در این پست از سایت antique-book-treasure.ir علوم غریبه (علم کیمیا ) علم کیمیاگری مبتنی بر روح و نفس اجسام را برای شما عزیزان قرار دادیم . در ادامه مطلب با علم کیمیاگری اطلاعات بیشتری خواهید دید .
علوم غریبه (علم کیمیا ) علم کیمیاگری مبتنی بر روح و نفس اجسام,علم کیمیاگری,علوم کیمیا,شاخه های علو غریبه و علم کیمیا,رابطه علم کیمیاگری با روح و نفس اجسام,مطالب و اطلاعاتی درباره یادگیری علم کیمیا,دانلود کتابهای علوم غریبه و علم کیمیا
علوم غریبه (علم کیمیا ) علم کیمیاگری مبتنی بر روح و نفس اجسام
تحقيقات پُل كِراوْس در صدد اثبات اين معني است كه: نظريّۀ «ميزان» جابري: «در قرون وسطي دقيقترين آزمايش را براي تأسيس يك روش «كَمِّي» در علوم طبيعي عرضه داشته است.»
اگر فقدان اندوهبار پُل كِراوْس مانع إتمام تحقيقات او نميشد حقّانيّت اين عرضه داشت آشكار ميگشت. نيز روابط شيمي جابر با فلسفۀ مذهبي اسمعيليّه تحقّق مييافت. زيرا علم «كَمِّي» جابر فقطّ فصلي از تاريخ مقدّماتي علوم به آن معني كه امروز از كلمۀ «علوم» اراده ميشود نبود، بلكه يك جهانبيني به شمار ميرفت.
علم «ميزان» بر كليّۀ معلومات و معرفت انساني شمول داشت و فقط شامل سه قسمت «كرۀ زمين» [ يعني موادّ مربوط به حيوان و گياه و معدن ] نبود، بلكه حركات ستارگان و أقاليم جهان روحاني را نيز در بر ميگرفت به طوري كه در «پنجاه مقاله» ذكر شده است.
براي سنجش «عقل» و روح جهان و طبيعت و اشكال و صور و كرات و ستارگان، و چهار كيفيّت طبيعي و حيوان و نبات و معدن، باري براي سنجيدن ميزان حروف كه از همه كاملتر است ميزانهايي وجود دارد، با اين وصف بيم آن است كه اصطلاح «كَمِّي» كه بر «دانش» جابري تطبيق شده كلمهاي چند پهلو و خيالي باشد.
جملۀ «علم ميزان» عبارت است از كشف رابطۀ موجود بين ظاهر و باطن هر جسم. پس عمليّات كيمياگري چنان كه گفتيم حالت أعلاي تأويل (تفسير روحاني) است: مستور كردن ظاهر و به ظهور درآوردن مستور چنان كه در كتاب «ميدان العقل» بحث شده است. اندازه گرفتن طبايع هر جسم (حرارت، برودت، رطوبت، يبوست) عبارت است از اندازه گرفتن كمِّيتهايي كه جسم از نفس يا روح جهان تصاحب كرده است. يعني به دست آوردن ميزان شوق هبوط روح در آن جسم.
اساسي كه مبناي «ميزانها» است از شوق و علاقۀ نفس به عناصر سرچشمه گرفته است. پس ميتوان گفت: تحوّل نفس در بازگشت به سوي خود، شرايط استحالۀ اجسام را ممكن ميسازد.
نفس وِعاءِ اين تحوّل و قلبِ ماهيّت است. پس عمل كيمياگري به طور أخصّ يك عمل (رواني – روحاني) است، اما نه از اين باب كه موضوعات و نصوص كيمياگري «رَمز و تمثيل نفس» يا «رمز روح» باشد، بلكه به اين علّت كه مراتب عملي كه حقيقةً در مورد مادّهاي معلوم انجام ميگيرد با مراحل بازگشت نفس به سوي خود نفس ممثّل ميگردد.
اندازه گيريهايي چنين پيچيده، و أعدادي كه گاهي بسيار بزرگ است، و از طرفجابر با كمال دقت به كار رفته، براي آزمايشگاههاي روزگار ما فاقد معني است.
پس اساس و غايت علم ميزان، اندازهگيري و سنجش تمايل امتراج روح جهان است در هر ماده. و مشكل ميتوان تصور كرد كه علم «كمِّي» امروز قبل از آن پيدا شده باشد، اما در عوض ميتوان آن را به عنوان تقدّم زماني «نيروي نفس» كه امروز يك سلسله تحقيقات و مطالعات را ايجاب ميكند تلقّي كرد.
در آن وقت علم «ميزان جابر بن حَيّان» تنها علم «جَبر و مُقابله» بود كه توانست درجۀ «نيروي روحاني» نفس را كه با طباع در هم آميخته مورد نظر قرار دهد، و آنگاه از طريق عمل كيميا با آزاد كردن اجزاي طبيعت، روح مخصوص مادّه را آزاد سازد.
3- گفتيم كه جابر «ميزان حروف» را كاملترين ميزان دانست.
عارفان اسلامي، نظريّۀ عرفان قديم را مبني بر اينكه چون حروف الفبا اساس آفرينش است پس كلام الهي را مجسّم كرده است، بسط دادند (مراجعه شود به ماركولوگنوستيك و مطالبي كه قبلاً راجع به «مغيره» عارف شيعي گفتيم).
امام جعفر علیه السلام را همه بالاتّفاق موسس «علم حروف» ميشناسند. عرفاي تسنُّننيز از آغاز نيمۀ دوم قرن سوم هجري(نهم ميلادي) آن را از شيعيان اقتباس كردند. ابنعَرَبي و پيروانش آن را بسي به كار بردهاند. بررسيهاي نظري كه در أسماءالله نزد اسمعيليان با بررسيهاي نظري عرفان «يهود» در مورد «يَهْوَه» مطابقت دارد.
در رسالهاي كه جابر آن را كتاب «المجيد» مينامد همين «ميزان حروف» بخصوص منظور نظر اوست. رسالۀ مذكور با همۀ دشواري فهم آن رابطۀ اصول كيمياي او را با عرفان اسمعيلي به بهترين وجهي مكشوف ميسازد و بسا كه راز شخصيت او را به ما باز ميگويد.
اين رساله با رسايي تمام، ارزش و معني سه حرف رمزي «عين» (كه رمزي از امام صامت عليّ) است و «ميم» (كه رمز پيغمبر يا ناطق يعني آورندۀ شريعت «محمَّد» صلی الله علیه وآله وسلّم است) و «سين» (رمز سلمان، حجَّت) را بيان ميكند.
قبلاً گفتيم: برحسب ترتيب برتري و تقدُّمي كه قائل شدهاند حروف رمزي با ترتيب (ميم، عين، سين) شيعۀ اثناعشري و اسمعيليۀ فاطمي را مشخّص ميكند. و ترتيب رمزي (عين، سين، ميم) مُشخِّص اسمعيليان اول (اسمعيلياني كه به هفت نبرد سلمان رسالۀ «اُمُّ الكتاب» معتقدند) و اسمعيليّه «اَلَمُوت» ميباشند.
در حال دوم يعني در ترتيب (عين، سين، ميم) سلمان يعني حجَّت بر حرف (ميم) مقدَّم ميباشد.
جابر موجب اين نظم تقدّم و علّت برتري را به علّت تطبيق دقيق ارزشي ميداند كه ميزان سه حرف مورد گفتگو آن را منكشف كرده است. (سين) اين مجيد و پرافتخار كيست؟
جابر هرگز نگفته است كه: منظور از إكسيري كه منبعث از حقيقت الهي است و جهان خاكي را دگرگون خواهد ساخت، امام منتظر مي باشد. (اين فكر با انديشه معاد كه معتقد كليۀ شيعيان است تطبيق ميكند. اما مفسران باختري غالباً ميل دارند به آن «جنبۀ سياسي» بدهند.)
منظور از «سين» عبارت است از «غريب» يا «يتيم» كه به همان معني منزوي است. يعني كسي كه با كوشش خويش راه رستگاري و حقيقت را يافته و كسي كه مقبول امام است. كسي كه نور پاك «عين» يعني نور «امام» را به كلّيۀ كساني كه چون او غريبند مينماياند. نور پاكي كه قانون «عذاب دوزخي» أبدان و ارواح را منسوخ ميسازد. نوري كه از زمان «شيث» پسر «آدم» تا «مسيح» و از «مسيح» تا «محمَّد» صلی الله علیه وآله وسلّم در سلالۀ بشر سير كرده و در شخص «سلمان» انتقال يافته است.
باري «كتاب المجيد» بيان ميكند كه براي فهميدن آن كتاب و فهميدن نظم و ترتيب همۀ آن مجموعه، بايد مانند خود جابر گرديد.
جاي ديگر در پردۀ رمزي زبان حِمْيرَي (عربستان جنوبي) و زبان رمزي شيخي اسرارآميز كه آن زبان را به او آموخته بود، به خوانندۀ خود چنين ميگويد:
«هان اي خواننده، با خواندن كتاب تاريخ شكل كلمات و تغييرات آن برتري اين شيخ را خواهي شناخت آنچنان كه برتري مخصوص خود را خواهي شناخت. خدا ميداند كه: تو، او، يعني آن شيخ هستي.»