خانه / ذکر و دعاهای قرآنی / بهترین دعا برای زود بچه دار شدن,دعای قوی برای زود حامله شدن زن نازا

بهترین دعا برای زود بچه دار شدن,دعای قوی برای زود حامله شدن زن نازا

در این پست از سایت antique-book-treasure.ir بهترین دعا برای زود بچه دار شدن,دعای قوی برای زود حامله شدن زن نازا را برای شما عزیزان قرار دادیم . با استفاده از دعاهای قوی و مجرب که در ادامه مطلب مخصوص بچه دار شدن سریع زنان حامله و فرزند دار شدن زن نازا قرار دادیم شما مادر عزیز هم میتوانید صاحب بچه شوید ./

بهترین دعا برای زود بچه دار شدن,دعای قوی برای زود حامله شدن زن نازا
بهترین دعا برای زود بچه دار شدن,دعای قوی برای زود حامله شدن زن نازا

بهترین دعا برای زود بچه دار شدن,دعای قوی برای زود حامله شدن زن نازا,دعای قوی برای بچه دار شدن,بهترین دعا برای حامله شدن زن,دعای مخصوص حامله شدن زن نازا,بهترین دعای سریع برای فرزنددار شدن,دعا برای بچه دار شدن,طلسم و دعای قرآنی برای حامله شدن زنان نازا

بهترین دعا برای زود بچه دار شدن,دعای قوی برای زود حامله شدن زن نازا

توصیه حاج اقا درباره فرزند دار شدن و خصوصیات پنجگانه

 

در مورد قصه فرزند دار شدن حاج آقا یک توصیه خاصی داشت که خیلی از جوانان پیش ایشان می رفتند و دستورالعمل خاصی داشتند که واقعاٌ جوابگو بود. تعداد زیادی هستند که با دعای حاج آقا بچه دار شدند.

 

 برای مثال یکی از دوستان برای من نقل کرد که آقایی نزد حاج آقا آمده بود و گفته بود می‌خواهم زن دوم بگیرم چون بچه دار نمی شوم حاج آقا گفته بود که این کار را نکن من برایت دعا می‌کنم ان‌شاء الله حل می‌شود. آن خدایی که از زن دوم میتواند به تو بچه دهد از زن اول هم می‌تواند. الان آن شخص دو قلو دارد. یک چیزی را هم آقای دکتر اسماعیلی برای من نقل کردند که خیلی قشنگ بود و می گفت من در مسجد جامع ایستاده بودم حاج آقا استخاره می‌گرفت و یکی آمد و گفت استخاره می‌خواهم و حاج آقا گفت بعدی و آن بنده خدا به یک گوشه رفت و دوباره بعد از چند نفر آمد و گفت من استخاره ‌می خواهم و دوباره ایشان گفتند بعدی و وقتی تمام شد حاج آقا نعلین ها را برداشتندکه ازپله بالا بیایند و تا پایش را روی پله می گذارد آن شخص می گوید حاج آقا یعنی چه؟ خب همه استخاره کردند.

 

 و حاج آقا به آن شخص می گوید می خواهی بروی زن دوم بگیری بعد بگویی مجتبی تهرانی استخاره کرد! برو.. آن شخص هم می گوید بر منکرت لعنت.

 

حاج آقا در مورد بچه‌دار شدن، آداب و ادعیه، زیارت رفتن و.. دستورالعمل های خاصی داشتند و این را که می گویم احتمالاٌ خیلی از جوان ها از ایشان شنیده اند و می خواهم لا به لای این ها دلسوزی حاج آقا را هم بگویم.

 

 بنده برای بچه‌دار شدن چند مرحله خدمت ایشان رفتم . اولین بار رفتم و عرض کردم توصیه ای میخواهم برای اینکه خدا به ما اولاد سالم و صالح عطا کند.

 

 فرمودند که آفرین خوب کردی که اول پیش من آمدی .بهترین زمان سال برای انعقاد نطفه ماه رمضان است آن هم نزدیک به نیمه های ماه رمضان. چون هم پدر و هم مادر روزه گرفته اند و حالت تلطیف روحی پیدا کرده اند.از نظر تغذیه مادر خیلی رعایت کند و هر چیزی را نخورد.فرمودند مسئله توسل خیلی مۆثر است و توسل کنید که این خصوصیات 5 گانه ای را که می گویم خدا به شما عطا کند که یکی در مورد سالم بودن فرزند است.

 

سپس فرمودند که من یک چیزی را به تو بگویم که در خانواده ما از هر جایی هر چیزی بیاید مثل هدیه و امثال این ها خانواده و بچه های من به آن دست نمی زنند می گویند صبر کنید تا حاج آقا بیاید و جهات شرعی اش را روشن کند و من هم می‌آیم و جهات شرعی‌اش را با دقت روشن می‌کنم و این در خانواده ما سنت است.

 

در مباحث حاج آقا مجتبی چیزی خارج از مسئله ثقلین پیدا نمی کنید

سپس فرمودند قمر در عقرب نباشد و در روایات هم زیاد داریم این صحبت ها را در مرحله اولی که رفتم فرمودند. بار دیگری که رفتم چند ماه مانده بود به تولد فرزندم ایشان دوباره یک سری مطالب را در مورد تغذیه فرمودند که مقید باشید.

 

جاهایی نروید که ممکن است غذای شبهه ناک بخورید و این عجیب اثر می‌گذارد و در روایات هم داریم (حاج آقا مجتبی نه تنها یک استاد اخلاق و عارف، بلکه فقیه هم بود و این خیلی مهم است.

 

یعنی اگر اهل عرفان و اخلاق بود دستورالعمل هایش منطبق با شریعت بود و من معتقدم که این هنر ایشان بود. اگر در مباحثشان دقت کنید چیزی خارج از مسئله ثقلین پیدا نمی‌کنید. فقط آیات و روایات بود و از خودش چیزی نمی گفت و داستان و تحلیل شخصی و تراوشات ذهنی نمی‌گفت و ازمحدوده معارف ثقلین بیرون نمی رفت)

 

فردای آن روز با ایشان به مسجد رفتم فرمودند که دیروز شما آمدی و در مورد فرزندت گفتی وقتی رفتی یک مطلب به ذهنم آمد که گفتم این را باید به آقای مطیعی بگویم و فرمودند که حتماٌ این را یادداشت کن. من کاری که خودم کردم را می خواهم به تو بگویم و هر کاری که برای بچه‌های خودم کرده‌ام را به شما هم یاد می‌دهم توجه کنید این که میخواستند به من یاد بدهند من (میثم مطیعی) خصوصیتی نداشتم فقط آدمی بودم که سۆال کرده بودم.

 

 هر کسی دیگر هم سوال می‌کرد ایشان کاری را که بلد بود و خودش انجام می‌داد به او توصیه می‌کرد. فرمودند کاری را به تو می گویم عمل کن و این دستورالعمل ایشان کاملاٌ مبتنی بر روایات است فرمودند ما روایت داریم که به ذهنم از امام هشتم است که بعد از هر نماز فریضه، مۆمن یک دعای مستجاب دارد شما بعد از هر نماز واجب هم خودت و هم خانمت از زمانی که می خواهید تصمیم به بچه دار شدن بگیرید تا موقع بارداری و حتی بعد از بارداری و حتی بعد از آن گفتند فرزند بزرگ من 50 سالش هست هنوز دارم این کار را می کنم و فرمودند این کار را بکن.

 

«یک صلوات می فرستی و بعد یک استغفار می فرستی که این فرمایش ایشان هم مبتنی بر روایات است و روایت داریم که بنده اگر حاجت خود را بین دو صلوات قرار دهد خدا حیا می کند که طرفین را که صلوات است اجابت کند و وسط را باقی بگذارد و فرمودند استغفار می کنی و دوباره صلوات می فرستی صلوات دوم را که فرستادی همین طور فارسی می گویی:

 

خدایا این اولاد من را و فرزندان من را سالم، صالح، خوش قدم، خوش روزی و عاقبت به خیر قرار بده و بعد از این هم دوباره یک صلوات بفرست. می‌فرمودند: من مقید بودم و در همه نمازهایم این کار را انجام دادم و یک بار هم این کار را تعطیل نکردم. فرمودند این کاری است که خودم کردم و دارم به شما می گویم سپس به من گفتند این چیزهایی که به تو می گویم جمع تمام روایات درمورد بچه دار شدن است و من خودم بعد از فرمایش ایشان دنبال این رویات را دیدم و به صورت سطحی نگاهی انداختم، فهمیدم که ایشان دقیق می گوید دعاهایی که در مورد فرزند وجود دارد 5 تایی است که ذکر کردند و فرمودند عمده آن عاقبت بخیری است که از همه مهم تر است.

 

یادم می‌آید فرزندم که به دنیا آمد از بیمارستان مستقیم به خانه حاج آقا رفتیم و محبت کردند و اذان گفتند و ان یکاد زیبایی هدیه دادند که فرمودند آن را همیشه پشت لباسش بزنید و آن را نگه داشته ایم.

********************************

دكتر غلامرضا باهر و دكتر محسن توانانيا، از اعضاء هيئت پزشكى دار الشفاء حضرت مهدى عليه‏ السلام در رابطه با عنايت مذكور مى‌‏گويند:

«بررسى‌‏هاى پزشكى آقاى ص و خانم ع كه تا هفت سال بعد از ازدواج، صاحب فرزندى نشده بودند، به نظر مى‌‏رسد كه مشكل عينا مربوط به آقاى ص بوده است كه معمولا در مواردى كه مسأله به اين نحو باشد جواب درمان مشكل‏تر مى‏‌باشد، به همين دليل ظاهرا درمان قطع بوده و بعد از مدتى به طور خود به خود با عنايت حضرت حقّ باردارى اتفاق افتاده است».

 
خلاصه کرامت
تا هفت سال انتظار بچه را مى‌‏كشيديم و در عين حال با مراجعه به دكترهاى مختلف و استفاده داروهاى گوناگون بالاخره از درمان نااميد شديم. به همسرم گفتم: حالا كه جواب رد مى‌‏دهند بيا به مسجد مقدّس جمكران برويم و از حضرت صاحب‏ الزمان ‏عليه‏‌السلام بخواهيم. با عنايتى كه شب تولد حضرت زهرا عليه‌االسلام به من شد و با استمرار آمدن به مسجد مقدّس جمكران، بحمداللَّه امام زمان عليه‏‌السلام عنايت فرمودند و خداوند فرزندى به ما عطا كرد.
شرح واقعه

 

مشخصات: خانم  ز – ع ، اهل ساوه، خانه دار

 

در سال 1367 كه ازدواج كردم، مانند تمام زوج‏هاى جوان منتظر هديه‏‌اى از طرف خداوند بوديم تا گرماى زندگيمان را دو چندان كند، ولى بعد از هفت سال انتظار و مراجعه به دكترهاى مختلف و استفاده از داروهاى گوناگون، سال گذشته با نااميدى كامل، از مراجعه مجدد به پزشكان مأيوس شديم. بعد از عاشوراى حسينى بنده به همسرم گفتم:

«حالا كه دكترها به ما جواب رد داده‌‏اند، بيا به مسجد مقدس جمكران برويم و به امام زمان عليه‌‏السلام متوسل شويم».

از همان موقع شروع كرديم هر هفته، شبهاى چهارشنبه به مسجد آمديم، سه هفته بود كه به جمكران آمده بوديم و هر بار با توسل به آقا حجة ابن الحسن عليه‌‏السلام از حضرت حاجتمان را طلب مى‌‏كرديم.

يك هفته قبل از تولد حضرت زهرا عليهاسلام خواب ديدم:

شوهرم آمد و مرا صدا كرد و گفت: آقا سيدى شما را كار دارند. وقتى بيرون آمدم، سيدى را ديدم، ايشان به من فرمودند:

اين قدر گريه و زارى نكن، صبر كن حاجتت را مى‌‏دهيم.

گفتم: من جواب اين و آن را چه بدهم؟

تا سه مرتبه فرمودند: حاجتت را مى‏‌دهيم.

شب ولادت حضرت زهرا عليهاسلام منزل خواهر شوهرم جشن بود، من در آنجا هم خيلى ناراحت بودم، گريه مى‏كردم.

شب بعدش هم به جمكران آمديم و باز خيلى گريه كردم، وقت سحر خواب ديدم: «آقا امام زمان عليه‏‌السلام آمدند و يك پارچه سبزى در دامن من گذاشتند. عرض كردم: اين چيست؟ فرمودند: بازش كن!

من پارچه را باز كردم، ديدم داخل پارچه، بچه‌‏اى زيباست، من او را به صورتم چسبانده بودم و مى‌‏بوسيدم».

از خواب بيدار شدم، فهميدم كه حضرت حاجتم را عنايت فرموده‌‏اند. وقتى هم كه مى‌‏خواستم زايمان كنم، باز آقا را در خواب زيارت كردم.

بعد از آن با اينكه باردار بودم و همه مى‏‌گفتند: به مسجد نرو! ولى بنده مرتب به جمكران مى‌‏آمدم و هفته چهلم مصادف با شب عيد نوروز بود كه به اين مكان مقدّس مشرّف مى‌شدم.

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *