتش عالی است. مثلا اثبات اینکه تخت جمشید یک بنای نیمه کاره است بسیار مستند و جالب است. همچنین به خوبی اثبات کرده است پاسارگاد ساختگی است. اما اینکه حقیقت پنهان پشت این ماجراها چیست خدا می داند. اما شک نکنید که ۹۰ درصد تاریخی که برای ما ساخته اند دروغ است. حقیقت بسیار پنهان مونده.
        آریا ۳ خرداد ۱۳۹۳

        شما از کجا میدانید تاریخ ما ساختگی است؟ پورپیرار تحصیلات دانشگاهی ندارد. چگونه حرفهای این آدم ملاک حق از باطل میشود؟ میشود بگویید تخت جمشید و پاسارگاد کی ساخته شده اند؟ پورپیرار تخصص در دستکاری عکسهای باستانشناسی دارد.
            انصاف ۳ شهریور ۱۳۹۳

            حافظ یا سعدی مگه تحصیلات دانشگاهی داشتن؟؟؟؟؟؟
            لطفااز سفسته پرهیز کنید وچشمهاتونو شسته و بدون تعصب به قضایا نگاه کنید
        سهراب ۳۱ خرداد ۱۳۹۳

        شما که یکباره از پوریم جلو افتادی و نود درصد رو ساختگی دونستی !چرا نگفتی اون ده درصدی رو که پذیرفتی کدوم بخش از تاریخه.
    حسینی ۸ فروردین ۱۳۹۳

    خاندان پوریم پیرا در شوش دانیال مقبره حضرت دانیال را در ایام پوریم تزیین میکردند (نقل از تقویم کنیسه)

کسی که خود را عضو گروه تحریر الاحواز می داند ، گروهی که حسین رکبعلی زاده شخصی که سینما رکس آبادان را به آتش کشید هم عضو آن گروه بود بنظرتان آمده با ما از حقیقت بگه پس چراسازمان میراث فرهنگی با آن همه سند و با آن همه دکتر فیلم و کتب او را رد کرده و تایید نکرده ، اغلب کسانی که از پور پیرا دفاع می کنند حتی یک دلیل تاریخی مورد تایید ندارند و تمام ادله آنها همان مستند مسخره است و مراجرای پوریم که خود صیونسیت ها آنرا درست کرده اند از روی چند تا عکس نا مفهوم که نمیشه قضاوت با شک و تردید رو باور کرد
سرباز گمنام ۷ فروردین ۱۳۹۳

ناصر پورپیرار ,ناصر بناکننده یا عبدالناصر بنی کنعان (۱۳۱۹ اهواز) نویسنده عرب ایرانی، عضو حزب توده پیش از انقلاب اسلامی، = از یک توده ایی که انقلاب اسلامی نویسنده اش کرده بیشتر از این انتظاری نیست او خود از جانب صهیون و اهریمن آمده داستان پیچیده تر از این حرفاست…
محمد ۱ فروردین ۱۳۹۳

می گوید کوروش یهودی است چون یهودی ها او را بزرگ کردند کجا یهودی او را بزرگ کردند انها در هالیوود که دست یهودیان است یک فیلم برای کورش نساختند اتفاقا تعداد زیادی فیلم بر ضد خشایار و هخامنشیان ساختند حتی اگر فیلمی هم بسازند برای منفعت شان است .همین یهودی از این ور منشور کورش را بعد ۱۰۰سال اوردند چرا تا حالا نیاوردند. یهودی ها از یک طرف منشور کورش می کنند و توسط پان ایرانیست ها که ادم خوشان است کورش را حلوا حلوا می کننداز یک طرف دیگر توسط برخی ها مثل پان عرب ها و پان ترک ها و برخی شبکه ها که ادم های خودشان هستند به کورش فحاشی می کنندعلت کارشان این است تا ریشه ایران و اسلام رابزنند چون تنها کشوری جلوی یهودی ها ایستاده است ایران است و با یهودی ها می جنگدهدف یهودی ها از این کار زدن ریشه اسلام ایران سرسخت ترین دشمن خود است راهکارشان این است به وسیله پان ایرانیست ها کورش را روبروی اسلام قرار دهد و توسط بقیه پان ها به کورش فحاشی کنند که بگویند شما ایرانی ها تمدن ندارید.اگر کوروش یهودی ها را نجات داد یهودی می شود پس حتما با این استدلال :
پیامبر در فتح مکه کفار را از خطر کشته شدن توسط مسلمانان نجات داد پس ناعو باله پیامبر … می شود . حضرت نوح پسرش کافر بود ناعوذ باله حضرت نوح … بود. حضرت لوط همسرش مهجنس باز بود ناعوذ باله حضرت نوح … بودو… ما علم مان از افرادی مثل علامه طباطبایی بیشتر نیست که کورش را ذو القرنین خواندند علامه طباطبایی یکی از بزرگترین مفسران قران بود چطور پورپیرار نظر عکس علامه طباطبایی می دهد نکنه ایشاه مفسر قران شدند ایشان چطورمفسر قران هستند در صورتی که یک عالم ۷۰ ۸۰ سال عمرش را صرف قران می کند ایشون با اینکه نه تحصیلات حوزوی دارند نه طلبه هستند تا برسد مرجع تقلید وعلامه که ایشان در مورد تفسیر قران نظر می دهد بعد ایشون در هر زمینه ای که حتی تخصصشان نیست مثل ادبیات سیاست تاریخ و… اظهار نظرهای وارونه ای می کنند نکنه ایشان پیامبر شدند چون ایشان در هر زمینه ای خودشان علامه دهر می داند از سیاست وتاریخ و ادبیات و تفسیرقران و… گرفته بدتر از ان اظهار نظرهای عجیب و غریبی می کند . من با بعضی حرف های ایشان موافقم اما به ایشان توصیه می کنم در مود هر زمینه ای که تخصص ایشان نیست اظهار نظر نکنند مخصوصا تفسیر قران و ادبیات و … که تخصص ایشان نیست.
محمد ۱ فروردین ۱۳۹۳

در این که دین ایرانیان (زرتشتی) تحریف شده است هیچ شکی نیست در ایه ۱۷ سوره حج به ۴ دین مهم مسیحی یهودی زرتشتی اسلام اشاره می کند که مسیحیت و یودیت و زردتشتی به طور کل تحریف شدند که هر سه انها را یهودی ها تحریف کردند ( در مورد دین زرتشتی باید بگویم که زمان خشایار شا یهودی ها به وسیله استر زن خشایار به دربار نفوذ کردند و پوریم را رقم زدند و بعد قدرت ایرانی ها بعد خشایار شا دست یهودی ها افتاد و یهودی ها دین زرتشتی را ان زمان تحریف کردند ) البته یهودی ها تاحدودی اسلام را تحریف کردند هین که اسلام به ده ها شاخه مختلف تقسیم شد همین گواه بر تحریف است که نقش یهود از صدر اسلام از سقیفه گرفته تا سلفی و وهابیت و بهاییت و… که همه کار یهودیان بود که خدا در قران انقدر نام یهودی ها را برده که حتی نام پیامبر را از انها در قران اورده است علتش این است که یهودی ها بسیار خطرناک هستند.
محمد ۱ فروردین ۱۳۹۳

پور پیرار می گوید سلسله ساسانیان وجودنداشته است اما در سوره روم به جنگ ایران و روم اشاره شد . می گوید دین زردتشتی را رضا شاه اورد در صورتی که در ایه ۱۷ سوره حج به دین ایرانیان مجوس ( زرتشتی) اشاره شده است.می گوید ایرانیان دین نداشتند چطور دین نداشتند به راحتی اسلام را گرفتند البته بدون زور شمشیر گرفتند اگر با زور شمشیر گرفته بودند زبان ایرانی ها مثل مصری ها شامی ها مردم شمال افریقا عربی می شد(خودتان بهتر می دانید خدا ۱۲۴ هزار پیامبر را فرستاد تا چهارچوب اولیه دین و زندگی کردن را برای انسانها بیاموزند بعد اسلام کامل ترین دین خد را فرستاد به نوعی ادیان دیگر پیش مقدمه اسلام بودند چطور ایرانی ها بدون هیچ پیش مقدمه اسلام را به راحتی و بدون زور شمشیر گرفتند!خوب مشخص است دین قبلی ایرانیان شباهت زیادی به دین اسلام داشته است چرا اعارب به راحتی اسلام را نگرفتند . می گوید ایرانی ها قبل اسلام تمدن نداشتند در صورتی که بیشتر دانشمندان و عالمان اسلام از ایران بودند زمانی اسلام قدرت علمی اول دنیا بودبیشتر دانشمندان اسلام ایرانی بودند مثل ابن سیناو جابربن حیان و قطب الدین شیرازی و فارابی و زکزیای رازی و خوارزمی و ملاصدراو… عالم های بزرگی مثل شیخ صدوق و شیخ طوسی و شیخ کلینی ( این ۳ نفر کتاب اربعه که مهمترین اثر شیعیان است را گرد اوری کردند) ویا مسلم و بخاری (مهمترین اثر فقهی اهل سنت صحیح مسلم و صحیح بخاری ) و…است در صورتی مصر با ان تمدن چه دانشمندان و علمایی به اسلام تقدیم کرد می شود نام ببرید ؟ (البته تعدادی را بنده نام بردم اماتعدادشان بسیار بیشتر است از هر ۱۰ دانشمند اسلام ۶یا ۷ تای ان ایرانی بودنداگر ایرانی ها قبل اسلام علم نداشتند انقدر عالم و دانشمند نمی دادند حتی قواعد زبان عربی را ایرانیان نوشتند.)
محمد ۱ فروردین ۱۳۹۳

پور پیرار می گوید ان زمان ۱۰۰تا شاعر بودند الان چند هزار تا .ایا ۵۰۰سال اخیر شاعری در حد حافظ سعدی مولانا فردوسی نظامی عطار خیام و… توانسته ایم بدهیم مشخص است ان زمان مثل الان چاپخانه نبود که به را حتی اثارشان را تکثیر کنند به همین خاطر تعداد زیادی از شعرهای شعرا ممکن است ازبین رفته باشد .
در جواب مهدی
من خودم فارس نیستم ولی بپذیریم در فارسی شعرای خیلی قویتری هستند . فضولی و نسیمی و نوایی به فارسی هم شعر گفتند که کسی از اثار انها به علت پایین بود سطح اثارشان نام نمی برد انها حتی به عطار و خیام و… هم نمی رسند تا برسد به سعدی و حافظ و …اما با این حرفت که گفتی اثرات حافظ خوب ترجمه نمی شوند موافقم در ضمن حافظ اثارش از اثار مولانا و سعدی و… قویتر است .
اما شما گفتی اثار ادبیات فارسی در حد جهانی نیست در اخرین انتخاب ۱۰۰ کتاب ادبی تاریخ بوستان سعدی سیزدهم و مثنوی معنوی چهاردهم شدند و خیلی از اثار فارسی هم ترجمه نشدند.
حسینی ۱۰ اسفند ۱۳۹۲

خواهشمندم دوستانی که ا طلاعات جامع دارند در مورد خانواده های پوریم پیرا توضیح بیشتری ارایه کنند
یک رهگذر ۸ اسفند ۱۳۹۲

سلام خدمت همه دوستان حضور محترمه همه با عرض کنم که اولا کسی که میاد چیزی رو نقد کنه مثلا قاضی باید مستدلات دو طرف رو به طور دقیق بدون جانب گرایی و تعصب و سلیقهبررسی کنه بعد حکم کنه
در ابتدا باید عرض کنم که دوستانی که از دوره تاریخیه قبل از اسلام در ایران حرف میزنند همگی به جانب گرایی بی دلیل نسبت به چیزی که وجودش مشخص نیست و در هاله ای از ابهام قرار داره پرداختند فرضا اینها وجود داشتند و ۲۵۰۰سال پیش به این سرزمین اومدن سوالی که پیش میاد اینه پس ایران فقط محدود به ۲۵۰۰ سال قبل میشه قبلش هیچ بر هیچ اصلا بیبون بوده لابد دوستان عزیز امروزه دسیسه های یهود داره برملامیشه و صهنونصم جهانی در ۱۵۰ سال اخیر تاریخ نویسی کرده قبل از این مهاجرین که به ایران بیان ۱۰۰۰۰سال تمدن داشتیم برید نحقیق کنید تمدن شهر سوخته و جیرفت و غیره که هزاران سال ماقبل این تاریخ جعلی هست وجود داشتند و شواهد و قراینش موجوده و انجمن صهنونیصم برای رسمی جلوه دادن خودشون و مظلوم نمایی برای آماده سازی اذهان اومدن در دوره پهلویی بخصوص و قبل از اون برای ما تریخ نوشتن آریایی هاهم فرضا وجود دارند ایتها اصلا ایرانی نیستن یه عده مهاجر هستن که سرزمین ما رو اشغال کردن و تارخ سازی مردن و ایرانیان اصیل و متمدن وتاریخ کهنشون رو با همدستی یهود ازبین بردن به هر حال
باید بگم که نظر دوستانی که انصاف داشتند و گفته بودند که ایرانی بود شرط هست و ایران عزیز ترکیب اقوام نجیب و با اصالتی مانند ترک وکردو عرب و بلوچ وفارس وغیره هس و نه نژاد خاصی که بعضی نژاد پرستان افراطی دارن با استفاده ازاین پدیده ضد بشری که باز هم ساخته و پرداخته متفکران پشت پرده صهیونیصم و کابالا و فراماسونرها هست دارن وطن رو با تفرقه از بین میبرن و اختلاف به وجود می یارند دوستان عزیزم چشکتون رو باز کنید

یک مثل بزنم متوجه بشیداینها مانند کسی هستند که میان یک خانواده اختلاف انداختند وتوطه کردن و با جانب داری از طرفی بر ضد طرف دیگر قصد دارن این خانواده رو ازبین ببرن خداوکیلی انصاف بدید خودتون قضاوت کنید

از اینکه وقتتون رو به من دادید ممنونم
محمد ۳۰ بهمن ۱۳۹۲

ما ایرانیان افرادی رو بزرگ کردیم که متجاوز بودند و به اسم حقوق بشر به کشورهای دیگر تاختن و …. و افراد بزرگی همانند امیرکبیر ، حکیم ابن سینا ، دکتر مصدق ، پرفسور حسابی ، را فراموش کردیم
ما تاریخ خود را از زبان دیگران شنیدیم و آنها ما رو به سمتی بردند که میخواستند .
متاسفانه ما خودمان تحقیق نکردیم . ما هم از خودشناسی میترسیم و هم از تاریخشناسی خودمان و هم از خداشناسی .
ما قصه گویان خود را تاریخ نگار خواندیم .
هیچگاه جرات شنیدن حرفهای مخالف رو نداشتیم و نداریم .
مثال : خیلی خنده داره : در هر مورد شناختی بالا ، از منابعی استفاده میکنیم که ما رو تائید کند و منابع مخالفان رو با دید انحرافی مطالعه میکنیم . و خود جرات تحقیق و عادلانه فکر کردن رو نداریم .

    sohrab ۲۳ اسفند ۱۳۹۲

    (همانگونه که اندیشمندان ما افتخا آفرینند شاهان و بزرگ مردان کشوری ما هم افتخا آفرینند.)
    پس از پذیرش اسلام در ایران کسانی که به دین تازه دلبستگی پیدا کردن یا سودشون در تقویت دین نو بود. از ترس اینکه مبادا ایرانیان روزی به این بیاندیشن که در قبال پذیرش دین نو واز دست دادن آن بزرگی و فر و جاه گذشته چه چیزی بدست آوردیم نخست ارزشهای دوران گذشته رو زیر سوال بردن و چون ما واکنشی نشون ندادیم کار رو بجایی رسوندن که گذشته تابناک ما را از اساس دروغین نشون بدن. چون اینگونه دیگه ایرانیان خودشون رو بی ریشه و وابسته به زورمندان نو میدونن و از متجاوزان سپاسگزار خواهند شد، که به اونا ماهیت دادن. جای بسی شگفتی و شوربختی است که در کشور ما اگه کسی بگه فلان عرب در هزار و اندی سال پیش در فلان واقعه بوده یا نبوده یافلان سخن رو گفته یا نگفته فورا زندانی و از هستی ساقط میشه! کسانی اینچنین آزادند تا اساس تاریخ و گذشته و ماهیت ما رو با بیشرمی هدف گرفته و منکر تاریخ مستند وافتخارات انکار ناپذیر نیاکان ما میشن. هم میهن گرامی همانگونه که مولوی، امیر کبیر و ابن سینا و دیگه اندیشمندان ما افتخار آفرین بودن کوروش و داریوش و انوشیروان نیز افتخارات بیشتری رو برای ما آفریدن اما میدونی چرا دشمن و دوستان دشمن نما با افتخارات شاهان ما مخالفن ؟ چون مولوی و ابن سینا رو میتونن از ما بدزدن و از خودشون اعلام کنن همانگونه که کردند ! اما شاهان ما رو نمیتونن به نام خودشون بدزدن . پس اینان شاهان و بزرگان کشوری رو منکر و اندیشمندان ما رو میدزدن. واین دامی ناجوانمردانه است که شوربختانه به دلیل ظاهر انسانی برخی از هم میهنان دلسوز ما هم در این دام گرفتار میشن.

محمد ۳۰ بهمن ۱۳۹۲

موافقم .امیدوارم ما مردم ایران یه روزی بتونیم با فکر باز و آزاد و بدون تعصب دلیل عقب ماندگی و خودخواهی و افسانه پرستی خودمون رو بشکافیم واقعیات رو هر چقدر که تلخ هم باشن فدای رویا پرستی و توهمات نژاد پرستانه تاریخ نکنیم.
زنده باد اندیشه آزاد.
ش.قاطانی ۲۴ بهمن ۱۳۹۲

پس از صدور شناسنامه در ایران پوریم پیراها کنیسه را تزیین میکردند نام خانوادگی پوریم پیرا را برگزیدند اما عوام مردم انها را پور پیرا میخواندند .پورریم پیراها درشرایط حاد سال ۱۳۲۰ اکثرا تغییر نام دادند ومجددا درحدود سالهای ۱۳۵۰تا ۱۳۵۲ با ایمن شدن شرایط همان نام خانوادگی را بر گزیدند مهمترین کار ایشان آذین بستن کنیسه در جشن پوریم بود.
دارا ۱۱ بهمن ۱۳۹۲

لا به لای کامنت ها میدیدم که دوستان این گفته آقای پورپیرار رو تکرار میکنند:”چرا آواری از تخت جمشید نیست ؟”
دوستان آوار تخت جمشید آز همون ابتدا وجود داشته و دارد . تخت جمشید برخلاف گفته پورپیرار بنایی سنگی نیست ! بلکه بنایی ست خشتی با سازه سنگی . یعنی دیوارها خشتی بوده اما ستون ها که بار سقف رو تحمل میکردند سنگی بوده اند و سقف هم که چوبی بوده است . اگه به عکسهای کتاب های اشمیت و تیلیا که مربوطند به قبل از حفاری تخت جمشید نگاه کنید ( جناب پورپیرار این عکسها رو در تختگاه هیچکس نشون داده ) خواهی دید که آوار تخت جمشید در محوطه موجود و دیوارها از زیر آوار بیرون کشیده شده اند . کارگران با بیل مشغول بیرون کشیدن بنا از زیر آوارند . البته باید قید شود که ستون های خزانه و کاخها چوبی بوده اند اما ستونهای تالار آپادانا و صدستون سنگی اند .
بنده در آینده بخش های دیگری از دفاعیاتم رو تیکه تیکه کامنت می کنم .
با تشکر

    سعید ۲۷ اسفند ۱۳۹۲

    مهندس الان که قرن۲۱ سازه ای واسه پوشاندن سقف محوطه ای به اون بزرگی وجود نداره،فاصله بین ستونهای تخت جمشید حداقل۵۰متره! اون زمان با چی سقفشو پوشونده بودن؟
        سهراب ۲۸ اسفند ۱۳۹۲

        دوست گرامی اگه یه جستجوی کوتاه تو اینترنت میکردی پاسخ این پرسش و پرسشهای دیگه در این باره رو با ریزه کاری های آن پیدا می کردی.
        دارا ۲۲ فروردین ۱۳۹۳

        دوست عزیز . تالار آپادانای تخت جمشید فاصله ستونهاش محور به محور ۹٫۶ متره یعنی کمتر از ۱۰ متر . نمونه تیرهای حمال سقف تالار آپادانای شوش که تالار آپادانای تخت جمشید از اون الگوبرداری شده ، تو موزه لوور پاریس موجوده . یه سرچ اینترنتی مشکلتونو حل میکنه.
        مرسی

دارا ۱۱ بهمن ۱۳۹۲

چگونه میتوان مرد در حالی که هیچکس زنده بودن شما را نمیداند؟!
دوستان،همه از علم حرف میزنید اما علمی عمل نمیکنید .
بنده فارغ التحصیل رشته معماری هستم.میتونم ادعا کنم از معماری تا حدودی سر در میارم.
دوستان،آقای پورپیرار نه دانشمنده ، نه پیغمبره و نه مصلح آخرالزمان!اون هرچی که هست این سه تا رو نیست!
من فارغ التحصیل دانشگاه تبریز هستم و به اندازه کافی در جریان درگیری پان ها هستم.اما من میخوام از منظر معماری تختگاه هیچکس رو نقد کنم:
دوستان،تخت جمشید یک بنای ناتمامه مث تمام بناهای عصر باستان و معاصر نظیر : معبد عظیم کارنک در مصر(عظیمترین معمبد جهان)-آکروپلیس در آتن و … و کلیسای ساگرافمیلیا در شهر بارسلون ( نماد شهر بارسلون که از حدود یک قرن پیش ساختش شروع شده و هنوز تمام نشده اما نماد شهر بارسلونه و سالانه میلیون ها توریست ازش دیدن میکنند )!
این سه بنای بزرگ و مشهور باستان و معاصر تنها بخشی از بناهای مشهور جهان باستان و معاصر هستند که ناتمامند اما در زمان خودشون مورد استفاده بودن!مث امروز که بسیاری از بناهای معاصر مث دانشگاه ها ، بیمارستان ها ، ورزشگاه ها و حتی آپارتمان ها بصورت مرحله ای ساخته میشوند و همزمان مورد استفاده اند .
در عصر باستان ساخت یک بنا گاها بیش از یک یا دو قرن طول میکشید . تخت جمشید ۱۹۰سال درحال ساخت بوده ، کلیسای سن پیتر رم حدود ۱۰۰۰سال مرتبا ساخته ، بازسازی و گاها تخریب و دوباره ساخته میشده است اما همواره مورد استفاده بوده چرا که این بنا نماد مسیحیت کاتولیک بوده و در واتیکان(مقر پاپ) قرار داشته است .
در بناهای عصر باستان این که ساختمانی ناتمام باشد عمریست عادی اما این موضوع برای مردم عادی شاید ناشناخته باشد . به خاطر همین پورپیرار از این عدم آگاهی سواستفاده نموده است . جالب این جاست که همه تصور میکنند مساله ناتمام بودن تخت جمشید کشف آقای پورپیرار است اما این مساله از همان ابتدای حفاری این مجموعه توسط اریک اف اشمیت (نماینده دانشگاه شیکاگو) در ۴کتاب و توسط آن بریت تیلیا گزارش شده است و پورپیرار از عکس کتابهای این دو نویسنده در تخت گاه هیچ کس استفاده کرده است .
تخت جمشید نسبت به معمبد عظیم کارنک و آکروپلیس کاملتر است و بنده می توانم بگویم بیش از ۹۰درصد مجموعه ساخته شده است . به جز دروازه ناتمام ( ورودی تالار صدستون) سایر قسمتها در مرحله تزیینات و نازک کاری ( آخرین مرحله ساخت ) بودند که مورد حریق واقع شده اند .
دوستان بخشی از ناتمامی های کتیبه ها و یا نقش ها عمدیست . چرا که هر شاه ، آثار مربوط به شاه پیشین را ناتمام رها میکرده و آثار خود را آغاز می کرده است . و این در تمامی آثار باستان عمری کاملا عادیست . هر چه عمر سلطنت پادشاه بیشتر باشد آثارش کاملتر و هر چه کمتر آثارش ناقصتر است .
بنده پاسخ تمامی سوالات آقای پورپیرار در فیلم تختگاه هیچکس را بیش از ۵ سال است که تهیه کرده ام ( از سال ۸۷ ) اما به دلیل مشغله درسی و کاری موفق به جمعبندی و تبدیل کردن آن به کتاب نشده ام . البته تنها بودن در انجام این کار نیز دلیل دیگری در غافل شدن بنده است . با این حال سعی میکنم زودتر آن را بصورت کتاب منتشر کنم . شاید مساله تختگاه هیچکس برای دوستان حل شود ، سایر مسائل نیز روشن شود . ضمنا بنده هر زمان و هرکجا اگر جناب پورپیرار مایل باشند حاضر به مناظره با ایشان در مورد تختگاه هیچکس هستم . شماره بنده : ۰۹۱۲۶۱۷۹۲۷۷
با تشکر
مهدی.. ۲۷ دی ۱۳۹۲

و این رو اضافه کنم ، دوستان کامنتهایی از روی تعصب گذاشتند ف یکی نوشته حافظ پرفروشترین کتاب در خارج بوده!!!! خداوکیلی کمی فکر کنید بعد رف بزنید ،دیوان حافظ عیبی که دارد این است که به خوبی به زبانهای دیگر ترجمه نمیشود ، مولوی چرا ،
در ترکی هم یونس امره و فضولی و نوایی و نسیمی و … هستند که احتمالا جعلی دانسته شوند ف البته درباره حافظ و …. هنوز حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد

مهم مسائلی است که اثبات شده مانند تخت جمشید و بیستون

برای رسیدن به تفکری جدید بیایید تعصبات رو از خود دور کنیم

    مهدی.. ۲۷ دی ۱۳۹۲

    من نقد تخت گاه هیچ کس رو خوندم واقعا عاجزانه بود! از جانب پان ایرانیست!

    فکر میکنم همینکه انقدر فحش و توهین آمیز درباره پورپیرار سخن گفته میشود به جای جواب منطقی ( که این هم اینگونه توجیه میکنید که کسی سطح خود را پایین نمی اورد!!!!!! که چیزی جز شگرد برای فرار نیست، چرا که در انجمن حمایت از پاسارگاد علنا گفته شده بود برای تخت گاه هیچ کس یک مستند قدرتمند میسازیم !) موضوعاتی را اثبات میکند!
    کافیست ویکیپدیای پورپیرار را بخوانید ببینید این ویکیپدیای خنده دار فارسی چقدر بچه گانه توهین می کنند!

مهدی.. ۲۷ دی ۱۳۹۲

من بادقت مطالبتان رو خوندم ، و تقریبا دو ماه است که مستندهای پورپیرار رو دیده ام ، ولی باید بگم این متن شما کلا در حاشیه بود ، وقتی کاملا اثبات شده که تخت جمشید دستکاری یهود وجود داشته ف یا کتیبه بیستون جعلی است ، شما فقط چسبیدید به حافظ!!!!!!! این یعنی دنبال سوراخ موش هستید

من ترک هستم و میدانم پورپیرار تاریخ ترکها رو از جمله کتیبه اورخون و ده ده قورقود و محمود کاشغری و … رو هم نقد کرده و جعلی دانسته ولی دنبال تعصبات نیستم دنبال حرف جدیدم
مستند طوفان نوح پورپیرار فوق العاده بود

قسمتهایی از تخت گاه هیچ کس و مجعولات مجلل رو دیدم واقعا جالب بود

من ترجیح میدهم به جای نشستن سر صحبت پان ایرانیست!!! و پان ترک که نهایت هدفشان خاک است!!! و برتری! پای صحبتهایی بنشینم که دنبال اهداف دیگری است …

    علی گنجه ای ۲۸ دی ۱۳۹۲

    حرف‌های پان ایرانیست‌ها و پان ترک‌ها رو نشنیده بگیر. امثال پورپیرار برای این که نظرشون رو مطرح کنن نیاز به جنجال دارن و عمدا طوری رفتار می‌کنن که وسط دعوای یه عده متعصب بیفتن و توی دعوا اسمشون سر زبون‌ها بیفته. وگرنه اگه پورپیرار حرفش رو توی محافل علمی و به زبون علم مطرح کرده بود هیچوقت شانسی داشت که شما فیلمش رو ببینی؟
    قدیما که دعواهای قومی اندازه الان داغ نبود هم پورپیرار خودش رو وسط معرکه‌ی مذهبی‌ها با باستان‌گراها انداخته بود.
    در مورد تخت جمشید و کتیبه‌ی بیستون اصلا اینطور نیست که شما می‌فرمایید. برعکس، تمام منابع معتبر باستان‌شناسی و تاریخ به اصالت‌شون تاکید دارن. تاریخ و باستان‌شناسی هم علم اند. حساب و کتاب دارند. حالا این که بعضی‌ها از هر چیز که خوششون نیومد می‌گن این توطئه‌ی یهوده بحث دیگه‌ایه. حافظ رو هم از این نظر مثال زدم که خواننده‌ای که با «استاد» آشنایی نداره بدونه از نظر ایشون عمق توطئه‌ی یهود تا کجاست.
    حالا حتما دارید یه صحنه‌هایی از «مستند» آقای پورپیرار رو که به نظرتون خیلی صحیح اومده به یاد می‌آرید و با خودتون می‌گید که با همچین برهان‌های قاطعی چطور علی گنجه‌ای می‌گه که پورپیرار داره غلط می‌گه؟
    من خدمت دوستانی که اون فیلم سرهم‌بندی‌شده رو جدی می‌گیرن یه تذکری می‌دم و معمولا هم از تذکر من دلخور می‌شن. خدمت شما هم جسارت نباشه اما اگه ایرادهای واضحی که اون فیلم داره رو نمی‌بینید به خاطر اینه که از یه طرف هیچ آشنایی قبلی با تخت جمشید ندارید و از طرف دیگه مبانی باستان‌شناسی و الفبای حفاری باستانی رو نمی‌دونید. پورپیرار هم فیلم رو دقیقا برای همچین مخاطبی ساخته.
    من معمولا به دوستان توصیه می‌کنم یه کتاب مختصر درباره آشنایی با تخت جمشید بخونن و مخصوصا به مراحل تکمیل تخت جمشید توجه کنن و بعد دوباره فیلم رو ببینن. خیلی از سوالاتشون خود به خود مرتفع می‌شه.
        ر وزبه ۷ بهمن ۱۳۹۲

        ناصر پورپیرار واقعا دانشمند بزرگی هستش و توهین به ایشون نشون از ضعف فرهنگ ماست

        روزی که پیامبرها به اقوام جاهل خود حرف از حقیقت زدن اونها بهشون خندیدن و مورد تمسخر قرار دادن الان تاریخ داره تکرار میشه چرا که پورپیرار تمامی مستنداتش با حرف نبوده بلکه بهمون تو فیلم نشون داده که تمامی اونها رو میتوان از نزدیک هم رفت و دید پس الکی خودتون رو بت پرست هخامنشیان نکنید که یهودیان از دور به حالمون بخندن که واسه ایرانیان تاریخی ساختیم که خودشون ازش دارن تعصبی محافظت میکنن واقعا ما ایرانیان فقر علمی و فرهنگی داریم

سهراب ۲۶ دی ۱۳۹۲

به باور من پورپیرار اجیر شده زورمدارانیه که تمدن درخشان ایران پیش از اسلام رو خطری برای اسلام میدونن. و چون نمیتونن به صراحت اینو بگن. تلاش کردن آدمی چون پورپیرار رو که اخراجی از حزب توده بوده و مانند دیگه آدمای سرخورده سیاسی و ایده الوژی آماده پذیرش هرپیشنهادی از سوی قدرت و ثروت بوده رو اجیر وبکارگرفته و امکانات و آزادی بسیاری در اختیارش گذاشتن. ایشون هم با فراغ بال به صدور نظریه هایی پرداخته که به علت غیر قابل پذیرش بودن کارفرماهایش نیز خودشون رو از همه پنهان کردن.شاید اگه سخنانش باور پذیر بود ایشون اکنون یکی از رجال مهم کشور هم اعلام میشد.اما نتیجه این شد که تنها کسانی که پارسی ستیز هستن مانند مذهبیون افراطی و پان ترکیستها و پان عربها با اینکه میدونن سخنان ایشون سرشار از بیهوده گوییه اما از اونا بهره برداری میکنن . این سخنان بی اساس هرچند که دل آزارند اما در دراز مدت یاوه و بی نتیجه بودن اونا آشکار شده همونطور که می بینیم خریداران این نوشته ها و گفته ها روز به روز کمتر و کمتر میشن . وپس از چندی اثری هم از این سخنان برجای نمیمونه.و تنها میهن پرستان ایرانی ( فارس و غیر فارس ، مسلمان و غیر مسلمان)رو یه مدت دل آزرده میکنه که چرا باید در کشور خودشون شاهد چنین دسیسه های ناجوانمردانه توسط زورمداران برای پیبشبر اهداف سیاسی شون باشن!
شهرام قاطانی ۱۲ دی ۱۳۹۲

باعث تعجب است که ایشان پس از اسلام آوردن پدر بزرگشان این همه اهانت به آیین اجداد خود میکند اینها از پوریم پیراها بودند بنا به شرایط روز سه بار تغییر نام داده اند کسانی که آ نروزها در جشن پوریم کنیسه را تزیین میکردند امروز چرا چنین برخوردی دارد؟
ali ۶ دی ۱۳۹۲

سلام خسته نباشی خورشیدهمیشه زیر ابرنمی ماند
راحیل ۵ دی ۱۳۹۲

اتفاقا من فکر میکنم اساتید باید جواب این آقا رو بدن .پور پیرار خیلی هم هدفمند این کارو در خدمت قوم یهود داره انجام میده(برخلاف ادعاش که یهود ستیزی هست!) و جواب ندادن به ادعاهای دروغش در اینده بین بچه های ایرانی که مورد تاریخ از ما هم بی اطلاع تر هستن خودش رو نشون میده مخصوصا که قوم یهود اصرار داره بگه تارخی برای ملت های متمدن وجود نداره و خیلی از آثار دزدیده شده ایرانی سر از اسرائیل در میاره و ادعا میکنن در حفاری های اونجا بدست اومده و مربوط به یهودی هاست! کاری که با فلسطینی ها هم انجام میدن
روش فحاشی این اقا هم نشون میده که میخواد کسی برای جواب دادن بهش نزدیک نشه (نشنیدین میگن دروغ رو اینقدر بزرگ بگو که باور کنن!!)
این که یه نفر فردوسی سعدی حافظ مولانا جامی عطار و خوارزمی ،ابن سینا ،خواجه نصیر الدین طوسی،غیاث الدین کاشانی … این همه ادیب و شاعر و نویسنده و دانشمند و ریاضی دان و با اون حجم از کارهای علمی و ادبی رو انکار میکنه و حتی زبان فارسی رواختراعی یهودی ها میدونه نشنون میده چی پشت افکارشه. این یه جور نابغه جلوه دادن یهودی ها نیس؟؟
تصور کنین تمام کسانی که مثنوی مولوی وسیله شناختشون از ایران بوده بشنون یه عده تو ایران هستن که ادعا دارن این کتاب رو یهودی ها درست کردن و به اصطلاح مریدان این آقا ، ما اونا رو سانسور میکنیم!! به نظرتون چی میشه؟؟؟کتاب مولوی اینقدر محبوبه که بر سر ثبتش بین ما و ترکیه درگیری بوده که یه عده نادان با مستمسک قرار دادن صوفی بودن و اهل تسنن بودن و… کوچکترین تلاشی برای میراث ما نکردن همون طور که در کتاب های ادبیات بچه ها در دروه اقای خاتمی، مولوی رو جز شاعران برون مرزی گرفتن!!!!
ادعای یهودی ستیزی این اقا یه کم خنده دار نیست!!؟؟با اون چیزایی که ما راجب انوسی ها و تظاهر کردنشون شنیدیم چه کسی داره بیشترین خدمت رو به یهودی ها میکنه؟ العاقل یکفی فی الاشاره
راحیل ۵ دی ۱۳۹۲

سوال از تحصیلکرده های مرید این آقا : ۱-حافظ و مولوی و برخی از این کتاب ها در دنیا پرفروش ترین کتاب ها میشن و هنوز هم کسی در ایران پیدا نمیشه که بتونه یه کتاب به زیبایی و پر مغزی گلستان و بوستان و یا مثنوی و اشعار حافظ بنویسه اگه اینا اختراعی هست خب الان هم اختراع کنن دیگه!! چه طوره که یهودی ها یه دفعه زبان فارسی رو از لپ لپ درمیارن بیرون ولی خودشون عرضه نداشتن همچین کتاب هایی رو به زبان عبری خودشون بنویسن و در دنیا فراگیر و پرفروش ترین کتاب بکنن(لااقل برای تبلیغ که خیلی هم تلاش میکنن برای تبلیغ خودشون)؟؟؟؟۲- این آقا که دو کلمه زبان انگلیسی هم بلد نیس در مورد تاریخ سایر کشورها چی برای گفتن داره ؟اون ها هم دروغن؟ راه ابریشم هم دروغه؟ اونم اختراعی یهودی هاس؟ کشف اسنادی که ثابت میکنه چین با ایران اون زمان از همین راه تجارت داشته چی؟چینی ها هم دروغ میگن یا یهودی ها تا چین هم رفتن و دروغ میبافن؟ این اقا سواد شیمی هم داره؟ اثاری که با صد تا ازمایش در آزمایشگاه ها قدمت گل و سفال و سنگش ثابت میشه اونم علمی نه دیمی!!یکی دو تا کشور و ازمایشگاه هم نیس که بشه سر دینا کلاه گذاشت(همون طور که الان مچ یهودی ها در تاریخ سازی تو فلسطین بعد از اشغال، لو رفته و صداش در اومده!!پس نمیشه به راحتی سر دنیا کلاه گذاشت)
۳-برخی از کتب دانشمندان ایرانی در نجوم و طب و ریاضی به عنوان مرجع قرار گرفتن .تحقیقات خوارزمی در جبر بی نظیره و هنوز اوراقش هست چه طور پورپیرار به خودش اجازه انکار میده؟ اونم بدون هیچ سندی!! باید برای رد کردن تک تک کتاب ها سند و مدرک ارائه کنه نه اینکه فله ای ردشون کنه !! نکنه علم هم یه شبه به اینجا رسیده شایدم همه رو انگلاساکسون ها و به قول خود شما یهودی ها بدست اوردن؟؟!!چه کسی هست که از خوندن مولوی و حافظ در دنیا شگفت زده نشه ؟!غنای ادبی و فصاحت و بلاغت و هوشمندی شاعر رو چه کسی میتونه انکار کنه؟ اگه اینا اختراعی یهودی هاست چه زمانی تولیدش کردن؟ این اقا که ادعا داره باید یه سند ارائه بده بالاخره در طول این همه سال باید یه رد پاهایی در همون قوم یهود باشه که نشون بده از چه زمانی دست به اختراع زدن و زبان فارسی رو تا اینجا رسوندن!!از کی بین انسان های به قول خودش مهاجر(!) این زبان رو رواج دادن؟چرا این همه کتاب علمی که به نام ایرانی ها در دنیا شناخته میشه رو یهودی ها تولید کردن و بعد مثل احمق ها به نام یه مملکت دیگه با یه دین دیگه که الان هم دشمنشون هست زدن بعد الان در به در دنبال آثار باستانی در فلسطین میگردن که برای خودشون ثبت کنن و قدمت بتراشن؟؟ بلانسبت خر تشریف داشتن؟؟ اونا که این همه زحمت کشیدن خب از اول به جای اینکه حافظ رو مسلمان نشون بدن اشعاری در مورد قوم یهود مینوشتن!!اونا که مردم ایران رو قتل عام کردن و دست به تاریخ سازی زدن خب تاریخ رو از همون قسمت که اختراع کردن یهودی مینوشتن که الان گدایی یه تیکه زمین رو تو فلسطین نکنن همین جا میموندن ایران که بزرگتر هم هست: ))اصلا چرا بعد از قتل عام گذاشتن رفتن مگه برای غارت نیومده بودن (در حالیکه الان مثل زیگیل به فلسطین چسبیدن!)؟؟
راحیل ۵ دی ۱۳۹۲

سلام.اخرین نمونه مطالب این اقا رو مستند قرار دادن عکس روی پشت بام مظفر شاه که روی پشت بام دیش ماهواره و کولر آبی هست ببینید که نتیجه گرفته دیدی راست گفتم مظفر شاه وجود نداشته و اینا همه فتوشاپه که بگه مظفر شاه رفته اروپا!!! دقیقا شگردی که گفتید “حاشیه به جای متن” و “جعل آگاهانه”این آقا نمیگه اولا اصلا تا حالا چه کسی ادعا کرده که این عکس واقعا عکس مظفر شاهه و سندی بر اروپا رفتن شاه ،که حالا تو بخوای مچ بگیری؟؟ تو سرچ گوگل هم این عکس در جواب اکبر عبدی در نقش مظفر شاه میاد نه خود شاه !! ثانیا این عکس میتونه توسط هر کسی جعل شده و در اینترنت گذاشته شده باشه از کجا که کار یکی مثل خودت نیس؟؟( بالاخره ادم برای ادعاهای خنده دارش نیاز به سند سازی هم داره)ثالثا مگر این عکس در کتب تاریخ مورد استناد قرار گرفته که حالا میخوای مچ بگیری؟(یعنی تماما مغالطه)
یا مثلا با دو تا عکس از بچه های لخت(!!) از تاریخ معاصر میشه سندش برای اثبات اینکه اینا اولین کولونی های مهاجران ایران هستن!! چرا ؟ چون اون موقع ۵میلیون جمعیت داشته و ۹۵ درصد بی سواد بودن و… پس در نتیجه اقای ناصر خان به این نتیجه رسیدن که چنین مردمی پراکنده تر و نفهم تر از اونی بودن که بشه اونا رو به جنگ های وطنی فرستاد و باهاشون عهدنامه گلستان رو امضا کرد!! خب خود بی بی سی سندش چی بوده که حالا تو برای مچ گیری از اون تاریخ ایران رو زیر سوال میبری!!
اتفاقا برخی ادعاهای پور پیرار درستن که حاصل همون پرداختن به حاشیه به جای متن هست نمونش همین کتاب همفر که خودم قبلا خوندمش به نظر منم یه کم بی سر و ته و پر از غلط هست!! و دقیقا همین هاست که باعث میشه عده ای تحت تاثیر حرف های این اقا قرار بگیرن و در بقیه مواردی هم که تخصص ندارن به حرف های این اقا اعتماد کنن
سمیرا ۲ دی ۱۳۹۲

با سلام مطالب سایت رو خوندم از شما ممنونم الیاس
و در پاسخ کسانی که از پورپیرا حمایت میکنند و میگن که ما باید به دین خودمون برسیم میگم که پورپیرار در اصل تیشه به ریشه ی ما هم از لحاظ فرهنگی زده و هم از لحاظ دینی رد حمله اعراب به ایران رد سلمان فارسی رد امام رضا رد حکومت امویان و…
واقعا تاریخی با این مستندات رو با پورپپرار از بین نبریم ما در قبال آیندگان فرزندانمان مسئولیم.
partaria ۲۸ آذر ۱۳۹۲

سلام من تو اینترنت در مورد این آقای پورپیرار خوندم آخه آدم بیسواد وقتی هیچ دانش وعلمی نداری بیجا میکنی حرف مفت میزنی داره میگه تاریخی برای ایران وجودنداشته در حالی که ما در قرآن مجید به طور صریح داریم در مورد جنگ خسروپرویز و امپراطوری ساسانیان تو سوره ی روم هست توی تورات و بسیاری از تواریخ جهان نه تنها از کوروش بزرگ سخن رفته بلکه ستایش شده آخه جهالت تا کجا اونوقت وزارت ارشاد حق نشر به چنین آدمی میده و حتی در بسیاری موارد مورد تشویق قرار میگیره
امید ۲۲ آذر ۱۳۹۲

آقای گنجه ای جان عزیز را بیش از این میازار نرود میخ آهنی در سنگ توهمات پور پیرار که اندیشه خطاب میشه خود پاسخ خود است مگر میشود تاریخ را یکسره هیچ انگاشت این آقا نیاز به درمانهای روانی داره انشالا خداوند شفا میده دوستان خیلی با سواد طرفدار متعصب نیز کمی اندیشه کنید…
Tehrani ۸ آذر ۱۳۹۲

سلام.
کسی هست لطف کند و در چند خط به زبان ما کم سواد ها بگه استاد پورپیرار ، کلا چه میگویند.
کل سایت و تئوریهایش را دیده ام.که الحق بعضی نظریه هاش حتی اگر صد در صد غلط هم باشد ، جالب است.

    علی گنجه ای ۸ آذر ۱۳۹۲

    اول مطلب رو بخون بعد کامنت بذار ?
        Tehrani ۹ آذر ۱۳۹۲

        جناب آقای علی گنجه ای،
        سلام و هزاران درود.
        سپاس از پاسخ و یادآوری.
        دو مرتبه کل مطالبتان را مرور کردم و لذت بردم

        قبلا یک پرسش ارسال کرده بودم که ظاهرا جوابی ندیدم.
        داستان طوفان نوح و کشفیات آقای پور پیرار.
        آیا سوای داستان سرایی اش ،ادعاهای جغرافیایی و باستانی اش درست است؟

طرفدار سابق ۲۴ آبان ۱۳۹۲

یکی از دلایل عمده ای که باعث شد از نظرات اقای پورپیرا فاصله بگیرم عدم انطباق نظرات ایشان با حقایق تاریخ معاصر و توجیهات نامعقولی هست که می اورند
مثلا در مورد حقیقت قحطی بزرگ مناطق شمالغرب و غرب ایران درجنگ اول ایران که توسط روسها و انگلیسها بوجود امد و دکتر محمد قلی مجد کتابی مستند در این مورد منتشر کردند پورچیرا مسئله را انکار کرد و نقدی ابکی بر ان نوشت که روستایی بذر و قوت یکساله خود را ذخیره میکرد و….ظاهرا حضرت استاد متوجه نیستند که روستایی در شرایط عادی نبود که غذای یکساله و بذر سال اینده را جدا کند! وقتی سرباز روس با اسلحه و سرنیزه وارد شده و همه چیز را غارت میکند صحبت از ذخیره سازی بذر و قوت یکساله و مرغ و خروس و گاو وگوسفند به شوخی شبیه است و تعبیر ایشان در مورد سینمایی کردن حادثه نیز توهینی اشکار به حافظه تاریخی و شعور ملت ایران است خود بنده حدود ۲۰ سال پیش از یک پیر مرد ۹۰ ساله شنیدم که تعریف میکرد از خانواده ۱۲ نفری انها فقط ۳ نفر زنده ماندند و بقیه در اثر گرسنگی و بیماری تلف شدند و همین جناب استاد در روز روشن و در میان صدها فیلم و سند تاریخی و قبر هزاران سرباز از طرفین در منطقه ،ماجرای جنگ چاناک قلعه در جنگ اول جهانی را نیز منکر شد چرا که میخواست تصویری دلبخواه از امپراطوری عثمانی عرضه کند

اما تاریخ ماقبل اسلام ایشان و تئوری پوریم دقیق و مستند است
اما هنگامی که سفارش شد بنابر مصالح ملی و امنیتی ، سابقه تمدن در ایران دیرتر و از همین ۲۰۰ سال اخیر آغاز شود و ۱۲ قرن سکوت بیکباره ۱۰ قرن ارتقا پیدا کرده و تبدیل به ۲۲ قرن سکوت شود ، خیالپردازی و سناریو نویسی حضرت استاد به حداکثر رسید بطوریکه منکر حافظه تاریخی معاصر و حوادث تاریخی مستند نیز میشوند

    علی گنجه ای ۲۴ آبان ۱۳۹۲

    تاریخ ماقبل اسلام و تئوری پوریم ایشان هم مثل بقیه حرف‌هایشان است.
    واقعه‌ی پوریم در هیچ منبعی بجز کتاب استر نقل نشده. یهودیان اگر قصد مخفی کردنش را داشتند خیلی راحت می‌توانستند آن سه-چهار صفحه را از تورات بکنند و دور بیندازند. به نظر شما منطقی است که کسی به جای کار به این سادگی خودش را به زحمت جعل کردن یک تمدن بیندازد؟

پيام ۲۱ آبان ۱۳۹۲

جنگ پان ها : پان ایرانیسم- پان فارسیسم- پان تر کیسم- پان عربیسم- پان شیعه و…
پان ایرانیسم و پان فارسیسم در زمان قدرت در مقابل بقیه پان ها مشغول اسطور سازی تاریخ ۲۵۰۰ ساله اولین پادشاهی اولین جهانگیر کورش کبیر داریوش عظیم فتح مصر منشورکورش فتح بدون خونریزی و… بودند.
وهنگامیکه مشغول توهین به اقوام دیگر ومذهب عموم کشور بودند هیچ وقت فکر نمی کردند همین بلا سر خودشان بیاید .(هر آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند)
آنها خود را برترین ومتمدن می دانند (بدلیل گذشته شان ) عرب را ملخ خوار و بیابان گرد و ترک را خر و وحشی می نامند. میگویند تا قبل از صفویه شیعه ای درایران وجود نداشته است ! شاه اسماعیل مردم ایران را به زور شمشیر شیعه کرده است(همانگونه که عرب به زورشمشیر ایرانیان را مسلمان کرد) و۹۰درصد جمعیت ایران که شیعه را نپذیرفتن قتل عام شدند .
تمام شهر های ایران بدست شاه اسماعیل نه یک بار بلکه چند بار بکلی ویران شدند تاریخ ۱۰۰۰ساله شاهان ترک افسانه ای بیش نیست در ایران ترکی وجود ندارد بلکه فارسیانی هستند که آذری صحبت می کنند!! فقه شیعه ایرانی نیست بلکه از جبل عامل و عراق عرب وبحرین آمده است و تمام شاهان صفویه می خواره بدکاره وبی غیرت بودن و مقصر بد بختی وعقب افتادگی ایران شاهان ترک صفویه وشیعه واسلام می با شد چه ما ایرانیان قبل از اسلام قطب عالم امکان و این چنین وآنچنان بودیم ما اولین تمدن جهان می باشیم و…(البته یونانیان – ایتالیا ها- مصریها-هندیها – چنینی ها و حتی بومیان جزایر وق وق صاحب نیز با دلیل همین ادعا را دارند)
همه این مطالب را استادان و محققان بزرگ وایران دوست نوشته اند!!. غافل از این که استادان ! ومحققانی! نیز پیدا شده ومی شوند پنبه گروه مقابل را میزنند واز زوایای تاریک تاریخی اکتشافاتی می کنند و به افتخارات پان ایرانیسم ها با توجه به منابع خودشان انگ می چسبانند.(چون خوبیشان را آنقدر گفتن که نکات منفی را با هدف مشخص باید شناساند!!)
ایران امروز ما شامل اقوام مختلفی مانند فارس ترک کرد لر بلوچ عرب می باشند که همه خود را ایرانی میدانند. مگر ایران بزرگ گذشته اجتماع اقوام مختلف نبوده است ؟
آِیا در دوران بزرگ ارتش داران – کورش بخواب که ما بیداریم بحرین از ایران جدا نشد؟ آیا توانست ایران را حفظ کند و اگر کمک آمریکا نبود آیا تجزیه طلب ها آذربایجان را از ایران جدا نمی کردند؟ این نتیجه قدرت دادن به پان فارسی وپان ایرانیسم در زمان پدرش بود که با تحقیر اقوام دیگراین بلا را سر ایران آورد ند که هنوز هم آتشش زیر خاکستر روشن است . همو که از اقتدارش افسانها ساختن ولی لشکرش بدون مقاومت تسلیم متفقین شد وبا خفت باقی عمر رادر تبعید سپری کرد ولی در همان زمان از اقوام ایرانی سربازانی مرزی بودند که عقب نشینی نکرده مقاومت کردن که دشمن از نشه آنها بگذرند (مانند کشته های چالدران)

اما دشمنانی در لباس دوست با ارجعیت دادن یکی بر دیگری قصد بر هم زدن آرامش و تجزیه ایران را دارند ( داستان یک دسته ترکه درخت و ترکه های جدای درخت ) در این میان گروهی هم نا خواسته واز روی تعصب به این آتش دامن می زنند.
آری پان ها هر گاه تبر مرگ را بالا میبرند تا گردن مخالفینشان را بزنند پا وریشه خود را میزنند واگر نیک بنگرنند دوستان دشمن ایرانند چون خود را عالم ودیگران رانادان می پندارنند.
داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حساب است .
(زنده باد ایران آزاد)

    سهراب ۱۶ بهمن ۱۳۹۲

    درود برشما دوست عزیز،شعارهات بسیار زیبا بودن و بدرستی گفتی پان ها و اصولا متعصبین به یه نژاد و یه ایده اولوژی همیشه بانی نابودی بودن. اما شگفتی من این بود که درهمه متنی که نوشتی تنها بر پان ایرانیستها تاختی و نمونه های از شعار وکارهاشون رو آوردی. اینجور به نظر میرسه درسایه شعاری زیبا هدفتون تاختن بر پان ایرانیها وتاریخ پیش از اسلام بوده نه همه پان ها. اگه اینچنین نیست لطفا بیشتر توضیح بفرمایین. با سپاس فراوان وامیدبه اینکه از نقد من نرنجیده باشین.
        سعید ۲۷ اسفند ۱۳۹۲

        دوست پان ایرانیست میشه فقط دانشمند یا شاعر قبل اسلام اسم ببری؟نه چون نیست! چرا عربها بهتون میگفتن عجم(لال)؟چون حتی زبانی هم واس تکلم نداشتید! پس دیگه بیشتر از این نظر نده و آبرو داری کن!
            علی گنجه ای ۲۷ اسفند ۱۳۹۲

            جالبه که دوستایی که میان اینجا به طرفداری از ناصر پورپیرار کامنت می‌ذارن معمولا به خودشون زحمت ندادن یه دور سرسری نوشته‌های «استاد» رو بخونن و حتی یه آشنایی اجمالی هم با نظریه‌شون ندارن.
            محض اطلاعتون عرض می‌کنم که از نظر پورپیرار فلات ایران از تقریبا هزار سال قبل از اسلام خالی از سکنه بوده و اصلا فارس در کار نبوده که اعراب بهش بگن لال یا بلبل زبون!
            سهراب ۲۸ اسفند ۱۳۹۲

            پاسخ شما رو آقای گنجه ای بدرستی دادن. و اگه یه خورده درباره چیزایی که نوشتی پژوهش میکردی میدونستی عرب ها همه مردمان غیر عرب رو عجم (کرولال) می نامیدند . از جمله نیاکان شما رو . (اگه عرب نباشید)میدونی چرا ؟ چون تا آن زمان عربها با زبانی غیر از زبان خودشون آشنا نبودن و چون زبان مردمان دیگه رو درنمی یافتن می پنداشتن که کر ولال هستن. واگه با دانش تاریخ آشنا بودی مانای سه قرن سکوت رو می دونستی. زمانیکه عمر میگفت قرآن برای مسلمانان بسنده میکنه و اونا رو از دیگر نوشته ها نی نیاز میکنه و دستور آتش زدن همه کتاب ها رو داد از جمله دستور آتش زدن کتابخانه گندی شاهپور در اهواز کنونی رو . و چون آتش سوزی به درازا کشید عمر برآشفت و به یارانش گفت من گفتم کتابخانه رو آتش بزنید نه شهر رو و هنگامیکه شنید تنها کتابخانه است که این همه مدت می سوزه گفت مگه ایرانیان این همه کتاب داشتن؟و در پایان شما بجای پاسخ درست با فرار به جلو منو پان ایرانیست خوندید باید میدونستی که تفاوت بسیاره میان پان فارس با پان ایرانیست. آنچه که زشته اصالت دادن به زبان است نه میهن. هر ایرانی چه فارس چه کرد،ترک،لر،بلوچ،گیلک، عرب و.. همه میهن پرست و پان ایرانیست هستن. ولی هیچکدام خود رو پان فارس یا پان کرد وپان ترک وپان….. نمیدونن. چون میدونن زبان در عین اینکه داشته ای ارزشمنده وباید درنکوداشت و پیشرفت آن کوشید اما اصل نیست. بلکه اصل انسانیت و دوست داشتن انسان و عاشق میهن بودنه.

آيدين ۱۸ آبان ۱۳۹۲

در ضمن ایشان خیلی تند رواند چرا که تا یک آتوی کوچک گرفتند تمام مطلب از ربط و بی ربط دروغ میانگارند.
آيدين ۱۸ آبان ۱۳۹۲

در مورد شعرا هم دلایل خوبی دارند که ثابت میکند خیلی از اشعار یا خودشان دروغی اند.مثلا معنی کلمه عکس به فارسی میشود سروته.کاربرد این کلمه در ایران با ورود نخستین دوربین های عکاسی شروع شد.چون وقتی از داخل این دوربین ها نگه میکردی آدموسروته نشون میده.این کلمه تا پیش از این تاریخ در هیچ کجا استفاده نمیشده!حتی تقریبا همه اعراب به جز اعراب ایران به عکس تصویر میگویند و این کلمه را در معنای واقعی اش یعنی سروته به کار میبرن.خب جناب حافظ قبل از ورود دوربین به ایران چگونه به دفعات در اشعار خود این کلمه رو به کار برده؟

    علی گنجه ای ۱۹ آبان ۱۳۹۲

    مثال خوبی زدید. واقعا استدلال‌های آقای پورپیرار در همین حد سرهم‌بندی‌شده‌اند!
    فعل عربی عکس معنی می‌دهد بازتاب. از همین ریشه کلمه‌های انعکاس یا منعکس ساخته شده‌اند که معنی‌شان را می‌دانید.
    در فارسی به تصویری که حاصل انعکاس شیء اصلی باشد (مثلا در آینه، آب، جام یا امثال این‌ها) می‌گویند عکس. اگر در اشعار قدیمی دقت کنید عکس دقیقا به همین معنی به کار می‌رود و بر خلاف نقش یا شمایل که می‌توانند مستقل از سوژه وجود داشته باشند، عکس وابسته به سوژه است و هر لحظه ممکن است از بین برود.
    بعدا که ایرانی‌های با دوربین فوتوغرافی روبرو شدند به همین قرینه که تصویر را با انعکاس نور روی فیلم می‌سازد اسمش را دوربین عکاسی و اسم محصولش را عکس گذاشتند.
    معنی ثانوی عکس هم سر و ته نیست (یعنی چیزی که بالا و پایینش جابجا شده باشد) معنی‌اش «بر خلاف» است یعنی در جهت مخالف که از همان معنای اصلی فعل عکس در عربی می‌آید.

آيدين ۱۸ آبان ۱۳۹۲

خب شما همکه از شگردهای خود پورپیرار استفاده کردی دوست من.
تو این نوشته رو با فرض ناآگاهی مردم از وجود پورپیرار نوشتی.
ایشون کی گفتن در زمان حمله اعراب ایران خالی از سکنه بوده؟بلکه گفتن خالی از حکومت بوده!

    علی گنجه ای ۱۹ آبان ۱۳۹۲

    دقیقا بارها و بارها با تاکید و پافشاری گفته که فلات ایران از زمان هخامنتشی‌ها تا پانصد سال پیش «خالی از سکنه» بوده. نگاهی به سایت‌شان بیندازید.
        دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس ۷ آذر ۱۳۹۲

        چرا با ناصر خان مناظره نمی کنید اورا دعوت کنید همه چیز عیان می شود یا شما راست می گویید یا او از دوحالت خارج نیست حالت سومی وجود ندارد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
            دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس ۱۰ آذر ۱۳۹۲

            دست توی کندوی زنبور بردن شهامت می خواهد

beyanka ۲ آبان ۱۳۹۲

سلام گفت وگوی کاربراباهم ازخودمطلب خیلی جالب تربود.من نقدمطالب آقای پورپیرارخوندم وبایدبگم ازلحن صحبت مخالفینشون راحت می شه فهمیدکه چه قدرآدم های متعصبی هستن ولی چیزی که واقعاتواین نقداتوجه من جلب کرددلایلی بودکه برای ردحرف های آقای پورپیرارآورده بودن بعضی ازاین دلایل اینقدرواضح بودن که محاله کسی بخوات نادیده بگیرتشون ولی خوب ازاون طرف هم بعضی حرف های آقای پورپیرارجای بحث داره ومن ندیدم کسی جواب درستی بهشون بده.من ازآقای پورپیراردفاع نمی کنم چون قبول دارم که بعضی حرفاشون زیاده روی داره ولی بعضی حرفاشون هم جای این داره که بخاییم به دوراز تعصب وبی طرفانه بهشون فکرکنیم.متاسفانه توفرهنگ ماباهراندیشه یافکرجدیدی به شدت برخوردمی شه وانواع صفت هابرای خراب کردن وجهه اش بهش نسبت داده می شه متاسفانه ماهم همین طوری باورمی کنیم.اینگارهمه می ترسن این خونه ای که روی شن برای خودشون درست کردن بااین تلنگرخراب بشه من خواهش می کنم که شروع کنیم مسایل منطقی وبدون تعصب نگاه کنیم ولطفا باورداشته باشیدکه تعصب قدرت این داره که ازهراندیشه ی درستی یک عمل غلط به وجودبیاره
Shayan ۲ آبان ۱۳۹۲

به نظر من زایع شدی نتونستی جواب بدی!! هاهاهاهاهاها
mahan ۲۸ مهر ۱۳۹۲

inke inja harf bezanid fayde nadare va kal kal hatoon inam begam ye nazariye ye vag didin 400 sal dg ok shod pas montazer shid pour pirar fot kone bad migid eeee ras migoftaaaaaa ajab khosh bashid(daneshjuye memari)

    الیاس ۲۹ مهر ۱۳۹۲

    استاد که ماشین زمان دارند و در تاریخ سفر می کنند از ایشون بپرسید که ۴۰۰ سال دیگه چی می شه!!!
        سعید ۲۱ آبان ۱۳۹۲

        الیاس جون شما بهتره یه بار برین کتاب استاد رو مطالعه کنید بد نیست
        من چند تاسوال از همه دوستان دارم لطفا جواب بدید
        چرا هیچ اسمی از هخامنش کورش و یا داریوش تو کتابهای تاریخی و اشعار خودمون از جمله شاهنامه گلستان و بوستان سعدی و یا دیوان حافظ و هزاران از این دست نیومده در حالی که حتی اسم اسکندر بارها اومده

        چرا تو عهد هخامنش با این همه پیشرفی که میگن داشتیم حد اقل یه دانشمند یا یه ستره شناس یا یه شاعر بغد از ۱۲۰۰ سال حکومتشون نداریم

        به فرض که بقایای تخت جمشید سوخته حالا دیگه باید کوهی از اوار اونجا ئاشته باشیم ولی هیچی نداریم اخه سنگ اون هم در این ابعادی که میگن بعداز خراب شدن هم نبایئ جای دوری رفته باشه

mahan ۲۸ مهر ۱۳۹۲

salam doostan shoma ke nazar midin aval begin tahsilat shoma dar che zaminei hast?ke yeki movafeg va yeki mokhalefid?

    الیاس ۲۹ مهر ۱۳۹۲

    شما بگید تحصیلاتتون در چه حدی است یا تحصیلات استادتون پورپیرا در چه حدی است؟ ایشون که کلا به بی سوادی خودش افتخار می کنه!!!
        beyanka ۲ آبان ۱۳۹۲

        نه که همه ی تحصیل کرده هامون باسوادن بابامردم دیپلمشون گیره کنکوردانشگاه دولتی قبول می شن.هیچ وقت سوادنشانه ی شعورنبوده
            الیاس ۱۰ آبان ۱۳۹۲

            منظور من تحصیل و داشتن حداقل اطلاعات پایه در مورد هر موضوعی است
        دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس ۷ آذر ۱۳۹۲

        پیامبر اسلام هم بی سواد بود !!!!! تا آخرش را خود بخوان ……………………………………
            علی گنجه ای ۷ آذر ۱۳۹۲

            به پیامبر وحی می‌شد
                دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس ۱۰ آذر ۱۳۹۲

                یعنی پیامبر خودش هیچ فضیلتی نداشت ؟ بگو یک کامپیوتر برنامه ریزی شده بود و از خودش هیچ اراده ای نداشت . قبل از وحی آیا پیامبر چون بی سواد بود ! از خود فضیلت نداشت آیا در برداشت هایش از قران از خود اراده ای در حد یک آیت الله العظمی کنونی هم نداشت ؟ آقای گنجه ای لطفا ندانسته به پیامبر اکرم محمد امین توهین نفرمایید .
                علی گنجه ای ۱۰ آذر ۱۳۹۲

                بی‌سوادی فضیلت پیامبر نبود. این که روی امّی بودن پیامبر تاکید می‌شه برای برجسته کردن این نکته است که قرآن به پیامبر وحی شده، برخلاف بقیه تولیدات ذهن بشر که قسمت عمده‌شون یادگرفتن از دیگرون و تکرار حرف‌های پیشینیانه.
                دقت کنید چقدر حرفتون احمقانه‌س وقتی در جواب کسایی که به تحصیلات آقای پورپیرار ایراد می‌گیرن می‌گید که «پیامبر هم بی‌سواد بود»
                دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس ۲۶ آذر ۱۳۹۲

                شما امی بودن را چه معنی می کنید ؟ صفت حماقت ئائن به دیگران نیز خارج از ادب علمی است .کسی که کلامش احمقانه است درنتیجه خودش هم احمق است لطفا در انتخاب جملات دقت کنید .
                علی گنجه ای ۲۶ آذر ۱۳۹۲

                کسی که کلامش احمقانه است درنتیجه خودش هم احمق است

                نه لزوما. هر آدم عاقلی ممکنه گاهی حرف‌های احمقانه بزنه

                شما امی بودن را چه معنی می کنید؟

                این معنی:
                امی بودن به چه معناست؟

Shayan ۲۸ مهر ۱۳۹۲

*اونقدری هست که شما نتونید انکار کنید

    الیاس ۲۸ مهر ۱۳۹۲

    هر گزافه گویی جای پاسخ ندارد
        Shayan ۲ آبان ۱۳۹۲

        وقتی شخصی زایع میشه هم تو جواب دادن کم میاره
            الیاس ۱۰ آبان ۱۳۹۲

            منظور من تحصیل و داشتن حداقل اطلاعات پایه در مورد هر موضوعی است

Shayan ۲۸ مهر ۱۳۹۲

یک چیز دیگه ای هم به ذهنم رسید، آثار و باقیمانده های دوره ی هخامنشیان ،اشکانیان و … اونقدری هست که یک عده یهودی نتونن اونارو بسازن و اونقدری هست که شما بتونین همه اونهارو انکار کنید!!
Shayan ۲۸ مهر ۱۳۹۲

سلام ، راستش رو بخواید من یه بچه ی ۱۵ سالم که به قول نویسنده کنجکاو شدم!راستش دوباره میگم جز ۳-۴ کتاب درباره ی هخامنشیان هیچی نخوندم … اما ، به عنوان یه شخص بی طرف چیزی که دیدم از شما ها بدبینیه!!گفتین اقای پورپیرار با هزاران سند و مدرک کتاب نوشتن ، اگه بر اساس اخلاق شما تصمیم بگیریم ، از کجا معلوم خود اون مدرکا ساختگی نباشه؟؟اگه این طوری با میلیارد ها کتابی که تو دنیا هست میشه همه چی رو نقض کرد!! اگه انقدر بدفکری هست که یهودی ها … پس هزاران راه میشه رفت که حرفای خود آقای پورپیرار از یه جاهایی میاد . حالا شایدم حق با شماست!! ممنون!
ایرانی منصف ۲۶ مهر ۱۳۹۲

متاسفم برای صاحب این سایت! هر کتاب پورپیرار را بردارید و در انتهای آن به صدها مرجع مشخص با صفحات آن نگاهی بی اندازید. آنرا مقایسه کنید با این سایت که برای ادعاهایش حتی یک مرجع ارائه نمیکند فقط ادعا میکند. همانطوریکه یهودیان صهیونیست در مورد هالوکاست فقط ادعا میکنند.

    الیاس ۲۸ مهر ۱۳۹۲

    عزیزم
    متن رو خوب بخون
    گفتند حضرت استاد جعل کرده اند
    لطفا سری هم به منابع ارائه شده به توسط استاد بکنید چیزهای جالبی پیدا می کنید
    حلا می خوای قبول کن می خوای نکن
    به قول شاعر
    هر کس که نداند که نداند که نداند اندر ابدالادهر در جهل مرکب بماند

دبانا ۲۰ مهر ۱۳۹۲

راستی از سایتی که زدید واقعا ممنونم.
در مورد شایعه شیعه شدن اینشتین هم اینجا خوندم.

چه حرفهای مسخره ای که در مورد تاریخ زده نمیشه.
چه خوب که سایتهایی هستند که دروغهارو رو کنن.

راستی چرا تازگیا توی خوزستان جنبش های ضد ایرانی بوجود اومده؟
در مورد گروهی که توی خوزستان بوجود اومده و به شدت از کوروش متنفرند و انواع ناسزاهارو بهش می گن یه چیزایی شنیدم!

قضیه مشکوکه ها!انگار یه دست پشت پرده داره به تاریخ ایران ناخنک میزنه…
دبانا ۲۰ مهر ۱۳۹۲

خدا به همچین موجوداتی شفا بده!

احتمالا بنده خدا پستونکشو دزدیدن حالا طلبکار شده!

دیگه .. ترین ادم روی کره زمین هم میتونه رد پای ایرانی ها توی تاریخ رو ببینه.
ما نژاد پرست نیستیم فقط به عشق به وطن داریم عمل می کنیم.
مگه توی دین اسلام اینهمه حرف از عشق به وطن نیومده؟

امثال این اقای نه چندان محترم هم چند صد سال یکبار میان و دوتا پرند می بافن و هیچکس تحویلشون نمیگیره و سریع هم میوفتن توی زباله دانی تاریخ.

جدی نگیرین همچین موجودات توهمی ای رو!
فارغ التحصیل دکترای تاریخ دانشگاه جندی شاپور اهواز ۵ مهر ۱۳۹۲

والله نوشته های آقای پور پیرار خیلی منطقی تر و قابل قبول تر از تاریخهای ۹۰ ساله رضا پالانی کودتا گر غاصب عامل انگلیس و مزد بگیرانش بنظر میرسد. اول بخوانید بعد نظر دهید لطفا .. تعصب آریایی و لحاظ منافع دنیایی تاجیکی ممنوع !!! اصلا بغیر از تورات یهود و هرودت که یهودی بوده و اسم اصلی او هبرودوت بوده در هیچ جا اسمی از کورش و هخامنشیان نیافتم و متوجه شدم این اسامی اختراع ۹۰ سال اخیر دوران پهلوی و حکومت تاجیکی ایران است!!!

    علی گنجه ای ۵ مهر ۱۳۹۲

    لحن‌تون خیلی به آدم تحصیل‌کرده نمی‌خوره.
    احیانا کوروش‌نامه‌ی گزنفون به گوش‌تون خورده؟
    یا این سوال براتون پیش اومده که اسکندر به کی غلبه کرد؟
        دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس ۱۰ آذر ۱۳۹۲

        لطفا انگ بی سوادی به کسی نزنید
            علی گنجه ای ۱۰ آذر ۱۳۹۲

            انگ نیست.
            آدم تحصیلکرده یه استانداردهایی رو توی شکل و محتوای حرفش رعایت می‌کنه که اونو از آدم تحصیل‌نکرده متمایز می‌کنه.
            به علاوه کسی که ادعا می‌کنه دکترای تاریخ داره باید یه چیزای اولیه‌ای درباره تاریخ و منابع تاریخی بدونه
    mahan ۲۸ مهر ۱۳۹۲

    ba doctor movafegam dar takmil harfashun begam doostan kooroosh doodst began ishan koja fot karde gabresh kojast?va began daneshgah camperij englis va ahdafesho mishnasan?
    دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس ۷ آذر ۱۳۹۲

    نظر یکی از اساتید را در باره پور پیرار را خواستم چنین جوابم داد وقتت را تلف نکن ارزش جواب دادن نداره !!!!!!!من در تعجبم چرا بجای جواب دادن به اتهامات و افتراهایش هیچ کس جرات ندارد سخنی بگوید و این از دو حالت خارج نیست یا او راست می گوید و جوابی ندارند بدهند و یا اینکه در این چند سال در حال آماده کردن جواب هستند خداکنه کسی پیدا بشه مشکل را حل کنه و قائله را ختم به خیر کنه !!!!

حسین ۲۷ مرداد ۱۳۹۲

من چیزی که میدونم رومی هالباس جنگی دارند مصری ها همین طور و… اما ایرانی ها متاسفا ندارن

    الیاس ۲۹ مهر ۱۳۹۲

    چرا دارن می تونید به کتاب تاریخ جنگ های ایران مراجعه کنید و لباس نظامی هر دوره را به تفکیک رسته و سلسله ببیند.

وحید ۲۷ مرداد ۱۳۹۲

اگر ناصر پورپیرا بد است بی سواد است نادان است و همه چیز را نفی میکند پس بایستی قبول کنید که احمد کسروی هم نادانتر و ….تر از ایشون بوده است چرا که حتی ایشان قادر به نفی خودش در گفتار و نوشتار بوده است.به نظرم حتی اگه دلش میخواست میتوانست به شما ثابت کند که ماست سیاه است نه سفید.حال چرا ما بایستی کسروی را دانشمندی فرزانه خطاب کنیم اما پورپیرا را ملعون و وطن فروش؟!!!!!!؟ ,وطن مقدس است اما اسطوره پردازی مردود است
وحید ۲۷ مرداد ۱۳۹۲

اگر ناصر پورپیرا بد است بی سواد است نادان است و همه چیز را نفی میکند پس بایستی قبول کنیک که احمد کسروی هم نادانتر و ….تر از ایشون بوده است چرا که حتی ایشان قادر به نفی خودش در گفتار و نوشتار بوده است.به نظرم حتی اگه دلش میخواست میتوانست به شما ثابت کند که ماست سیاه است نه سفید.حال چرا ما بایستی کسروی را دانشمندی فرزانه خطاب کنیم اما پورپیرا را ملعون و وطن فروش؟!!!!!! ,وطن مقدس است اما اسطوره پردازی مردود است
حامد ۱۸ مرداد ۱۳۹۲

سلام.ممنون از این اطلاع رسانی
من خودم مقداری در زمینه تاریخ مقارن با هخامنشان خصوصا تاریخ یهود مطالعه داشتم و البته خزعبلات آقای پیرار حتی خنده دار هم نبود .یه بچه هم میتواند بپرسد که یهودیان بعد از نابودی سکنه ایران به مدت ۵۰۰ سال تا حمله اعراب و مستفیض شدن ما از آنها!چه غلطی میکردند و اصولا هدفشان از قتل عام ایران توسط اسلاو ها چه بوده!
راستی اگر به تاریخ ناگفته علاقه داری اسم mehr lost book رو تو ف ی س بوک سرچ کن.
sahar ۱۳ مرداد ۱۳۹۲

حال این آقای پورپیرار که میفرمایید از سه حالت خارج نیست ۱٫ایشون یه مدت طولانی خوابهایی بسیار پریشان دیدن وبعد باعث شده همچین توهم سهمگینی رو در حیطه مطالعاتشون بزنن ۲٫ایشون به شدت بیمار هستن و شیزو فرنی حاد دارن ۳٫ یا با عر ض شرمندگی ایشون آدمی شیطان صفت و نیرنگ باز هستن در ضمن کی میگه مردم بیچاره ایران توهم نژاد پرستانه و باستان پرستی رو دارن وقتی محتاج نونشون هستن کی وقت وحالشو دارن تنها گناه ما اینه که در جاییی زندگی میکنیم که صاحب نداره تا به اوضاع رسیدگی بشه از کوچیکترین وضع تا بزرگترین وضع کوچیکترینش همین آدمی بنام پور پیرار

    mahan ۲۸ مهر ۱۳۹۲

    sahar jan khabo shomayi mibinid ke darid too gozashte seyr mikonid va be gozashte fakhr mikonid

باران ۶ مرداد ۱۳۹۲

من در مورد اینکه اقای پورپیرار با سند و مدرک حرفاشون رو میزنن کاملا موافقم…پلی بر گذشته ی او واقعا محشره….واینکه در مورد او و نظراتش خیلی تحقیق و پرس و جو کردم..اساتیدم معتقدند تا بر تاریخ ایران مسلط نشدم طرف کتابای ایشون نرم…یادمه از یکی از اساتید پرسیدم چرا در سایت ها به اقای پورپیرار فحش میدن گفت چون نمیتونن جوابش رو بدن..و اینکه خودش با ناصر پور پیرار مباحثه ای داشته و استاد خیلی صادقانه گفت اقای پور پیرار منو ضربه فنی کرد…و کاش و هزارن کاش تعصبات رو کنار میذاشتیم

    علی گنجه ای ۷ مرداد ۱۳۹۲

    اگر اسم خودتون و استادتون رو می‌گفتید اون نقل قول‌تون یه خورده معتبرتر می‌شد.
    حرف‌های ناصر پورپیرار پر از تناقض‌های فاحش و بچه‌گانه‌س و خب خوبه آدم اسم «استاد»ی که در مباحثه باهاش «خیلی صادقانه ضربه فنی» می‌شه رو بدونه
        باران ۹ مرداد ۱۳۹۲

        چقد جالب که از لحن اقای پور پیرار شکایت دارید و خودتون…بگذریم…اولا که استادمون یکی از اساتید برجسته هستند و من براشون احترام قائلم سال ها در مورد ایران و اسلام تحقیق کردند و مقام علمی بالایی دارند و و لحن مسخره ی شما بی مورده…دوما پیشنهاد میکنم کتابای جناب پور پیرار رو یه دور دیگه بخونید ضرر نمیکنید…وسوما حالا استادمون رو بی خیال …زرین کوب رو در کتاب پلی بر گذشته که بدجور ضربه فنی کرده از حرفای خودش بر علیه ش استفاده کرده…خوبه انسان وطنش رو دوست داشته باشه و بی شک من به ایرانی بودنم ولی پور پیرار پربیراه نمیگه یه جاهایی مبالغه میکنیم …قبول کنید آقای متعصب بینا
            علی گنجه ای ۹ مرداد ۱۳۹۲

            حالا شما به پورپیرار علاقه دارید یا ایشون رو خیلی استاد برجسته‌ای می‌دونید، میل خودتونه … به هر حال اینترنت بزرگه و هر حرفی هم مشتری‌های خودشو داره. ولی به نظر من کسی که می‌گه توی فلات ایران به مدت دو هزار سال کسی زندگی نمی‌کرده و هر اتفاقی که توی تاریخ اومده جعل یهوده به خاطر سرپوش گذاشتن روی پوریم، داره چرت می‌گه
            الیاس ۲۸ مهر ۱۳۹۲

            اسم استادتون را نفرمودید
            می ترسید آبرشون بره
            یا اصلا ساده تر بگویم
            اصلا استادی در کار است؟
            اصلا شما درس خوانده اید یا ….
            خود شما الان جای شک دارید.
    علی گنجه ای ۷ مرداد ۱۳۹۲

    بعد هم واقعا «کاش و هزارن کاش تعصبات رو کنار میذاشتیم»! یعنی مگه تعصب چشم کسی رو کور کرده باشه که حرف‌های پورپیرار به نظرش معتبر بیاد
        طهماسبی ۳۰ مرداد ۱۳۹۲

        بله متاسفانه تعصب چشم شما رو کور کرده
        شما مستند مجعولات مجلل و تختگاه هیچکس رو ببینید،اونوقت خواهید دید که حرف های ایشون همه مستند هستند.
        متاسفانه ما فریب خوردیم و حاضر نیستیم بپذیریم.
        مثال میزنم.همه ی ما میگیم که اسکندر آدم بدیه چون تخت جمشید رو آتش زد در حالی که اکنون با پیشرفت علم می دانیم که آتش گرفتن تخت جمشید صددر صد غیر علمی است چون سنگهای بکار رفته در تخت جمشید و پاسارگاد همه از سنگهای آهکیست و سنگ آهک از کربنات کلسیوم caco3 است که زیر فشار یک آتمسفر، در گرمای ۸۹۴ درجه با گرفتن ۳۹۱ کالری گرما، هر گرم، میپزد و به ۴۴ درصد co2 و ۵۶ درصدcao تجزیه میشود. گاز co2به هوا میرود و آهک زنده cao میماند. آهک زنده با آب ترکیب شده، آهک شفته ca(oh)2 میشود، و ۲۸۰ کالریگرما از هر گرم آزاد می شود.
            علی گنجه ای ۳۰ مرداد ۱۳۹۲

            تعصب چشم من رو کور نکرده. مساله اینه که من به خاطر این که کمی مطالعه دارم در این زمینه متوجه می‌شم که دارن اشتباه می‌گن و شما چون مطالعه ندارید متوجه نمی‌شید.
            مثالی که زدید مثال جالبی بود. به من کمک می‌کنه که به‌تون توضیح بدم فرق نوشته علمی و شبه علمی چیه.
            در مورد دلیل تخریب تخت جمشید، بعد از این که کتیبه‌های خط میخی اون رمزگشایی شد و ثابت شد که مجموعه مربوط به دوران هخامنشیانه و تا قبل از کاوش عملی باستان‌شناسی، همه متفق القول بودن که تخت جمشید همون پرسپولیس / دارابگرد هست که اسکندر طبق منابع یونانی / ایرانی به آتش کشیده.
            بعدا که تیم دانشگاه شیکاگو کاوش‌های علمی باستان‌شناسی انجام دادن توی سایت، بین باستان‌شناس‌ها در مورد دلیل تخریب تخت جمشید اختلاف افتاد و هنوز هم این بحث ادامه داره. بعضی‌ها به خاطر شواهدی مثل لوحه‌های گلی خزانه معتقدن که آتش سوزی اتفاق افتاده و بعضی‌ها به خاطر بعضی شواهد دیگه مثل پیدا نشدن دوده یا باقی بودن آثار رنگ روی بعضی حجاری‌ها معتقدن تخت جمشید به دلیل دیگه‌ای مثل زلزله ویران شده.
            کسی که می‌خواد بحث «علمی» کنه در مورد یه موضوعی مثل آتش گرفتن تخت جمشید، اول باید یه اشاره‌ای کنه به بقیه نظریه‌های موجود و بعد بگه که اون نظریه‌ها هر کدوم چه ایرادی دارن و چرا نظریه‌ی خودش بهتره.
            به نظرم اگه آقای پورپیرار توی مستندشون اشاره می‌کردن که اولین تشکیک درباره آتش سوزی تخت جمشید رو خود هرتسفلد مطرح کرده و از بین باستان‌شناس‌های معاصر هم ریچارد فرای و عبدالمجید ارفعی مخالف نظریه‌ی آتش‌سوزی هستن، مخاطب‌های کم‌اطلاعی مثل شما کمتر هیجان‌زده می‌شدن.
            اما فرمایش‌تون درباره تاثیر حرارت بر سنگ آهکی هم چیزی رو اثبات یا نفی نمی‌کنه. احتمالا می‌دونید که سقف کاخ‌های تخت جمشید چوبی بوده و اگر آتش سوزی شده باشه با سوختن تیرهای سقف ساختمون فرو می‌ریزه. چیزی که شما می‌گید مربوط به گذاشتن سنگ توی کوره است که توی آتش سوزی واقعی اتفاق نمی‌افته.
                طهماسبي ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

                سلام
                چه راحت تهمت میزنید
                کی گفته من مطالعه ندارم
                تخت جمشید سقفش چوبی بوده؟یعنی با از بین رفتن سقف کل تخت جمشید که از سنگ بوده نابود میشه؟اصلا چه منبعی برای این ادعا هست که سقف تخت جمشید از چوب بوده؟
                در مورد اون مسئله ی علمی هم در آتش سوزی عوامل محیطی کمی تاثیر دارند اما نه آنقدر،و اسکندر اگر هزار درجه هم سنگ ها را حرارت میداده نمیتونسته اونا رو از بین ببره
                بیشتر تخت جمشید باید از سنگ بوده باشد نه چوب بنابراین بعد از آتش سوزی بیشترش سالم میموند.
                اما دلایل دیگه ای هم برای کامل نبودن تخت جمشید هست از جمله عدم کف سازی و تراشیده نشدن بعضی سنگ ها و قسمتی از پله ها و موارد دیگر
                در مورد پاسارگاد هم ایشون حرفاشون کاملا مستند هست که من منتظر جواب علمی شما هستم
                علی گنجه ای ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

                یعنی شما نمی‌دونید سقف تخت جمشید چوبی بوده و اونوقت من که می‌گم مطالعه ندارید ناراحت میشید؟ شاید تصورتون از تخت جمشید یه چیزیه شبیه به قلعه‌های تمام سنگی توی اروپای قرون وسطی. تصور غلطیه. اگه می‌خواید تصور صحیح‌تری داشته باشید نگاه کنید به کاخ بازسازی شده‌ی «حرمسرا»
                در مورد آتش سوزی کسی ادعا نمی‌کنه اسکندر سنگ‌ها رو سوزونده! می‌گن ساختمون در اثر آتشسوزی فرو ریخته.
                دلایل دیگه‌ای هم که برای «کامل نبودن» تخت جمشید اشاره می‌فرمایید دیگرون هم مطرح کردن و لابلای همین کامنت‌ها جواب داده‌م.
                درست یادم نیست ادعای پورپیرار درباره پاسارگاد چی بود؟ اگه بفرمایید شاید بتونم راهنمایی‌تون کنم.
                طهماسبی ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

                من هم در بعضی کتاب های خواندم که سقف تخت جمشید از چوب بوده ولی اینکه هر چیزی رو که میخونیم باور کنیم وافتخار هم بکنیم که مطالعه کردیم چیز درستی نیست.
                من منبع معتبر میخوام برای اثبات چوبی بودن سقف تخت جمشید.
                اما اگر بخواهیم قبول کنیم که تخت جمشید سوخته باید بگیم که سقف تخت جمشید از چوب بوده ودیوار های تخت جمشید هم خشتی بوده در حالی که تخت جمشید به عنوان یکی از پایتخت های هخامنشیان باید مستحکم تر از این چیزها باشه.من میگم اگر تخت جمشید به طور کامل ساخته شده بود باید قسمت اعظم سنگ می بود و قسمتهای کمی از اون هم میتونست چوبی باشه و حالا اگر بگیم که اتش گرفتن اون قسمت های کوچک باعث فروریختن تخت جمشید شده اصلاً منطقی نخواهد بود.
                در مورد دلایل ناتمام بودن تخت جمشید هم چیزی نگفتید.
                در مورد پاسارگاد هم ایشون دلایلی دارند و میگویند که پاسارگاد نوساز است.
                نوساز نه به آن معنی که ستون تراشیدند و گذاشتند در پاسارگاد بلکه نوساز به اون معنی که ستون های مسجد اتابکی رو قسمت های نقش ونگار دارشون برداشتند و قسمت ساده شو ادعا کردند که مال قصر کورشه واونو بردند به پاسارگاد. و بعد بقایای معبد یونانی که کنار تخت جمشید بوده والان نیست رو هم به پاساگاد منتقل کردند و …
                از همه این ها که بگذریم در مورد مقبره ی کورش ایشون گفتند که سبک معماری یونانی است و یونانی ها چنین بناهایی می ساختند و همچنین نشانه هایی از علامت گذاری های معماران یونانی هم روی سنگ های مقبره پیدا شده.
                علی گنجه ای ۱ شهریور ۱۳۹۲

                آقا رضا، شما اگه کتاب خونده بودی که اینجوری مچل ناصر پورپیرار نمی‌شدی!
                یعنی چی که «من هم در بعضی کتاب های خواندم که سقف تخت جمشید از چوب بوده»؟ یعنی شما خیلی کتاب خوندی که بعضی‌هاشون گفتن که سقف تخت جمشید از چوب بوده بعضی گفتن نبوده؟ میشه اسم یکی از اینا که گفتن نبوده رو بگی لطفا؟
                طهماسبی ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

                در ضمن من خودم هم با بعضی عقاید پور پیرار و بعضی فرضیاتش به شدت مشکل دارم و اعتقاد دارم که سخنان ایشون وحی منزل نیست که من همشو یکجا بپذیرم.
                طهماسبي ۲ شهریور ۱۳۹۲

                شما فرض کن همه ی کتابهایی که الان هست گفته سقف تخت جمشید چوبیه
                مهم اینه که این کتاب ها این رو از کجا می گن
                شما در مورد پاسارگاد چیزی نگفتید
                اگه پاسارگاد رفته باشید میبینید که پایه ستون ها نوسازند و ستون ها هم ساده اند و نقش و نگاری ندارند و سرستونی هم نیست،معماریش هم یونانی است و سکه های پیداشده در اونجا هم یونانی است
                یک کتیبه هم اونجا هست که غلط املایی داره و هزار مورد دیگه که ثابت میکنه پاسارگاد رو سرهم کردند برای فریب ما
                علی گنجه ای ۲ شهریور ۱۳۹۲

                «مهم اینه که این کتاب ها این رو از کجا می گن»؟ بعله مهمه. برای همینه که کتاب‌های علمی فهرست منابع و مراجع دارن. شما فکر می‌کنی همه مثل خودتن که یه کتاب نخوندی و از همه عالم طلبکاری؟
                «که ثابت میکنه پاسارگاد رو سرهم کردند برای فریب ما»؟ فریب دادن شما که نیازی به ساختن پاسارگاد نداره! با این کمالاتی که شما داری برای فریب دادنت یه فیلم سرهم‌بندی‌شده کافیه.
                دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس ۲۶ آذر ۱۳۹۲

                از لقمان حکیم پرسیدند ادب از که آموختی گفت: از بی ادبان
                سعید ۲۷ اسفند ۱۳۹۲

                استاد میشه بگی چوبهای به اون طول و درازا از کجا آوردن که سقف تخت جمشید رو بپوشونن؟حتما از جنگلهای شمال؟دوما اون زمان کتیبه نویسه میدونسته وسط کتیبه میشکنه که بقیه متنو از اونطرفه شکستگی ادامه داده؟چون یکی از کتیبه های شکسته تخت جمشیدو که ترجمه کردن دیدن با وجود اینکه وسط متن شکسته اما بازم معنی میده! بیشتر از این آبروی خودتونو نبرید!!
                علی گنجه ای ۲۷ اسفند ۱۳۹۲

                تیرهای چوبی رو قاعدتا از لبنان آوردن. یعنی توی کتیبه DSf که مربوطه به یکی از کاخهای شوش ذکر شده که چوب‌ها از لبنان آورده شدن. قاعدتا برای تخت جمشید هم از همونجا آورده باشن.
                سوال دوم رو نفهمیدم در مورد کدوم کتیبه ست؟
            الیاس ۲۸ مهر ۱۳۹۲

            دیدم و جالب بود برام که که از یک ناگاهی تاریخی و نبود اطلاعات چه سوئ استفاده هایی کرده است
            اتفاقا شما نا آگاه هستید که با دیدن یک مستند خود را باختید
            شما متعصب هستید که هرکز قبول نمی کردید که من نمی دانم و چون پور پیرار چیزی را گفت که برای شما جدید بود و احتمالا کسی ندیده بود یک دفعه می شید علامه دهدر و می تونید ادعا کنید که خیلی می دونید اتفتقا طرفدارای پورپیرا متهصبند به جهل خویش
            تمام صحنه های مستند ایشان جواب دارد حالا شما نمی خوای قبول کنی یا ببینی به خودتون ربط داره.
                اابراهیم ۲۸ آبان ۱۳۹۲

                بحث علمی نباید به فحاشی و تهمت زدن برسه همیشه آدم های بی منطق سعی می کنن طرف مقابل را تخریب کنن چون نمی تونن جوابش را بدن توصیه اسلام این است انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال یعنی ببین که چه گفته می شود نه اینکه کی چی گفته .در قران آمده بشر عبادی الذین یستمعون القول ف یتبعون احسنه یعنی بشارت بده بندگانم را پیامبر سخن را بشنوند و از بهترین آنپیروی کنند .صرفا چون فلان کس چنین گفت پس درست نیست . چه بسا در بین خیلی نادرست ها درست هایی هم و جود داشته باشد
        mahan ۲۸ مهر ۱۳۹۲

        ostad ali shoma be digaran tassob yad midid?ye soal?chera harfaye pour pirar nagd va rad nashode?tavassote ostad haye farhikhde masalan
        دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس ۱۰ آذر ۱۳۹۲

        تعصب ممنوع آقای گنجه ای
            علی گنجه ای ۱۰ آذر ۱۳۹۲

            این رشته‌ای که زیرش کامنت گذاشتی رو با دقت بخون. شاید جالب باشه برات
    سعید ۲۱ آبان ۱۳۹۲

    سلام جناب باران
    من با نظر شما موافقم و بهتون توصیه میکنم کتاب ۱۲ قرن سکوت استاد رو هم بخونین واقعا محشره و ادمو به فکر فرو میبره من که یه جاهایی از کتبو که خوندم گریه ام گرفت
    در ضمن بنده مطالعات تاریخی زیادی داشتم اما این کتاب واقعا محشره
    من حاضرم با دوستان با هر مقطع تحصیلی مناظره بکنم اما چون کامپیوتر همیشه در دسترسم نیست شماره میزارم امیدوارم حمل بر بی ادبی بنده نشه ۰۹۳۵۸۳۳۱۰۵۳

ابراهیمی ۲۷ تیر ۱۳۹۲

آقای پورپیریار ظاهرا از اعضای سابق حزب توده بوده اند و فکر می کنم حق دارند این حرفها را بزنند چون از کسی که قبله اش کرملین بوده چه انتظاری می توان داشت؟
او باید حرفهای ضد ایرانی بزند تا دشمنان خلیج فارس و ایرانیان کیف کنند

    طهماسبی ۳۰ مرداد ۱۳۹۲

    سلام.
    اولاً که ایشون عضو اخراجی بودند،عضو اخراجی یعنی اینکه با خواسته های حزب توده هماهنگ نبوده اند دوماً ایشون توبه کرده اند و همین کافی است.
    سوماً دشمنان ایران و خلیج فارس الآن دارند در بی بی سی و شبکه های ماهواره ای از کورش و هخامنشیان به خوبی یاد می کنند تا ما رو از دینمون دور کنند و نژاد و تاریخ را به جای دین بنشانند
    چهارماً حرفای ایشون علمی وبا سند و مدرک هست و نه شما ونه هیچ کس دیگه ای هنوز یک نقد منصفانه تاکید می کنم منصفانه و البته علمی از سخنان ایشان ارائه نداده است.
    پنجماً بعضی از سخنان ایشون رو قبول ندارم مخصوصاً در مورد شاعرانی چون سعدی وحافظ وفردوسی وهمچنین در مورد سلمان فارسی
    ششماً هم نداره
        علی گنجه ای ۳۰ مرداد ۱۳۹۲

        مورد یک و دو و سه که ربطی به این نوشته نداره چون من ایرادی به پیشینه و انگیزه ایشون نگرفتم.
        مورد چهار اشتباهه. حرف‌های آقای پورپیرار علمی نیست و «شبه-علمی» هست. یعنی ظاهرش شبیه به مطلب علمی هست ولی وقتی وارد جزئیات می‌شید می‌بینید هم استدلال‌شون تناقض داره و هم در نقل منابع امانت رو رعایت نکرده‌ن.
        در مورد پنج اما حدس می‌زنم شما قسمت‌هایی که با اعتقادات مذهبی‌تون مطابقت داشته رو قبول کردید و بقیه رو نه. قبول کردن یا نکردن یک نظریه دلبخواهی نیست. اگه قبول دارید که همونطور که پورپیرار می‌گه هخامنشیان به درخواست یهود تمام ساکنان فلات ایران رو قتل عام کردن و این منطقه به مدت ۲۰۰۰ سال خالی از سکنه بوده، باید قبول بفرمایید که سلمان فارسی و فتح ایران و حرم امام رضا و دیوان حافط و سعدی و بقیه هم جعلیات یهود هستن.
            طهماسبي ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

            اولا که من این رو در جواب آقای ابراهیمی گفتم
            دوما من آنچه که با عقل و منطق سازگار بود و علمی بود رو پذیرفتم و بقیه رو نه!
                علی گنجه ای ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

                درست می‌گید وقتی جواب می‌دادم توجه نکردم که کامنت‌تود در پاسخ به یه کامنت دیگه‌س.
            طهماسبي ۳۱ مرداد ۱۳۹۲

            من فقط دیدگاه های ایشون در مورد تخت جمشیدوپاسارگاد رو قبول دارم اما بقیه ی نظراتشون قابل ردند.
            درموردهخامنشیان من نظرات استاد غیاث آبادی رو قبول دارم که میتونید نظرات ایشون در مورد جنایات کورش و داریوش رو میتونید از سایت رنج های بشری(توی گوگل سرچ کنید)قسمت رنج های بشری ببینید.
                سهراب ۲۸ اسفند ۱۳۹۲

                شما آشکارا فرمودی ایرانیان دوستدار ایران باستان رو دشمن اسلام میدونید چون می خوان نژاد رو جایگزین دین کنن (البته این ترسی بی پایه ست و توهمی بیش نیست)و به همین دلیل هم تنها اون بخش ار نوشته های پور پیرار رو که مربوط به هخامنشیانه می پذیرین اما بقیه رو نه! و این خلاف فرمایش خودتون در کامنت بالا تره که از قول اسلام فرمودی انظر الی ما قال و…. پور پیرار یا دروغگوست (که هست) و همه سخنانش دروغه یا راستگوست و سخنانش در باره وجود خارجی نداشتن سلمان فارسی ومختار و…. هم درسته . نمیشه هر سخنی که با باور شما سازگار بود درست باشه و بقیه نادرست. ضمنا آقای پور پیرار به علت دزدیدن بودجه های حزبی از حزب توده بیرونش کردن نه رد نظریات اونا. از جنایات کوروش گفتی، شما کدوم یک از جهانگشایان اسلام رو از صدر اسلام {غیر از پیامبر گرامی (ص) و مولا علی (ع) }می شناسی که کمتر از کوروش کشتار کرده باشه؟ اگه کشور کشایی و کشتن دیگران نادرسته برای جهانگشایان اسلامی هم نادرسته، کشتن انسانها با هر انگیزه ای ناپسنده.
                سهراب ۲۸ اسفند ۱۳۹۲

                فرمایش: (انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال یعنی ببین که چه گفته می شود نه اینکه کی چی گفته). از دوستمون اابراهیم در کامنت بالاتر بود که من بجای واژه دوستمون اشتباها واژه خودتون رو نوشتم. از این بابت پوزش می خوام.

احمد ۲۵ تیر ۱۳۹۲

بسیار عالی بود.
به جناب پور پیرار عرض می کنم یکی از شاعرانی که شما می فرمایید وجود نداشتند میفرماید:
در مملکت، چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعوی سگان شما نیز بگذرد!

    طهماسبی ۳۰ مرداد ۱۳۹۲

    پس بندگان من را مژده بده،آن هایی که تمام سخنان را می شنوند و بهترین آن ها را بر می گزینند. قرآن کریم
        علی طهماسبی ۴ شهریور ۱۳۹۳

        جناب آقای طهماسبی
        شما نگاهتون به کتب و دیدگاهها متعصبانه و از روی تعصب مذهبیتونه. برای همین هرکس هر ادعایی کرد اگر با یافته های دینی شما مطابق بود و باورهای مذهبی رو تقویت کرد می پذیرید حتی اگر بگن ماست سیاهه. آقای پورپیرار دروغگویی بیش نیست. اما اگر خیلی به ایشون علاقمندین به نظرات ایشون در مورد حوزه علمیه هم رجوع کنید. ایشون حوزه علمیه و روحانیت رو هم ساخته یهود و دست پخت صد سال اخیر میدونن. حتی ماجرای بهاییت رو هم دست ساخت روحانیت میدونن. روش استدلالشون هم با استدلال تخت جمشید و پاسارگاد یکی هست. یعنی چون همه یاران باب از روحانیت بودن نتیجه میگیریم که روحانیت بهاییت رو ساخته. مشکل روش استدلال این آقای توده ای هست. ضمنا خود این آقا اعتراف کرده دعواش تو حزب با کیانوری بوده یعنی مشکل اعتقادی با حزب توده نداشته. معلوم شد که شما هم از امثال سلیمی نمین هستین.

ليلا ۱۸ تیر ۱۳۹۲

پاسخ شما به پورپیرار قانع کننده نیست چون اصلا پاسخی ندادید.من انقدر در سایتها گشتم هرگز ندیدم کسی منطقی و با مدرک جواب پورپیرار را بده. همش تاریخ توصیفی ارائه دادند. درحالی که پورپیرار واقعا تحلیل منطقی ارائه دادند. من نمی گم کاملا موافق نظریات پورپیرار هستم اما اصلا موافق تاریخ موجود ایران نیستم چون کتابهای تاریخی ایران هیچ مدرکی ندارند. خیلی ساده است که پان فارسها همه نوشته هاشون با تعصب کوکورانه نوشته شده است. تمام سطرها.

    علی گنجه ای ۱۸ تیر ۱۳۹۲

    من پاسخی به آقای پورپیرار نداده‌م. سعی کرده‌م برای خواننده‌ای که با نظرات ایشون ناآشناست بطور خلاصه بگم که ادعاشون چیه. عنوان مطلب هم اگه دقت کنید هست: «ناصر پورپیرار چه می‌گوید؟»
    بعد چون ادعاهاشون خیلی دور از عقله بعضی‌ها ممکنه تعجب کنن که چطور ممکنه کسی این ادعاها رو باور کنه، بنابراین کمی توضیح دادم که ایشون برای گمراه کردن طرفداراشون چه شگردهایی دارن.
    شما به نظرم یه کمی دیر با آقای پورپیرار آشنا شدید. اگه به تاریخ این نوشته دقت کنید می‌بینید که مال بیشتر از پنج سال پیشه و اصولا یکی دو سالیه که ایشون جذابیتی که قبلا برای همشهریای شما داشتن رو از دست دادن.
    به هر حال همون موقعی که آقای پورپیرار در اوج فعالیت بودن خیلی‌ها نکته به نکته به صحبت‌هاشون پاسخ دادن و این پاسخ‌ها رو اگه بگردید پیدا می‌کنید.
    اگه دوست داشتید هم می‌تونید کامنت‌های قدیمی‌تر همین مطلب رو مرور کنید (پایین سمت چپ روی لینک دیدگاه‌های کهنه» کلیک کنید. شاید جواب بعضی سوالاتون رو اونجا پیدا کنید
        ساده ۳۱ تیر ۱۳۹۲

        دوست عزیز شما پاسخ نداده اید ولی لحنی که در عنوان وبلاگتان دارید توهین آمیز و تهاجمی است. پور پیرار ادعای خاصی ندارد-اگر کتابهاشون رو خونده باشین- حتی در پایان بخشهای مختلفی از جلدهای کتب از دانشجویان و دانش پژوهان خواسته اند که در رد نظریات نویسنده کتاب, مقاله و رساله هائی نوشته و در کلاسها و کنگره های مختلف علوم انسانی ارائه کنند شاید که اصل مطلب مشخص شود و سخنشان بیشتر با کسانی هست که تحمل شنیدن واقعیات و حقایق را-هرچند تلخ- دارند و حاضرند یکبار برای همیشه با ذهنی بدوراز تعصب قصرهای خیالی مطنطن برافراشته از ناراستیها و دروغها را فرو ریزند.با تشکر
        اابراهیم ۲۸ آبان ۱۳۹۲

        منظورتان از این عبارت «اصولا یکی دو سالیه که ایشون جذابیتی که قبلا برای همشهریای شما داشتن رو از دست دادن.»
        عرب های خوزستان است ؟ اگر این است برای شما خیلی متاسفم چون انسان های بی منطق فقط تهمت می زنند
            علی گنجه ای ۲۸ آبان ۱۳۹۲

            نه، منظورم شهر دیگری بود
                اابراهیم ۷ آذر ۱۳۹۲

                اولا شما از کجا می دانید لیلا از کدام شهر است که در جوابم می گویید نه ،منظورم شهر دیگری بود . ثانیا خوزستان شهر نیست و استان است جهت اطلاع !!!!!!!
                علی گنجه ای ۷ آذر ۱۳۹۲

                از روی آدرس IP
    احمد ۲۹ تیر ۱۳۹۲

    آقای پورپیرار بهتر است به جای اثبات اصل و نسب فارسها و ایرانیان در مورد زبان ترکی که از کجا آمده و به کجا تعلق دارد تحقیق کند شاید یک چیزهایی کشف کردند و یا اختراع فرمودند!
        محمد ۷ شهریور ۱۳۹۲

        لارم نیست پورپیرار اختراع کند ملت غیور ترک خودشان بناهای تاریخیشان را کشف میکنند
            الیاس ۲۸ مهر ۱۳۹۲

            نه ایشون ابراز فضل نمودند و زبان ترکی هم جعلی فرمودند و بابک را دروغین می تونید از خودشون بپرسید
            در ضمن ملت غیور ترک که فعلا دارن می سازن تا شاید بعدا کشف شه
        فارغ التحصیل دکترای تاریخ دانشگاه جندی شاپور اهواز ۵ مهر ۱۳۹۲

        باز هم مثل همیشه نادانسته و از روی تعصب پوچ و لحاظ جعلیات یهود نظر دادید .. اولا آقای پور پیرار ترک نیستند و زاده دیار خوزستان هستند و تیر همیشگی ناجوانمردانه ی شما در چسباندن انگ به آزادگان مخالفتان به خطا رفت! ثانیا تاریخ و زبان ترکان برای همه مردم دنیا بغیر از ایرانیان مشخص و روشن است و فقط شما دری زبانان مهاجر تاجیک با پاک کردن تاریخ آنان سعی در چسباندن خود به قوم خیالی و منقرض شده پارس داشته و تاریخ و زبان بقیه اقوام را انکار میکنید.. شما اول تاریخچه زبان دری تاجیکی خودتان و ارتباط آن را با زبان فارسی هخامنشی مشخص کنید و اولین کتیبه ها و شعر زبان دری و محل و تاریخ آن و ارتباط باستانی آن با سرزمین کنونی ایران را مشخص کنید سپس دهان به زیاده گویی و خودبالاتر بینی بگشایید!
            Shayan ۲۸ مهر ۱۳۹۲

            با توجه به نظرای شما که من بیشتر تعصب شمارو به این آقا دیدم!!
                دانشجوی تاریخ مطالعات خلیج فارس ۷ آذر ۱۳۹۲

                آقای پور پیرار از طایفه بزرگ و ریشه دار کعبیان خوزستان هستند . کعبیان زبان زد خاص و عام هستند که بزرگ مردانی را به خطه ی زر خیز خوزستان عطا کردند .
            الیاس ۲۸ مهر ۱۳۹۲

            نه ایشون ابراز فضل نمودند و زبان ترکی هم جعلی فرمودند و بابک را دروغین می تونید از خودشون بپرسید
            در ضمن ملت غیور ترک که فعلا دارن می سازن تا شاید بعدا کشف شه
        سعید ۲۷ اسفند ۱۳۹۲

        شما به تاریخ هرودت یا پروفسوردکتر زهتابی مراجعه کن میفهمی البته اگه سوادت میرسه؟یا نه ۱سری به موزه بزن و جام حسنلو رو ببین اونوقت عالم میشی!
            علی گنجه ای ۲۷ اسفند ۱۳۹۲

            اگه طرفدار استاد پورپیرار هستید باید توجه داشته باشید که از نظر ایشون تاریخ هرودوت از سر تا پا جعل یهوده و نباید بهش استناد کنید.
            جام حسنلو هم مربوط به تمدن اورارتو بوده که نمی‌دونم چه ربطی به این بحث پیدا می‌کنه
    ساده ۳۱ تیر ۱۳۹۲

    موافقم .امیدوارم ما مردم ایران یه روزی بتونیم با فکر باز و آزاد و بدون تعصب دلیل عقب ماندگی و خودخواهی و افسانه پرستی خودمون رو بشکافیم واقعیات رو هر چقدر که تلخ هم باشن فدای رویا پرستی و توهمات نژاد پرستانه تاریخ نکنیم.
    زنده باد اندیشه آزاد.

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *