خانه / جن (اجنه) / جن ها موجوداتی ماورالطبیعه و اسرارآمیز ( موجودی ترسناک بنام جن)

جن ها موجوداتی ماورالطبیعه و اسرارآمیز ( موجودی ترسناک بنام جن)

در این پست از سایت antique-book-treasure.ir جن ها موجوداتی ماورالطبیعه و اسرارآمیز ( موجودی ترسناک بنام جن) را برای شما عزیزان قرار دادیم . جنها چگونه موجوداتی هستند ؟ این سوالی است که بسیاری از مردم میپرسند . جنها موجودی ماورالطبیعه و اسرارآمیز هستند که به چشم انسان دیده نمیشوند وخیلی ترسناک هستند . برای مشاهده متن کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید ./

جن ها موجوداتی ماورالطبیعه و اسرارآمیز ( موجودی ترسناک بنام جن)
جن ها موجوداتی ماورالطبیعه و اسرارآمیز ( موجودی ترسناک بنام جن)

جن ها موجوداتی ماورالطبیعه و اسرارآمیز ( موجودی ترسناک بنام جن),جنها موجودات اسرارآمیز,جنها چگونه موجوداتی هستند,موجودی ترسناک بنام جن,موجودات ماورالطبیعه و جنها,موجود اسرارآمیز و ترسناک به نام جن,جنها موجوداتی ترسناک و اسرارآمیز هستند

جن ها موجوداتی ماورالطبیعه و اسرارآمیز ( موجودی ترسناک بنام جن)

اجنه با ملائکه چند تفاوت دارند :

اول : به ان ها عقل و اختیار داده شده بود که هم می توانستند اطاعت کنند و هم معصیت نمایند ولذا احتیاج به راهنمایی و هدایت بیشتری داشتند ( سوره الذریات آیه ۵۶ )

دوم : خدا آن ها را از آتش خلق کرده بود ، به همین جهت در شرارت و شیطنت بسیار قوی بودند ( سوره اعراف آیه ۱۲ ) بعکس ملائکه که از نور خلق شده بودند .

خدای تعالی بشر را بعد از جن خلق کرد ( سوره حجر ایه ۲۷ ) . اجنه به انسان کاری ندارند و اذیتی به او نمی رسانند اگر شما آن ها را اذیت بکنید آن ها را خدا اجازه نمی دهد که به شما آزاری برساننند ( بحارالانوار جلد ۶۰ صفحه ۸۳ ) اجنه به دو قسم تقسیم می شوند :

یک دسته آن ها شیاطین نام دارند که کارشان اذیت و انحراف دادن بشر از صراط مستقیم است و یک دسته دیگر آن ها اجنه هستند که به هیچ وجه آزاری به بشر نمی رسانند و کاری به کار انسان ها ندارند . کتاب « قابوس کتاب مقدس » اسماء و صفات شیطان را این چنین نقل کرده است : ۱- سخن چین ۲- هلاک کننده ۳- فرشته جهنم ۴- رئیس دیوها ۵- معصیت کار ۶- ابلیس ۷- قاتل ۸- دروغ گو ۹- پدر دروغ گویان ۱۰- دشمن ۱۱- مار ۱۲- اژدها .

قرآن شیطان را به نام ابلیس ( سوره حجر آیه ۳۰ ) که نام مستعاری است مکرر یاد کرده و او را از طایفه جن می داند ( سوره کهف آیه ۵۰ ) و معتقد است که خدای تعالی جن ها را قبل از خلقت انسان از شعله های آتش آفرید ( سوره حجر آیه ۲۷ )

بنابراین طبعاً آن ها مورد خطاب پروردگار و مکلف به وظایفی برای پیشرفت کمالات خود هستند ( سوره جن آیات ۱ تا ۱۷) ابلیس یعنی کسی که باطل را به صورت حق بر انسان ها جلوه می دهد و یا مایوس از رحمت خداست و شیطان یعنی کسی که بدترین شرارت ها را می کند .

اگر مکاشفات و خواب های صادق داریم در مقابلش خواب ها و مکاشفات شیطانی هم بیش از ان داریم و او جسم لطیفی است که به هر صورتی می تواند در آید و بعضی می توانند او راببینند ( بحارالانوار جلد ۶۰ صفحه ۲۳۷ حدیث ۸۱ ) .

 

سال ها پیش قبل از رواج تلویزیون ، رادیو و کامپیوتر و سی دی ، تنها سرگرمی مردم به خصوص کودکان این بود که پای قصه های پدر بزرگ و مادربزرگ بنشینند و افسانه های توام با اغراق ان ها را بشوند و چه داستانی جذاب تر از قصه های جن و پری ! این قصه ها آن قدر جذاب بودند که بر روی باورها و عقاید آن کودکان تاثیر بسزایی می گذاشتند . البته اکثر این افسانه ها با اغراق و جعلیات شخصی برای جذابیت بیشتر بود غافل از عواقب خطرناک آن که علاوه بر ترس های مرضر ( فوبی ) نوعی شناخت نادرست را در آنان به وجود می آورد که هیچ متخصص و روانشنانی نتواند آن ها را از آرشیو مغزشان خارج کند و تا دم مرگ همراهشان بودند . البته پدربزرگ ها و مادربزرگ ها قصد سویی نداشتند تنها می خواستند مدتی بچه ها را از شرارت بیندازند و ارامشان کنند . آن ها چه می دانستند که این قصه ها در مغز کودک شکل می بندد و خارج کردنشان سال ها عذاب و زحمت نیاز دارد و چه بسا که تا پایان عمرشان آن باورها را یدک بکشند ؟

دلایل عمده ای که می توانند زیر ساخت فکری و باورها و عقاید ملتی را نسبت به موجودات نامریی بسازند در قرن اخیر می توان از نحوه برخورد بزرگترها ، باسوادان  جامعه و رسانه های یک کشور دانست اما در گذشته این وظیفه را ادبیات شفاهی و عامیانه مردم برعهده داشت و خوف و ترس از جن ها تا حد بسیار زیادی ریشه در همین تفکر عامیانه دارد .

دومین دلیلی که منجر به هراس انسان ها در طی تاریخ از جن ها شده است ، این است که ما انسان ها به لحاظ وجود روح عظیمی که درون کالبد مادی مان قرار گرفته است دارای توانایی هایی هستیم که متاسفانه عده کثیری از ان توانایی ها بی بهره اند و اطلاعی هم ندارند . از سویی در داستان ها و رویات مختلف هم زیاد شنیده ایم که جن ها اعمال محیرالعقول را در سریع ترین زمان انجام می دهند لذا وقتی انسان می خواهد بین توانایی های خودش و جن ها یک قیاس بگیرد ، خود را در مقابل جن ها موجودی بسیار ضعیف می پندارد و حق دارد که از آن موجود در هراس باشد .

سومین دلیل که موجب ترس انسان ها از اجانین شده است ، عدم وجود وسایل سرگرم کننده فعلی در گذشته بوده است که این خلاء را همواره با شعر خوانی و قصه گویی شبانه پر می کردند . جای هیچ بحثی در ارایه نادرست از ماهیت وجود جن در آن قصص وجود ندارد و همین ارایه نادرست داستان های مربوط به جن ها ، منجر به پدید امدن نوعی فرهنگ نادرست از شناخت حقیقی جن در نزد انسان ها شده است .

چهارمین دلیل که منجر به ایجاد طرز تفکری هراس انگیز در مورد جن ها شده است این است که مسئله وجود جن از همان ابتدا در موازات و نیز کنار مقولات دیگری چون جادوگری ، فال گیری ، اینده گویی ، کف بینی و غیره قرار گرفته که بی مناسبت با آن ها هم نبوده است و چون از همان ابتدای تاریخ ، صاحبان این فنون افراد خاصی بوده اند و بیشتر اهل گوشه نشینی و چله نشینی و ریاضت بوده اند و مردم درباره زندگی آن ها حرف و حدیث های اغراق آمیز و هراس آوری می ساختند .

در خاتمه باید گفت حقیقت این است که بر هیچ کس جز ذات اقدس احدیث معلوم نیست که در ان جهان لایتناهی چه موجودات نامریی افریده است و تا آن جا که لازم بوده خداوند در صلاحدید بشر می دانسته است مخلوقات نامریی را در کتب آسمانی و کلام وحی ، نام برده است ولی آن چه که مسلم است و عقل حکم می کند منطقی نیست که ما انسان های مترقی و پیشرفته نیز همانند انسان های عصر حجر از ان چه که نمی بینیم و به آن اشرف نداریم بهراسیم !

 

یک روز عصر وارد روستایی شدم که غروب بسیار سحر انگیزی داشت . من قصد عکس گرفتن غروب آن روستا را داشتم .

نگاه کردم دیدم در دامنه تپه یک اتاقک کوچک وجود دارد که اگر از آن جا عکس گرفته شود ، چشم انداز بی نظیری خواهد داشت .

به قصد رفتن به کلبه تپه حاضر می شدم که یکی از اهالی روستا گفت :

به ان کلبه نزدیک نشو که پیرمرد جن گیری در آن کلیه زندگی می کند و اگر مزاحمش بشوی تو را به حیوانی مبدل می سازد .

ضمن این که از دوربین ، آینه و قیچی متنفر است تو همه را داری !

به حرف آن روستایی توجهی نکردم و گفتم : من سرم درد می کند برای این جور کارها ! کوله پشتی مسافرتی ام را حاضر کردم و حالا دیگر به فکر عکس گرفتن نبودم و همه فکر و ذکرم ملاقات با این پیرمرد مرموز روستایی در کامیاران بود .

آرام ، آرام از تپه که به کوهی شبیه بود ، بالا رفتم به فاصله صد متری کلبه که رسیدم ، دیدم پشت پنجره کلبه پیرمردی با ریش انبوه جوگندمی اش که موهای سفیدش برسیاه غلبه داشت با پالتویی از نوع پالتوهای نظامیان در دوره رضاخان ایستاده و به من که درست داشتم مستقیم به طرف کلبه اش پیش می رفتم نگاه می کند .

وقتی به جلو کلبه رسیدم بی اعتنا به پیرمرد مرموز روی سکوی جلوی کلبه اش نشسته ام تا خستگی در کنم .

پس از چند دقیقه صدای ناخوشایندی در کلبه که از چوب جنگلی درست شده بود و سنگین به نظر می رسید توجهم را به خود جلب کرد اما سعی کردم کاملاً خونسرد و بی اعتنا باشم .

پیرمرد هم که تا آن موقع گویا تحت تاثیر تبلیغات اهالی روستا با کمتر آدمی برخورد کرده بود ، اندکی مایل به ایجاد ارتباط با من بود ، سرفه ای کرد و امد کنار من با فاصله ای حدود دو متر نشست با خود گفتم : این پیرمرد بر اثر حرف های زشتی که پشت سرش زده اند هیچ علاقه ای به ایجاد ارتباط با مردم را ندارد اما از طرفی انسان است و انسان موجودی اجتماعی است .

سپس سلامی گرم به او دادم و گفتم : از پابوس امام رضا (ع) به اینجا آمده ام و ای کاش نیامده بودم . اگر می دانستم مسافری را که از شهر امام هشتم به کردستان می آید این طوری پذیرایی می کنن قدم از خراسان بیرون نمی گذاشتم .

پیرمرد که ظاهرش درویش مابانه به نظر می رسید بالفاصله چهره اش متبسم شد و گفت قربان خاک پای اسب امام غریب هم هستیم .

سر و جانمان فدای یک نفس فرزندش مهدی ( عج ) و بلافاصله بازویم را گرفت و مرا دعوت به ورود به کلبه کرد .

روبروی در ورودی کلبه تمثالی از حضرت علی ( ع ) با آن ذوالفقار آبدیده و صورت ملکوتی نصب کرده بود و یک تبرزین را بر روی پوست بزی آویخته بود . وسایل زندگی اش معمولی ، اندک و فرسوده بودند .

چای گذاشت و مرا دعوت به نشستن کرد .

صحبت ما دو نفر گل انداخت از همه جا و همه چیز .

اما هنوز احتیاط می کردم از آن چه مردم روستا در موردش می گفتند سوال نکنم .

تا اینکه خودش شروع به راز گشایی کرد .

پیرمرد بر خلاف حرف های اهالی روستا ، بسیار مهربان و آرام به نظر می رسید و در کلبه اش هیچ چیز غیرطبیعی مانند طلسم و غیره به چشم نمی خورد .

می گفت ده سال پیش همسرم با دختر ده ساله ام از قاطر به ته دره پرت شدند و جان سپردند و من ماندم تنها در شهر بزرگ کامیاران . مقداری لوازم اولیه برداشتم و راهی کوه و بیابان شدم تا اینکه یک روز غروب همین جا چشم مرا گرفت و گویا نقطه زایش و محل ثقل روزی ام همین منطقه بود در همین جا کلبه ای ساختم و اثاثم را گذاشتم .

شبها بیشتر روی پشت بام می روم و وضویی می گیرم و با خدای خود راز و نیاز می کنم .

روزها هم اغلب داخل کلبه « چله » می نشینم .

پرسیدم : چله جن ؟

پاسخ داد که نه پسرجان ، چله جن که حرام است و تازه دردی را درمان نمی کند . چله آدم شدن ! می نشینم تا آدم شوم . گفتم : اختیار دارید . شما همین الان هم از خیلی ها آدم ترید !

تا نزدیکی های ساعت ۱۲ شب با او صحبت کردم و نتیجه ای که از مصاحبتش گرفتم این بود که او مردی بسیار با اراده قوی است که تحت تاثیر یک فشار روانی که ناشی از مرگ همسر و دخترش بوده است سر از بیابان در آورده و به ریاضت کشی پرداخته است . در زمینه هایی هم به مکاشفاتی نایل آمده است . برای مردم روستا هم گره گشایی کرده است و تمام اتهاماتی که به او زده بوده اند اهم از فال گیری ، جن گیری ، رمالی و غیره همه پوچ و واهی بود .

 

یک روز عصر به بیرون روستایمان رفتم و محلی خلوت و دنج را برای چله نشینی انتخاب کردم و پایان همان روز اولین شب چله نشینی ام را در همان محل آغاز کردم ، تا شب سی و یکم هیچ علامتی یا صدایی را نشنیدم و تنها سر ساعت معینی وضو می گرفتم و دعای مخصوص همان شب را شروع می کردم و می خواندم و نزدیکی های اذان صبح بدون کمترین مشکلی از خط خارج می شدم و به خانه بر می گشتم . در این ایام گاهی با خود می گفتم که نکند این چله نشینی خرافه ای بیش نیست و گاهی نیز در وجود جن دچار شک و تردید می شدم و با خود می گفتم اگر جنی وجود داشت تا حالا باید دیده می شد گاهی هم دچار تردید می شدم که نکند دعاها را اشتباه خوانده ام و باید تکرار کنم . اما در اواسط دعای شب سی و یکم بودم که یک مرتبه متوجه شدم در اطرافم صدای جوجه بلند شد صدای جوجه ها کم کم بیشتر و بیشتر می شد و کم کم احساس کردم جوجه ها از حد معمول بسیار بیشترند . گویا به هر چیزی که نگاه می کردم هرچه را که اجانین اراده می کردند ، می دیدم . اندک اندک جنب و جوش جوجه ها کمتر شد و یکی یکی به من خیره شدند و گویا من را به یکدیگر نشان می دادند احساس می کردم که این ها دارای نوعی نبوغ هستند و مطمئن بودم که این ها جوجه نیستند . آن شب تا پایان دعایم فقط سر و صدای جوجه ها بود و مسئله قابل ملاحظه دیگری اتفاق نیفتاد . نزدیکی های اذان صبح یکی یکی رفتند تا اخرین جوجه که خواست برود برگشت و نگاه خاصی به من کرد و رفت .

تصاویر و اتفاقات کما بیش مشابه هم تا شب سی و ششم یکنواخت بود . شب سی و هفتم نوع اذیت ها و آزارهایشان تغییر کرد و جدی تر شد و به شکلی که ناگهان صدایی می آمد و مرا به نام فرا می خواند و مرا از آمدن سیل آگاه می کرد پشت سر آن صدا صدایی بر می خاست و مرا دعوت به فرار می کرد ناگهان می دیدم از روبرویم سیلی عظیم در حرکت به سوی محلی است که من آنجا قرار گرفته ام ولی به مجرد اینکه به نزدیکی ام می رسید و من مقاومت می کردم و فرار نمی کردم به دیوار گلی روبرویم تبدیل می شد این اتفاق چندین بار تکرار شد . گاهی هم خود را در دامنه کوهی دیدم که سنگ های بزرگی از بالای آن کوه به طرف پایین و درست در محلی که من قرار داشتم در حرکت بودند . یک شب ان قدر هراسان شدم که از جایم برخاستم و قصد فرار کردم . اما نمی دانم دوباره چه عاملی باعث شد تا بنشینم و ادامه بدهم . در نهایت شب سی و نهم بود که من مشغول خواندن دعای مخصوص همان شب بودم که دیدم همسر و فرزندانم را اورند در ان موقع هیچ انسان گمان نمی کند این ها تصرفاتی است که اجانین بر عقل و ذهن او می کنند و فکر می کند عین واقعیت همان چیزی است که او می بیند . درست مانند هنگامی که رویا می بینی . هرگز کسی در رویای خود به مخاطبش نمی گوید که الان در عالم رویا هستم و یا این ها حقیقی نیست . در آن موقعیت هم هرگز کسی تصور نمی کند که در چه شرایطی قرار دارد . در هر حال فرزندان و همسر مرا آوردند . پیراهن فرزند خرد سالم همان پیراهنی بود که عصر همان روز بر تن داشت . یک مرتبه مردی قوی هیکل آمد و فرزند خرد سالم را از دست همسرم بازور گرفت و چنان محکم به طرف خودش کشید که آستین لباسش پاره شد . قصد داشت سر او را از تن جدا کند . همسرم التماس و زاری می کرد ولی فایده ای نداشت . تا اینجا هر طوری بود مقاومت کردم اما موقعی که فرزند کوچکم را به زمین زد تا سرش را از تنش جدا کند یک نگاهی این کودک به من کرد که اگر قلب انسان از اهن هم می بود ذوب می شد . این صحنه را نتوانستم تحمل کنم و پا به فرار گذاشتم . وقتی وارد خانه شدم فرزندان و همسرم را دیدم که غرق در خواب بودند و به این ترتیب بود که همه زحمات سی و نه شبانه ام برباد رفت . از آن شب به بعد چند شبی به اذیت و آزارم پرداختند ولی دیگر تمام شد .

 

اشاره :

استاد محمد ابراهیم نصراللهی یکی از علمای استان لرستان است که هم اکنون در قم سکونت دارند و اجتهاد ایشان در زمینه سحر و طلسم ، نجوم و تسخیرات است . ایشان تالیفات متعددی در زمینه علوم غریبه دارند و هر روز ده ها نفر از خارج و داخل کشور برای رفع گرفتاری هایشان به ایشان مراجعه می کنند . ایشان در ایام هفته در حسینیه ای به گرفتاری گرفتاران می پردازند و نیز در ان مکان تدریس علوم غریبه و برخی علوم دیگر اشتغال دارند . حال به برخی از عقاید ایشان در مورد جن و همزاد می پردازیم .

عقیده من بر این است به استثنای اشخاص نادری بقیه مردم مبتلا به اجانین هستند ده درصد به صورت خاص و بقیه به صورت عام . گاهی تصرف اجانین به صورت عموم است و گاهی وقت ها تصرفات به صورت ویژه است که در بسیاری افراد دیده شد است . به نظر من که خودم را وقف گرفتاری مردم کرده ام ده درصد مردم ما جن زده هستند . بعضی از جن ها از صالحان و بعضی دیگر از اشرار هستند . درست همانند انسان ها ، جن ها هم دارای انواع و اقسامی هستند . سوره مبارکه احقاف آیه ۲۹ می فرماید که یاد آور وقتی که تنی چند از جنیان را متوجه تو گرداندیم تا اسماع قرآن کنند چون نزد رسول رسیدند با هم گفتند گوش فرا دهید چون قرائت تمام شد ایمان آوردند و به سوی قوم شان برای تبلیغ و هدایت باز گردیدند .

اگر طبیعت انسان ناری ( آتشی ) باشد می تواند جن را بی واسطه ببیند و اگر طبیعت آبی یا خاکی داشته باشد با واسطه می بیند ولی در مجموع ثقیل است .

اجانین از ۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سال عمر می کنند و میانگین عمر آن ها تقریباً ۱۷۰۰ تا ۳۰۰۰ سال است . در بین اجانین هم مانند انسان ها افراد عاقل و جاهل زیاد است و به همین دلیل بعضی از آن ها با بعضی دیگر متفاوت هستند . در طول تاریخ بعضی از انسان ها بعضی از اجانین را تسخیر کرده اند ولی به عقیده من تسخیر جن مکروه  است و بعید می دانم حرام باشد . من فکر می کنم انسان در این زمینه مختار است ولی این کار بسیار بسیار مشکل است . به عقیده من انسان اگر با قرآن انس بگیرد اصلاً نیازی نیست که اجانین را تسخیر کند . آیات قرآن اعجب العجایب است و از برخی از ان ها برای شفا بیمار ، رفع شر اشباح و اجنه و غیره استفاده می کنند . آیاتی هم در قرآن است که از آن ها برای احضار جن استفاده می شود . انسان اگر قلب را الهی کند حتی می تواند فرشته های چپ و راست را در اختیار بگیرد که از جن هزار مرتبه مهم تر است . به نظر من در صورتی که فرد برای رفع گرفتاری گرفتاران اجنه را استخدام کند جایز است ولی اگر برای کارهای نادرست بخواهد استفاده کند قطعاً حرام است .

وجود جن آن قدر بدیهی است که به نظر من انکار آن انکار ضروریات و بدیهیات است انسان گاه شاهد لمس بعضی از تصرفات ماوراء الطبیعه در وجود خودش است گاهی می بینند اهل خانه بیهوده به هم می ریزند که این نوع از تصرفات جنیه است .

یک انسان عادی هم می تواند جن ببیند و رویت کار مشکلی نیست و با بعضی ریاضیت ها این کار مسیر است مثلاً اگر کسی بتواند یک یا دو اربعین آیه نور ( سوره نور ، آیه ۳۵ ) را خواند می تواند جن را ببیند .

اجنه از شعله آتش بدون دود خلق شده اند و طعام اجنه فکر می کنم به پوست پیاز و استخوان علاقه مند باشند .

برای دفع جن انگشترهای متکتوب لازم است مانند انگشتر مبارکه ۷ جلااله که برای ایمن ماندن از شر اجنه و افراد مبتلا به جن بسیار موثر است .

اگر کسی بخواهد احضار جن کند باید از بخوراتی مانند کندور و اسپند استفاده کند .

 

 

تلاش برای تسلط بر موجودات نامریی همیشه توام با موفقیت نخواهد بود و تنها کسانی در این راه موفق اند که ابتدا در خویشتن قدر ت و توانی به وجود آورند که در دام موجودات نامریی اسیر نشوند .

حال سوال این است که چگونه باید حرکت کرد که نه در دوام آن موجودات موذی بیافتیم و نه از وصال به حقیقت محروم شویم ؟ سالکان بزرگ از کجا آغاز کرده اند نه تنها بر جهان ما وراء ماده آگاهی نسبی پیدا کرده اند بلکه توانایی تسلط بر جنیان و خبر از آینده و شفا دادن بیمار و اعمال خارق العاده دیگر نیز یافته اند ؟ چگونه است که تسلط بر جنها در غالب چله نشینی حرام است اما وقتی یک سالک به وصال می رسد هم بر جن مسلط می شود و هم از اجر الهی برخوردار می گردد ؟ و چرا سحر و جادو حرام است اما مکاشفه و مراقبه نه تنها حرام نیست که نشانگر اوج تعالی یک رهرو است ؟ به جرات می توان گفت که کلید ورود به دایره عرفا و به دست آوردن معرفت در طریق حقیقت ، خالی کردن درون از « منیت » است . کسی که از منیت و خودبینی خالی شود قادر به کشف رموز و اسرار فراوان از عالم ماوراء می شود . برای خالی شدن درون از منیت رنج ها و مشقات فراوانی را باید تحمل کرد .

مرحله دوم : و گام بعدی « بی تعلقی » است رهرو در این مرحله آن قدر از احساس تعلق عاری می شود که خودش را نیز فراموش می کند و علاقه و توجه دیگران را نسبت به خودش بی اهمیت می داند از نام و شهرت و جلب توجه گریزان است و با هر آنچه موجب وابستگی و دلبستگی او به عالم فانی می شود مخالف است .

دایره تسلط بر ماوراء اگر با دوری از خود بینی و منیت همراه شود آنقدر وسیع و گسترده خواهد بود که بحث تسخیر اجانین در زمره پیش پا افتاده ترین اعمال آنان قرار می گیرد .

تسخیر جن از تاریخچه ای بسیار کهن در بین مردم روزگاران قدیم بهره مند بوده است .

انسان همواره در تلاش بوده تا با خدمت گرفتن جن یا اجانینی بتواند به اخباری از گذشته و حال و آینده دست یابد. این مسئله از این جهت امکان وقوع پیدا می کند که اجانین دارای قدرتی بسیار بالاتر و برتر از عامه انسانها هستند و با سرعت غیر قابل تصوری که به لحاظ ساختار وجودی شان دارند می توانند برای کسی که آنان را در تسلط خود در آورده است ،اخبار و گزارشاتی از مخفیات و رموزاتی که مجاز به افشای آن هستند ، بیاورند .

به نظر می رسد که تسخیر جن از نظر فقهی حرام ( یا به عقیده برخی فقها مکروه ) است در هر حرامی نوعی ضرر و زیان جسمی یا روحی یا هر دوی آنها و یا خسران دنیوی و اخروی نهفته است .

حال سوال این است که عمل تسخیر جن که به موجب آن یک رابطه تنگاتنگ مابین انسان و تعدادی از جن به وجود می آید ، چه ضرر و زیانی وجود دارد ؟ کسی که موفق به تسخیر اجانین می شود نمی تواند از بین آنها جنیان نیک سیرت و صادق را انتخاب کند بلکه هر دسته ای که در معرض او قرار داشته باشند به تسخیرش در می آیند و هیچ تعهدی بر پارسایی و صداقتشان نیست تنها حسنی که دارند این است که به هر چه تسخیر کننده شان دستور بدهد اگر در محدوده مجاز آنان قرار داشته باشد اجرا می کنند و تمرد نمی نمایند .

در رابطه با چگونگی اطلاع اجانین از آینده باید گفت : اجانین از سرعت بالایی در حرکت برخوردارند و همین باعث می شود تا بر زمان اشراف پیدا کنند و تا آنجا که اذن الهی به آن ها اجازه بدهد از آینده خبردار شوند و تا همان حدود هم می توانند به تسخیر کننده شان خبر بدهند .

« چله جن » مجموعه اعمالی است که منجر به تسلط چله نشین بر تعدادی از اجانین می شود و به این مفهوم است که چله نشین باید مدت چهل شب در حلقه ای که بر گرداگرد خود با خط یا نشانه ای رسم می کند باقی بماند .

البته هر شب به مدتی مشخص مثلاً سه ساعت یا کمتر تا زمانی که دعای مخصوص هر شبش به اتمام برسد . چله نشین باید کتاب ادعیه مخصوص به هر چله را داشته باشد و هر شب دعای مخصوص همان شب را با آرامش بخواند . خطی که بر دور خود رسم می کند باید در جایی باشد که انسانها ی دیگر تردد نکنند . کسی که می خواهد به چله نشینی اقدام کند باید کاملاً بر نفسش مسلط باشد و از اراده ای قوی برخوردار باشد و در محلی که قرار چله بنشیند باید تا چهل خانوار به هر سمت منزل مسکونی نباشد و انسانی در هنگام خواندن دعا در آن حوالی تردد نکند . چله نشین باید ادعیه اش را از نیمه شب به بعد یعنی از ۱۲ شب به بعد شروع به خواندن کند. چله نشین نباید جایگاهی را که برای رسم خطی بر اطراف خود انتخاب می کند در آن چله می نشیند ، تغییر دهد . خطی که می کشد را باید به این شکل رسم کند که بنشیند و در دست راستش چوب کوتاهی بگیرد و همان طور نشسته یک دور به دور خود بچرخد تا دایره ای اطرافش رسم شود و هرگز نباید تحت هیچ شرایطی تا پایان دعای مخصوص آن شبش هیچ یک از اعضای بدنش از خط مورد نظر خارج شود .

هر عضوی از اعضای بدن چله نشین از خط خارج شود به وسیله اجانین مورد اذیت و آزار قرار می گیرد . برخی معتقدند که چله نشین در چهل شبی که قرار است در چله بنشیند باید از خوردن غذاهای گوشتی اجتناب کند و نیز حتی الامکان از غذاهای خام ( میوه جات و سبزیجات خام ) استفاده نماید .

البته اگر کسی بدون چله نشین اقدام به تزکیه نفس و طهارت روح بنماید خود به خود بر اجانین مسلط می شود .

 

در صورتی که همزاد سفلی باشد ، جنس آن از جن است و اگر علوی باشد جنس آن از ملک فرشته است .

خلقت همزاد سفلی از اتش است زیرا جن از اتش خلق شده است ( سوره الرحمن آیه ی ۱۶ ) همزاد ملک خلقتش از نور است .

دو همزاد سفلی و علوی از این جهت که می توانند به هر شکلی در آیند وجه اشتراک دارند با این تفاوت که همزاد جنی می تواند خود را به شکل برخی حیوانات ظاهر کند ولی همزاد علوی یا فرشته ای که نام او از انسان استخراج می شود به هر شکلی می تواند در آید اما به شکل نجس العین ظاهر نمی شود .

همزاد جنی و ملکی تابع نام است . همزاد هر انسانی به تبع آن شخص می تواند عامل خیر باشد مانند همزاد نیکان و صالحان ، به همین دلیل گاه برای همه ما اتفاق افتاده که نزد بزرگی می رویم و بی اختیار احساس آرامش می کنیم .

همچنین طبیعت همزادهای هر فردی با طبیعت و مزاج آن فرد موافق است .

مثلاً طبیعت برخی از افراد گرم و مرطوبب ، سرد و مرطوب و یا گرم و خشک و یا سرد و خشک است . همزادهای انسان ها هم به طبع طبیعت این چنین هستند .

به همین دلیل است که برخی از ارواح با بعضی دیگر سازش دارند مثل سازش روح با بدن مثالی یا سازش همزاد ملکی با مولکی به نام عتید و سازش همزاد جنی با موکلی به نام رقیب که این دو موکل ( عتید و رقیب ) از آیات قرآن استخراج می شود ( سوره ی ق ، آیات ۱۷ و ۱۸ )

در روایات اسلامی نیز به دو همزاد ملکی و جنی اشاره شده است مثلاً ابوحامد غزالی در کتاب احیاء العلوم از قول جابربن عبدالله می نویسد : چون حضرت آدم (ع) به زمین آمد اظهار داشت : ای پروردگار که میان امت و این بنده دشمنی انداخته ای اگر مرا در برابر او یاری نکنی تحمل او را ندارم گفت : تو را هیچ فرزندی متولد نشود مگر آن که فرشته ای به حمایت او بگمارم .

ابو ایوب بن یزید نیز گفته است : به ما چنین رسیده است که با فرزندان آدمیان ، جنیان ( همزادان ) زایند پس با ایشان ببالند .

تصرفات جنیان بر دو گونه است یکی تصرفات همزاد و دیگری تصرفات غیر همزاد است .

همزاد کسانی که نام های غیر رحمانی دارند گاهی در صاحب خود تصرفات شیطانی می کند و این که گاه می بینم اشخاصی با اسم رحمانی جن زده شده اند این ها تصرفات همزاد نیست بلکه تصرفات سایر اجانین است . مزاحمت های اجانین به صورت های متعدد است مثلاً اگر در وجود کسی تصرف کنند خواب از او گرفته می شود و به تعبیر علمای علوم غریبه « عقد النوم » می شود .

بنابراین افرادی که مبتلا به مزاحمت اجانین می شوند با افرادی که مبتلا به تصرفات همزاد می شوند متفاوتند و برای تشخیص این گونه تصرفات باید به پیری که متخصص این امور باشد مراجعه کرد .

نام همزاد از نام فرد استخراج می شود و با حروف ابجد قابل محاسبه است .

مثلاً ایرج که به حرف ابجد ۲۱۴ می شود همزاد جنی آن دیروش و همزاد ملکی آن ریداییل نام دارد . گاه که اجانین تصرفات غیر رحمانی می کنند که بهترین راه برای در امان ماندن از بعضی تصرفات غیر رحمانی تغییر اسم غیر رحمانی به اسماء رحمانی است . البته نام همزاد فقط در بعضی از محاسبات علوم غریبه و یا برای احضار همزاد مفید است .

 

در سال ۱۸۴۷ میلادی ، در مرزعه واقع در ایلات نیویورک ، خانواده ای به نام فاکس ، شامل پدر ، مادر و دو دختر جوان به نام های مارگارت و کتی زندگی می کردند .

این مزرعه به مزرعه جن زده معروف شده بود .

زیرا ضربه هایی به دیوارهای خانه و یا اثاثیه آن جا وارد می آمد و یا لوازم منزل خود به خود تکان می خوردند و جابجا می شدند !

مادر خانواده چنین تعریف می کند :

فردای روزی که ( شبح خیالی ) به صورت ناراحت کننده ای ظاهر شده بود ، تصمیم گرفتیم زودتر از همیشه بخوابیم و به آن توجه نکنیم .

شوهرم هنوز به رختخواب نرفته بود .

دختر کوچکم مشغول بازی بود .

در این موقع شروع کردم به حرف زدن با صدایی که شنیده بودم و از او خواستم که تا بیست بشمارد .

او هم بیست ضربه زد .

به او گفتم که اگر آدمیزاد هستی یک ضربه دیگر هم بزن .

سکوت کاملی برقرار شد .

بعد گفتم اگر شبحی هستی دو ضربه دیگر بزن ، صدای دو ضربه شنیده شد !

بدین ترتیب الفبای مربوط به ارتباط ارواح به دست آمده بود .

شبح مذکور اظهار کرد شارل هانیز نام دارد .

پدر پنج فرزند است .

در زمان زندگی اش دوره گردی بود که به وسیله مستاجر قبلی این خانه به قتل رسیده و در زیر زمین ساختمان دفن شده است او حتی قاتل خود را نیز معرفی کرد .

بعد از این ماجرا خانواده فاکس زیر زمین خانه را حفاری کردند و مقداری ذغال ، ظروف غذا خوری ، یک دسته مو و چند عدد استخوان انسان یافتند و این طور پنداشتند که قسمتی از جمجمه مقتول را شناسایی کرده اند !

تمام اهل خانواده و همسایگان و دوستان از این ماجرا شگفت زاده شدند . بالاخره آواز خانواده فاکس در سرتاسر کشور پخش شد .

مارگات و کتی شغل « مدیوم » ی را برگزیدند و در این راه به موفقیت تا شهرت و ثروت رسیدند !

بعدها این دو خواهر با نظر و راهنمایی خواهر بزرگترشان توانستند در ملاء عام و در انظار عمومی دست به آزمایشات شگفت انگیز بزنند .

 

 

وقتی بچه بودم هر بار پای قصه ی مادر بزرگ و پدر بزرگم می نشستم .

از موجوداتی حرف می زدند که آن موقع با اینکه مفهوم آن حرف ها را نمی فهیمدم ولی از شنیدن نام آن موجود می ترسیدم و با ذهنیات کودکانه ام آن موجود را در اطرافم حس می کردم .

زن سالخورده ای برایم تعریف کرده بود که جن ها در برابر ابزار آلاتی مانند سوزن و میخ ناتوان هستند .

مادرم هر وقت آبی را روی خاکستر می ریخت زیر لب بسم الله الرحمن الرحیم می گفت .

یادم می آید وقتی برادر کوچکم متولد شد مادر بزرگم تا ۱۰ روز سفارش می کرد در همه احوالات یک نفر کنار او باشد وقتی درباره علتش پرسیدم او جواب داد ممکن است نوعی جن بیاید و برادرت را با خود ببرد !

در همین ایام بود که ماجرای درگیری خانواده ای در قزوین را با یک گروه جن در روزنامه خواندم .

سخنان فوق از یک مردد ۶۶ ساله به نام شیخ عباس نقل شده است که در دل منطقه کوهستانی شرق کشور در روستای وامنان ساکن است .

او ۸ فرزند دارد که دو پسر او این منطقه را ترک کرده اند و به قم رفته اند و درس طلبگی می خوانند .

شیخ عباس که اکنون چند سالی است کار دعا نویسی و جن گیری را رها کرده است می گوید این کار را از پدربزرگ مادری اش آموخته است .

او از سن ۲۵ سالگی شروع به این کار نموده است .

õجن هایی که به شما کمک می کنند چه نوعی از جن ها هستند ؟

õõآن ها مثل جن های دیگرند ولی در طول زمان من دوست شده اند .

õچطور با شما دوست شده اند ؟

õõچند مدتی شبها ذکر و دعا خواندم تا ان ها با من دوست شدند .

õجن ها مانند آدم های معمولی دیده می شوند ؟

õõبه نظر افراد بیمار بله ولی به نظر انسان های سالم دیده نمی شوند .

õشما وقتی با آن ها صحبت می کنید آن ها را می بینید ؟

õõنه ، ولی بیمار آن ها را می بینید و من از طریق این بیمارها با آن ها ارتباط برقرار می کنم .

õارتباط با جن ها در چه ساعاتی انجام می شود ؟

õõهم روز و هم شب .

õشما خودتان جن ها را دیده اید ؟

õõنه ، دیدن جن برای آدم سالم ممکن نیست .

õعلایم جن زدگان چیست ؟ یعنی فردی که دچار این بیماری می شود دارای چه علایمی است ؟

õõسردرد ، گردن درد ، نا آرامی و غیره .

õآیا جن ها وزن دارند و لباس می پوشند ؟

õõلباس می پوشند لباس های آن ها معمولی است ولی کلاهی نوک تیز به سر می گذارند .

õچند نوع جن داریم ؟

õõجن ها هفتاد طایفه هستند .

روایت مختلفی در این مورد وجود دارد .

õدر کدام مناطق جن ها بیشتر دیده می شوند ؟

õõآن ها در همه جا هستند .

õجن ها به چه زبانی حرف می زنند ؟

õõبه زبان های مختلف ، فارسی ، ترکی ، عربی ، انگلیسی و غیره .

õاز نظر قدرت بدنی چگونه هستند ؟

õõبسیار قوی .

õاین جن ها را چگونه می توان کشت ؟

õõبا آیات عظیم .

õیعنی با چاقو ، تفنگ و غیره نمی شود آن ها را کشت ؟

õõنه .

õمی گویند با سوزرن و میخ می توان جن ها را تسخیر کرد آیا واقعیت دارد ؟

õõنه ، ولی جن ها از کارد می ترسند .

õزاد و ولد آن ها چگونه است ؟

õõدرباره این موضوع تحقیقات نکرده ام .

õجن ها عروسی می کنند ؟

õõعروسی می کنند عزاداری هم می کنند .

õاذیت کردن جن ها چگونه است ؟

õõیکی را می ترسانند یکی را بی هوش می کنند یکی را به غش می اندازند .

õآیا قیافه آن ها ترسناک است ؟

õõبله خیلی ترسناک است .

õآیا جن ها از آینده خبر می دهند ؟

õõخیر ، ولی کمی پیش بینی ها را می گویند .

õدرباره گذشته اطلاعی دارند ؟

õõبله ولی همه چیز را نمی گویند .

 

رازهای نهفته در وجود جن چیزی است که از زمان های بسیار دور ذهن و فکر انسان ها را ه خود معطوف کرده است و تلاش هایی نیز از سوی انسان برای تعریف دنیای غیرماده صورت گرفته است اما تاکنون دستاورد این تلاش ها برای بشر بسیار ناچیز بوده است . جن از شگفتی های عالم خلقت است که به عنوان یک واقعیت اجتناب ناپذیر در هستی وجود دارند و به حیات خویش ادامه می دهند .

جن در لغت به چیزهای مستتر و پوشیده گفته می شود که در حیات آدمی کاملاً محسوس نیستند . پس جن در لغت می تواند تمامی موجودات مستتر و پوشیده را شامل شود به همین دلیل قران شیطان را نیز از نوع جن دانسته است ، سوره کهف آیه «۵۰» پس شیطان نیز از خانواده جنها و از نژاد آن هاست چون در حیات خود ویژگی جن ها را دارد و وجود و رفتار آن از انسان مستتر و پوشیده است .

نژاد جن از جنس آتش است و از آن آفریده شده اند . چنان که قرآن می فرماید : « جان را قبل از آن « خلقت انسان » از نوعی آتش سوزان آفریدیم . سوره حجر – آیه ۲۷ » ، جان را از نوعی آتش شعله لهیب آفرید . سوره رحمن – آیه ۱۵ .

جان اسم جمع جن ها است و گفته شده جان پدر جن هاست. همان طور که گفته شد جن از نوعی اتش سوزان و انرژی ساخته شده است پس حرارت ، شتاب و سرعت در کارها از ویژگی آن است . جن می تواند محدودیت زمان و مکان را پشت سرگذاشته و در هر مکان یا زمان ظاهر یا غیب شود و به هر جایی سفر کند آن هم در سرعت بسیار بالا ، با این که جنس جن نیز مانند انسان از علم غیب چیز زیادی نمی داند و آگاهی زیادی ندارد ، بنابراین جن ها نیز همانند انسان از آینده و سرنوشت خود آگاهی ندارند و علمی محدود  و متناسب با ماهیت وجود خود دارند و نمیتوانند به ان چه که خداوند ایشان را از آن محروم کرده است ، دست یابند .

توانایی جن ها نیز همانند توان انسان ها محدود و معین است و آن ها تنها متناسب با ماهیت وجودی خود قادر به انجام برخی از امور هستند . در واقع جن ها نیز موجوداتی مستقل از قانون طبیعت نیستند و همانند سایر مخلوقات وجود خود را مدیون رحمت اله هستند و خداوند روزی آن را می دهد و حیات آن ها تضمین می کند یا روزی آن ها را قطع کرده و آن ها را به درد و رنج گرفتار می کند و اگر در بین آن ها نیرو و قدرتی برای اثر گذاری در جهان وجود دارد ، این نیرو به خدا تعلق داشته و در سایه اراده الهی شکل می گیرد .

جنس جن با جسم سازگاری ندارد زیرا آتش یک انرژی است و انرژی فاقد وزن است و معمولاً قابل لمس نیست اما در انرژی نیروی فراوانی وجود دارد که سرعت می تواند یکی از این ویژگی ها باشد . جن ها ممکن است بتوانند خود را به شکل حیوانات مختلف خصوصاً مار یا گربه در آورند ولی به طور کلی می توان گفت نژاد جن با جسم و ماده سازگاری ندارد ولی ممکن است در برخی مواقع جسم حیوانات را تسخیر کنند و از جسم آن ها به عنوان وسیله ای برای ارتباط با انسان ها استفاده کنند .

جن ها نیز همانند انسان عمر دنیوی شان محدود و معین است یعنی متولد می شوند . زندگی می کنند و سپس می میرند . ظاهراً جن ها نیز همانند انسان ها از اقوام و نژادهای مختلفی تشکیل شده اند و هر کدام از این نژادها در سرزمینی که برای شان در نظر گرفته است ، پراکنده گشته اند . در میان این جن ها اقوام و نژادهایی هستند پیشرفته بوده و از نیرو توان بیشتری نسبت به دیگر جن ها برخوردارند . قران کریم در مورد وجود گروه های مختلف در میان جن ها می فرماید : در میان ملت ها مختلفی از جن و انس که پیش از شما بوده اند ، داخل آتش شوید . سوره اعراف آیه ۳۸ .

بنابراین جن ها ملت ها و اقوام متفاوتی داشته اند که دسته های خطا کار از میان آن ها همراه انسان و جن های دیگر وارد جهنم می شوند .

در مورد انواع جن ها در احادیث آمده  است که جن ها سه نوع هستند ، یک نوع از آن ها پر دارند و در هوا پرواز می کنند ، نوع دیگر به شکل مار و عقرب هستند و نوع سوم آن ها در یک محل سکونت دارند و کوچ نمی کنند .

حیات جن ها نیز به اب وابسته است و غذای اصلی آن ها استخوان های پس مانده انسان هاست . قاعدتاً جن ها نیز باید از راه تولید مثل نسل خود را حفظ کنند .

تعداد جن ها از تعداد انسان ها بیشتر است . ( سوره انعام –آیه ۱۲۸ )

جن ها در روز قیامت شناخته می شوند ( سوره رحمن آیه ۳۹ تا ۴۱ ) در این دنیا انسان ها جن را نمی بینند ولی در روز قیامت این جن ها هستند که انسان ها را نمی بینند . در حالی که انسان ها آن ها را می بینند . ( سوره اعراف – آیه ۲۸ ) . جن ها نیز دارای تاریخ و تمدن های قدیمی هستند . ( سوره احقاق– آیه ۱۸).

õجن ها از هر مانعی می توانند رد شوند ؟

õõبله ولی جایی که آیه اسم اعظم در آن جا باشد جن ها نمی توانند وارد آن جا شوند .

õجن های خوب هم نمی توانند ؟

õõآن ها قادر به ورود هستند .

õآیا آینه بینی هم یک نوع احضار جن است ؟

õõبله

õآیا جن ها از بعضی حیوانات می ترسند ؟

õõنه

õبرای این که آدم جن زده نشود چه کار باید بکند ؟

õõبا خواندن آیات قران مانند آیت الکرسی ، حمد و سوره و غیره .

õمی دانی چقدر جن در این دنیا وجود دارد ؟

õõخیلی زیاد

õمی دانی از چه به وجود آمده اند ؟

õõخودشان می گویند از آتش به وجود امده اند .

õجن ها به چه اشکالی ظاهر می شوند ؟

õõپیرمرد ، پیر زن و جوان هر شکلی ممکن است ظاهر شوند .

õآیا پاهایشان سم است ؟

õõنه فقط پرده دارد مثل پای انسان است با کمی تفاوت

õآیا این عکس هایی که ادعا می شود از جن ها گرفته اند صحت دارد ؟

õõخیر . از جن نمی توان عکس گرفت .

õآیا جن ها در خانه های متروکه و حمام های خرابه دیده می شوند ؟

õõجن هایی که در مناطق کثیف دیده می شوند شیاطین هستند

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *