خانه / ذکر و دعاهای قرآنی / دعا برای برآورده شدن حاجت,سوره ها و آیات قرآن داروهای شفابخش برای انواع بيماريهای ظاهری و باطنی

دعا برای برآورده شدن حاجت,سوره ها و آیات قرآن داروهای شفابخش برای انواع بيماريهای ظاهری و باطنی

در این پست از سایت antique-book-treasure.ir دعا برای برآورده شدن حاجت,سوره ها و آیات قرآن داروهای شفابخش برای انواع بيماريهای ظاهری و باطنی را برای شما عزیزان قرار دادیم . برای برآورده شدن و اجابت حاجت و حاجات مورد نیازتان در زندگی سوره ها و دعاهای قرآنی زیادی وجود دارد . چند مورد از این آیات و دعا و ادعیه را در ادامه میتونید ببینید …

دعا برای برآورده شدن حاجت,سوره ها و آیات قرآن داروهای شفابخش برای انواع بيماريهای ظاهری و باطنی
دعا برای برآورده شدن حاجت,سوره ها و آیات قرآن داروهای شفابخش برای انواع بيماريهای ظاهری و باطنی

دعا برای برآورده شدن حاجت,سوره ها و آیات قرآن داروهای شفابخش برای انواع بيماريهای ظاهری و باطنی,دعای قرآنی برای اجابت حاجت,سوره های قرآنی برای برآورده شدن حاجات,دعا و ادعیه خوب برای حاجت روا شدن

دعا برای برآورده شدن حاجت,سوره ها و آیات قرآن داروهای شفابخش برای انواع بيماريهای ظاهری و باطنی

براي برآورده شدن حاجت كدام سوره را بيشتر بخوانيم؟

دانشجوي گرامي ؛ همه آيات قرآن وسوره هاي آن داروهاي شفابخشي براي انواع بيماريهاي ظاهري وباطني هستند وبراي هر سوره فضائل وآثاري در روايات ذکر گرديده است،لکن براي بعضي از سوره ها آثار بيشتري نقل شده از جمله سوره حمد،قل هوالله احد،يس،واقعه ،انعام،وسوره هائي که با«سبح»و«يسبح»آغاز مي گرددکه به عنوان «مسبحات»از آنها ياد مي شود.
رسول اکرم (ص) فرمودند: هرگاه برای حاجتت از خانه ی خود بیرون آمدی آیه الکرسی را بخوان که حاجتت به خواست خدا برآورده گردد.
امام علی (ع) فرمودند: هرگاه یکی از شما اراده حاجتی کند پس صبح روز پنج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقت بیرون رفتن آخر سوره آْ عمران ( آیه 190تا آخر) و آیه الکرسی و سوره قدر و حمد را بخواند ، زیرا که در خواندن این ها حوائج دنیا و آخرت برآورده می شود. بحار الانوار ج92ص272
در روایت آمده است هر کس آیت الکرسی را در وقت غروب بخواند حاجتش برآورده گردد.
.
در روايات نيز آمده که هر کس از امري خوفناک است، صد آيه از قرآن ،هر جاي قران که باشد بخواندوبعد از آن سه بار بگويد:اللهم اکشف عني البلاء
بحرالانوار،ج92ص349
در روايتي نيز نقل شده که هرکس صد آيه از قران بخواند بعد از آن هفت بار بگويد:يا الله،سنگ يا کوه را هم جابه جا مي کند انشاء الله
بحارالانوار،ج92ص202ح24
Tags:

    اعجاز قرآن

    بازدید: 153784 مرتبه

دیدگاه ها

    1 2 بعدی › آخرین »

ارسال شده توسط الهام (بررسی نشده) در تاریخ پنجشنبه, 1395/07/29 – 07:23.

برام دعا کنید دانشگاه قبول شم….ممنوون دوستان

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط مارال (بررسی نشده) در تاریخ دوشنبه, 1395/07/26 – 07:26.

مطالب بسیار مفیدی بود.خیلی اثر گذاشت بر من.ممنون.
امیدوارم همه با توکل به خدا به آنچه که میخواهند برسند.

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط سامان (بررسی نشده) در تاریخ سه شنبه, 1395/07/20 – 05:36.

سلام از همتون عاجزانه میخوام برام دعا کنید مشکل و گرفتاری که برام پیش اومده حل بشه و کارم درست بشه و نتیجه ی تلاشها و زجرایی که کشیدمو بگیرم.شمارو ب خدا و پیغمبر قسم میدم برام دعا کنید.

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ چهارشنبه, 1395/07/28 – 22:29.

تو هم همین ما همه حاجت مندیم
التماس دعا

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ یکشنبه, 1395/07/18 – 21:29.

خدای عزیزم یه نیم گاهی ام به زندگی ما بنداز.

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ یکشنبه, 1395/07/18 – 14:41.

توروقران برام دعا کنیید تورو انام حسین وقتی ندارم به هنتون احتیاج دارم منو سر نمازاتون فرانوش نکنین دعام کنید

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ یکشنبه, 1395/07/18 – 14:37.

سلام دوستان
خیلی این روزا نامیدم حالم بده یه مشکل توی زندگیم به وجود اومده اصلا برام باور کردنی نیست دارم دیونه میشم حالم خرابه هروز استرس شنیدن این خبر بدو دارم هر دعایی که بگین خوندم شبا همش کارم گریه کردنه اما جلو خانوادم باید خودمو نگه دارم خیلی دل گیرم انگار خدا صدای منو نمیشنوه از ته دل صداش میکنمداما نمیدونم چرا هیچ انعکاسی نمیشنوم تورو قران دوستان به این شبای محرمی قسمتون میدم برام دعا کنین دارم دیونه میشوم ان شاالله خدا مشکلات همهی مارو حل کنه لطفا منو توی این شبا که به هیت عزاداری امام حسین میرین فراموش نکنین جز خدا کاری از دست هیچ کس برام بر نمیاد خواهش میکنم دعام کنین

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط سارین (بررسی نشده) در تاریخ دوشنبه, 1395/07/12 – 21:56.

لطا برای منم دعا کنید یک سال شده…خانوادم راضی به ازدواج با پسر مورده علاقم نمیشن..خانواده پسر راضی به هر کاری هستن..ولی خانواده من راضی نمیشن..چون اون پسر زن داشته قبلا و یک پسر دارع..لطفا دعا کنید..ازدواج صورت بگیره..لطفا

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ شنبه, 1395/07/10 – 01:27.

سلام دوستان از همتون التماس دعا دارم.توروخدا تو دعاهاتون برای منم دعا کنید که سخت محتاجم،خیلی ناامید و افسرده شدم.

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ یکشنبه, 1395/07/11 – 21:07.

سلام منم دقیقا مثل شما هستم از خدا میخوام به حرمت ماه محرم وبه جلال وعظمت ظهر عاشورا هرچه زودتر همه رو حاجت روا کنه من وشما روهم همین طور
آبروی منم که در خطر حفظ کنه

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ جمعه, 1395/07/02 – 04:11.

سلام .مشکلی دارم که از گفتنش شرم دارم خدا حاجت همه رو روا کنه .شما رو به خدا هر کی پیام من رو میبینه برام دعا کنه.

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ شنبه, 1395/06/20 – 20:13.

برام دعا کنید همین…

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط shadi (بررسی نشده) در تاریخ دوشنبه, 1395/06/01 – 22:14.

بچه ها من یه تکواندو کارم برام دعا کنید تا در مسابقات موفق باشم و به تیم ملی برمم دعا کنید

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط غریبه (بررسی نشده) در تاریخ سه شنبه, 1395/05/26 – 05:02.

سلام نظرات دوستانو خوندم برای همه از صمیم قلبم دعا میکنم انشاالله که مشکل همتون حل بشه منم تو زندگیم مشکلی دارم میگن دعای مومن در حق مومن دیگه زودتر براورده میشه برای من حقیرم دعا کنید. التماس دعا

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط عاطفه (بررسی نشده) در تاریخ دوشنبه, 1395/05/18 – 06:18.

مردم عزیزم ازتون خواهش میکنم برام دعا کنین من با امید به خدا جلو میرم ولی دعای شما بنده ها شاید بهتر اجابت بشه.مردم مهربانم پسری که بخاطر شرایطمان نشد به عقد هم دراییم ولی با هم ارتباط داشتیم تا اینکه اتفاقی افتاد و با یک خطای ما خانواده اش با ازدوجمان مخالف اند و همراه عرفی من هم خسته شده و میگوید پای من نمیماند.نمیدانم درست است ک میخواهم تمام تلاشم را برای داشتنش بکنم یا نه ولی برای این رابطه ک تماما تفاهم و خوشبختی بود و در عین خوشبختی زندگی روی بد خود را ب من نشان داد.دعا کنید برایمان دعا کنید ک خدا هست

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ شنبه, 1395/05/16 – 09:32.

سلام دوستان شبتون بخیر من یه دختر19سالم که تازه ازدواج کردم همسرم دنبال کار و حفظ ارامش زندگیم در گرو پیداشدن کاربرای همسرمه برامون دعاکنین ازخدامیخام ب حق امام رضاحاجت همه را روا کنه…

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ دوشنبه, 1395/05/04 – 20:00.

عبادت را به اندازه ای انجام دهید که خدا را فراموش نکنید بقیه وقت خود را به تفکر در حرکت و عمل به آن بگذرانید.

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط ناشناس (بررسی نشده) در تاریخ پنجشنبه, 1395/04/24 – 04:25.

سلام به همگی.بیشتر نظر هارو خوندم دلم گرفت.الان ساعت 20:08 غروب روز چهارشنبه هست. قبل از اینکه بیام کامپیوترم را روشن کنم کلی گریه کردم.البته من چند ماهی هست که کارم گریه کردن وغصه خوردنه.من نه مثل خیلیها مریض دارم نه مریض هستم ونه غیره.بلکه من بدهکار بانک و مردم هستم و همین روزهاست که بانک خونمونو بخاطر بدهی توقیف میکنه و من نمیدانم با این سرشکستگی چه کنم. هر شب که میخوام بخوابم دعا میکنم که صبح پاشم وببینم همه چیزرو خدا درست کرده یا اگه درست نمیشه خدا یه جور منو از این دنیا خلاص کنه و مرگم رو برسونه.و وقتی به دختری فکر کیکنم که با امید و آرزو پاشو خونه من گذاشته و همچنین بچه تو راهیمون فکر میکنم دیگه نمیدونم آرزوی مرگ بکنم پیش خدا یا نه؟پس تکلیف اونا چی میشه؟به مبلغ 360 میلیون کمک احتیاج دارم که زندگی منو متحول میکنه.این مبلغو میتونم کار کنم و با حقوق برادرم که با هم شریک هستیم و تازه سر کار رفته و استخدام دولت شده وحقوق خانومم که در یکی از ادارات دولتی مشغول به کار هست رو در طی سه سال آینده به کسی که به ما کمک کنه پرداخت کنم در قبال فیش و چک کارمندی.خودم نیز شغل آزاد دارم

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمانmas (بررسی نشده) در تاریخ چهارشنبه, 1395/04/23 – 05:25.

سلام. من تاحالا اصلا هیچ پیامی توی هیچ سایتی قرار ندادم….امروز امتحان پایان نامه داشتم به خداچهارسال خیلی سختی کشیدم.خیلی.اما امروز به خاطر استرس زیادامتحانمو خوب ندادم.ازتون خاهش میکنم.خاهش میکنم برام دعا کنید نمره بیارم.امیدوارم تمام حاجت های خودتون رو بگیرید.التماس دعا

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر rahaمهمان (بررسی نشده) در تاریخ پنجشنبه, 1395/04/17 – 02:48.

سلام دوستان عزیزم , لطفا برام دعاکنید,من ی پسرو.دوست دارم ولی چون مغرورم اصلا نمیتونم ک بش اصرار کنم یا بیانش کنم. لطفا شما دعا کنید دوستااای عزیزم.

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ شنبه, 1395/04/12 – 22:23.

باسلام. انشا الله هر چی از خدا میخواین بهتون بده برا منم دعا کنیدبتونم درکنکور قبول بشم

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ چهارشنبه, 1395/04/09 – 10:19.

به حق این شبای عزیز ایشالا همه ی کسایی ک عشقشون پاک و واقعیه بهم برسون.خدای داغ هیچکس و ب دل کسی نذار.نذار تا اخر عمر چشمش دنبال اون ی نفر باشه.
برام دعاکنید.التماس دعا

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ چهارشنبه, 1395/04/16 – 05:07.

منم با تو همدردم عزیزم از خدا می خوام همه مون به عشقمون برسیم ولی عشق دو طرفه باشه ها مشکل همه رو از ته دل می خوام واسه منم دعا کنین هر کسی که مشکل منو بخواد انشالله هیچ مشکلی در دنیا و دنیای اخرت نداشته باشه

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ یکشنبه, 1395/04/06 – 22:59.

دوستا عزیز ازشما عاجزانه تقاضا دارم برام دعا کنید شغلی برام معیا بشه بتونم تشکیل زندگی بدم فقط همین التماس میکنم دعا کنید

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط ف.ب (بررسی نشده) در تاریخ یکشنبه, 1395/03/30 – 10:25.

سلام.ماه رمضانه.درهای رحمت الهی باز هستن.5 ساله دعاکردم ولی ناامید نشدم ولی انگار دارم میشم.(نا امیدی از گناهان کبیره اس.)
پدر 5 ساله بیکاره و درگیر اعتیاد و مادر سالهاست که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنه اما تو این 5 سال ذره ذره اب شده.من ازدواج کردم مشکل مالی ندارم. همسرم خداروشکر انسان خوبیه.
اما هروز غصه مادر و میخورم غصه اینده ای معلوم نیست چی میشه.دارم گریه میکنم.خدا حتما مارو میبینه
خدایا هوای مامان و بابای منو داشته باش دیگه نمیدونم چجوری ازت بخوام.
برای این بنده دعا کنید شاید نفس شما حق باشه
التماس دعا

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط مریم (بررسی نشده) در تاریخ یکشنبه, 1395/03/30 – 01:08.

برام دعا کنین شوهرم بهم اجازه تحصیل بده من عاشق درسم امسال کنکور دارم ولی انگیزه ندارم از ازدواجم پشیمون میشم وقتی شوهرم می گه دوس ندارم درس بخونی دعاااااااااااااااااااااااااکنین یا امام زمان صدای همه اونایی که دارن برام دعا می کننو بشنو واسطه شو برا آمین یارب العالمین

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط یارمهدی (بررسی نشده) در تاریخ دوشنبه, 1395/03/31 – 21:47.

دوست خوبم اصلن غصه نخور.خداگرزحکمت ببندد دری ب رحمت گشاید صد دره دیگری.فقط امیدت ب خدا باشه.اگه ازاون بالایی بخای اونم بخادو ب صلاحت باشه همه ی دنیام جلوت واستن چون خداخاسته میشه.فقط امیدبه خودش داشته باش.یاعلی

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ شنبه, 1395/03/29 – 21:48.

سلام.
من به مدت یه سال و دوماهه که با عشقم دوست هستیم.
الان 12 روزه که رفته سربازی.
الان خیلی داغونم درسته که 12 روزه و خیلیم نگذشته و همه بهم میگن که چرا خودتو ناراحت میکنی تا چشماتو ببندی باز کنی سربازیش تموم میشه و برمیگرده.ولی هیچ کسی درکم نمیکنه هیچ نمیدونه چه احساسی به عشقم دارم و دلم خیلی بدون اون دااغونه.
دوستــــــان من هرروز و شب دعـــا میکنم که خدایا تحمل ندارم ازش دور بمونم و خودتــ بهم کمک کن.و ×منو اول خدا و بعد کسی که با من همدرده درکم میکنه.دوستـــــــان از شما خواهش میکنم که دعــــــــا کنین عشقم بتونه سربازیشو حل کنه و نره…
ایشاللا هرکی دعامـت کنه به هر حاجتی که تو دلش داره برســـــــــه!

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ چهارشنبه, 1395/04/02 – 09:30.

خیلی بده

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ چهارشنبه, 1395/04/02 – 09:28.

درک میکنم خیلی سخته واسه من دیروز رفته نمیتونم تحمل کنم

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط راشل (بررسی نشده) در تاریخ شنبه, 1395/03/22 – 04:48.

سلام
خواهش میکنم برای من هم دعا کنین امتحانم قبول بشم توروخدا
ابرویم در خطره التماس میکنم الهی به امید خودت یا امام رضا

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ جمعه, 1395/03/07 – 10:31.

سلام
من زندگی سختی داشتم خیلی سخت.اونقد سخت که تحملش ی مرد رو از پا درمیاره ولی من همیشه گفتم خدایا امیدم فقط تویی کمکم کن. ی بیماری سخت رو پشت سر گذاشتم بیماری که امیدی به زنده بودن نداشتم اما تو اوج بیماری اقا شفام داد،الان که دارم براتون مینویسم اشک تو چشام حلقه زده،خانواده نامزدم میخوان عشقمو ازم بگیرن.هرچی التماس خدا می کنم هرچی به آقا متوسل میشم فایده ای نداره.شمارو به بزرگی خدا قسم برام دعا کنید. من و نامزدم عاشق هم هستیم.دعا کنید….

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط یارمهدی (بررسی نشده) در تاریخ دوشنبه, 1395/03/31 – 21:51.

دوست خوبم اینو بدون اول هرچی خدابخاد همون میشه.واگه ووووووواقعادوستون داشته باشه دنیاهم ک جداتون کنه اون دست برنمیداره.راه رسیدن بهتونوپیدامیکنه.اگرم جدا شدید بدون عععععععععععععاشقت نبوده.عشق مثال وصال مجنون ب لیلیه.نه اینایی ک مااسمشوگذاشتیم عشق

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ پنجشنبه, 1395/04/24 – 21:12.

تا با کفش کسی راه نرفتی در مورد کاراش قضاوت نکن

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ پنجشنبه, 1395/03/06 – 06:25.

سلام.والا من اینقدر انواع و اقسام دعاها و ایات خواندم که تو عمرم اینقدر دعا و قران نخوندم.همه هم میگن اگه بگیم یک نفر معصوم هست تویی.جز خوبی برای دیگران چیزی نخواستم ولی دعام براورده نمیشه و دیگه واقعا امیدی به هیچ چیز ندارم.براورده نشدن دعام واقعا زندگیم را نابود میکنه ولی نمیدونم واقعا چرا خدا این طور میکنه

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط منا (بررسی نشده) در تاریخ پنجشنبه, 1395/04/24 – 06:12.

سلام.هرکسی که مشکل داره بهش توصیه میکنم به خوندن 40روز زیارت عاشورا به دستورالعمل ایت الله حق شناس مشغول بشه واقعا حاجت میده…خودم به شخصه حاجت گرفتم.وهمچنین ختم هفت روزه حاج اقا نخودکی هم عالیه.برای منم دعاکنین ممنون.

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط چیمن (بررسی نشده) در تاریخ جمعه, 1395/02/17 – 04:15.

سلام و ممنون از این که این دور همی رو درس کردید.
لطفا برا منم دعا کنید واقعا محتاج دعاتونم..

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط رضا (بررسی نشده) در تاریخ سه شنبه, 1395/02/07 – 22:39.

سلام
ببخشید من مشکلی دارم
تورو خدا دعا کنید بذار مستجاب شه
تورو خدا

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط نازی (بررسی نشده) در تاریخ دوشنبه, 1394/12/03 – 08:02.

سلام من دختری 24 ساله هستم چند سال با مردی دوست بودم که عاشقانه هم دیگه رو دوست داشتیم برای رسیدن به هگ دیگه لحظه شماری میکردیم ولی به یه دلایلی نمیشد تا اینوه یه بار به مشهد رفتیم و من اونجا با تموم وجود اشک ریختم و از خدا خواستم که به عشقم برسم الان دو سال که ازدواج کردیم و خیلی خوشحالیم و من همیشه سپاسگزار خدا هستم و ممنونم که انقدر قلب من حقیرو خوشحال کرد و هر روز روزی پندین بار او را سجده میکنم و سپاسگزارش هستم دوستان عزیز برای رسیدن به چیزی که میخواهید با تموم وجود دعا کنید و فقط توی روزای تنگ به یاد خدا نباشید بلکه همیشه و هر لحظه به یادش باشبد

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ یکشنبه, 1395/03/30 – 06:43.

منم کسیو 5 ساله دوست داشتم الن ازش بیخبرم .نمیدونم ازدواجکرده یانه! نمیدونم درچه حاله . فقط میدونم هر لحظه قلبم نبضش اونو یادم میاره. اونم هنوز دوسم داره؟؟؟ از خدا میخام دلمو آروم کنه آخه خیلی حس بدیه

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان بنده خدا (بررسی نشده) در تاریخ پنجشنبه, 1394/11/29 – 23:57.

سلام دوستان عزیزم.
من توزندگی خیلی بدبختی کشیدم.هردوره اززندگیم یک مشکل بزرگ بود. توسن نوجوونی که نیازبه محبت پدرداشتم اون خیلی راحت رفت یک زن دیگه گرفت وده سال بااون زن زندگی کرد ومحبتی به مانکرد.تمام این ده سال دنبال محبتی بودم که پدرم بهم نکرده بودو اونو تو وجود یک غیر همجنس جستجومیکردم.
اونقدرکمبودمحبت داشتم که باهرکسی اشنامیشدم خیلی زود عاشقش میشدم و اونو مردزندویممیدیدم .خیالها مبکرد. وبااون خیالهاخوش بودم واوناهم این موصوع رو میفهمیدن وخیلی اذیتم میکردن.بارها دل به ادمهای مختلف دادم و واسه نرفتنشون التماس کردم گریه کردم نمیخاستم دوباره تنهابشم به محبت نیازداشتم.اما بیشترشون منوسرکارگذاشتن ورفتن ومنوتواوج دلبستگی رهاکردند.
سالها گذشت وباخودم عهدکرده بودم به هیچکی دل نبندم.ازهمه جنس های مخالف بدم اومده بود.دوست میشدم به قصد صربه زدن واذیت کردن دیگران.خیلی دلشکسته بودم.تااینکه یکروزکهخیلی دلشکسته بودم ومحرم بود اقایی رو توهیت دیدم یک نگاه تمام وجودم لرزید.احساس کردم این همون کسیه که همیشه دلم میخاسته همسرم باشه.ته دلم لرزید.
اون اقا اونقدرمعصوم وپاک بود که باخودم گفتم اون کجا ومن کجا.اشک توچشام جمع شد.دلم خیلی واقعا شکسته بود.یک لحطه ازدلم گذشت کاش خدااین اقاروهمسرمن میکرد.اما خیلی محال بود.رفتم خونه شروع کردم به خوندن نمازجعفرطیار پنج روز قبل طلوع افتاب این نمازو خوندم وسر سجده اش گریه کردم.به نقطه عجزرسیده بودم.نقطه ای که دیگه کاری ازدسته کسی برای من برنمیومدجزخدا.
رفتمو از ته دل ازخداخاستم.
فکرمیکنید روزپنجم چه اتفاقی افتاد برحسب تصادف جایی همون اقارو دیدم یک هفته ای میدیدمشون نمیدونید چقدر تواین مدت کم مهرش تودلم افتاده بود.ازخداخاستمو بعدیک هفته درکمال ناباوری اون اقا به خاستگاری من اومد.الان باهم ازدواج کردیم.من خداروتووجوداون دیدم.خودمو عوص کردم.اینجاست که میگن اگه ازته دل چیزی ازخدابخاهی جوابتو میده.فقط نباید ناانید بشید.
من وهمسرم الان خیلی عاشق همدیگه هستیم.من خم ماننداون نمازخون شدم.پاک شدم.من وهمسرم همیشه توکارهای خیرپیشقدم هستیم.وهرکاری ازمون بیادواسه هرکسی انجام میدیم که مشکل داره

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ یکشنبه, 1394/11/04 – 18:43.

سلام
من یه دخترم.32 سالمه دلم میخاد ازدواج کنم میترسم به گناه بیفتم .خیلی تا الانم خودداری کردم . خیلی میترسم هم از تنهایی هم گناه .خدا بهم همه چی داده هرچیزی که بایسته یه دختر کامله ولی نمیدونم چه گره ایه ازدواجم که باز نمیشه. تورو خدا دعام کنید . امام رضا حاجت هممون رو روا کنه ان شاء الله

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط yas (بررسی نشده) در تاریخ یکشنبه, 1394/11/25 – 22:09.

سلام من هم یه پسر 34 ساله هستم … من هم ازدواج نکردمیترسم به دلیل یک سری مشکلات مالی میترسم مسکل مالی باعث بشه به گناه بیفتم دلم میخواد ازدواج کنم ولی دختر پاکی که مد نظر منه تا حالا
پیدا نکردم

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط پرسمان در تاریخ دوشنبه, 1394/11/05 – 13:56.
Member since:
5 اسفند 1393
Last activity:
8 هفته 3 روز

خواهر ارجمند
قبل از هر چيز تذكر يك نكته را ضروري مي دانم و آن اينكه درست است كه ازدواج براي همه جوانان خصوصا خانمها از اهميت خاصي برخوردار است و معمولا يك خانم دوست دارد با ازدواج و بعد مادر شدن به احساس آرامش و تكامل برسد، اما اين مسئله نبايد آنقدر بزرگ و مهم شود كه تمام زندگي ما را تحت الشعاع قرار داده و مثل يك ابر سياه و تيره بر سراسر وجود و زندگي ما سايه بيندازد. ازدواج بخشي از زندگي ما انسانهاست نه همه آن.
آيا عاقلانه است كه به خاطر بخشي از زندگي همه آن را خراب كنيم؟ بنابراين در صورتي كه به هر دري زديم، ولي موفق به اين كار نشديم، نبايد فكر كنيم نابود شده ايم. زندگي ما جنبه هاي ديگري هم دارد؛ كار، ورزش، هنر، تحصيل، فعاليتهاي فرهنگي و مذهبي، تفريح و… كه بايد به آنها پرداخت و اين مسأله را فراموش كرد تا زمينه آن فراهم شود. بنابراين توصيه ما اين است كه ديگر به اين مسأله فكر نكنيد و به ساير ابعاد زندگي خود مشغول باشيد. مي دانيم كه سخت است و هيچ گاه به طور كلي فراموش نخواهد شد. اما بي توجهي به آن، فشارها را كمتر مي كند و تحمل زندگي را براي شما آسانتر مي نمايد. با اين كار از زندگي بيشتر لذت خواهيد برد. شما اگر ميخواهيد اندكي از حجم مشكلات بكاهيد و تحمل آنها را براي خود آسان كنيد چاره اي نداريد جز اينكه به اين نكات دقت كنيد و توجه داشته باشيد كه وقتي مشكل قابل حل نيست، بايد خودمان را بزرگ كنيم تا مشكل كوچك شود و آن را ريز ببينيم.
از همه اينها گذشته شما تنها دختري نيستيد كه با اين مسئله مواجهيد. دختران شايسته فراواني هستند كه هم از نظر ظاهري و شخصيتي و هم از نظر خانوادگي مشكلي ندارند اما سنشان بالا رفته و ازدواج نكرده اند و يا حتي يك خواستگار هم ندارند.
خواهر خوبم! ما انسانها با مسايل و مشكلاتي كه بر سر راهمان قرار مي گيرند دوجور برخورد مي كنيم. بعضي از ما از يك مسئله كوچك يك كوه بزرگ مي سازيم و آنرا براي خودمان تبديل به يك مشكل لاينحل مي كنيم. مدام غصه مي خوريم و باعث ناراحتي اطرافيانمان مي شويم و در يك جمله زندگي را براي خودمان و خانواده و اطرافيانمان تبديل به جهنم مي كنيم.
اما نوع دوم برخورد: عده ديگري از ما آدمها وقتي با يك مشكل روبرو مي شويم سعي مي كنيم جوانب قضيه را خوب بسنجيم و ببينيم اشكال كار كجاست. اگر در بوجود آمدن مشكل خود يا خانواده مان مقصر بوديم سعي مي كنيم با برطرف كردن اشكال، مسئله را حل كنيم. اما اگر ديديم حل مسئله از توان ما خارج است و يا اصلا اشكال از ما نيست تمام تلاشمان را براي پذيرفتن مسئله و كنار آمدن با آن بكار مي بريم. به اين ترتيب هم از خودخوري بيهوده خلاص مي شويم و هم از ديگر جلوه ها و جنبه هاي شيرين زندگي لذت مي بريم.
به نظر شما كار كدام گروه بهتر است؟ مطمئنا شما هم با ما هم عقيده ايد كه گروه اول هميشه نگران و ناراحت و غمگين و افسرده خواهند بود و گروه دوم با ابتكار و خلاقيت و بهره‏مند شدن از ديگر توانمنديهاى خود، شاد و بانشاط زندگى خواهند كرد و فعّال و سر زنده با همان امكانات و شرائط موجود، زندگى را بر خود سهل و آسان خواهند گرفت.
حال شما مي خواهيد جزو كدام گروه باشيد؟ انتخاب با خودتان است.
به اين نكته هم توجه داشته باشيد كه در فرآيند ازدواج عوامل متعددي دخيل هستند. نجابت دختر و خانواده اش، چهره ظاهري و يا سن وي هر كدام تنها يكي از آن چند عامل مي باشد كه بايد در كنار ساير عوامل در نظر گرفته شوند. لذا شايسته است با ديدي واقع بينانه به مسأله ازدواج بنگريم .
– اما اينكه الان شما براي تسريع در ازدواجتان چه بايد بكنيد؟ اميدوارم توجه به نكات زير بتواند به شما كمك كند:
اولا مشكل شما آن قدر جدي و لاينحل نيست كه شما فكر كنيد همه درهاي اميد به روي شما بسته شده و در يك بن بست جدي قرار گرفته ايد كه نه راه به پيش دارد و نه راهي براي برگشت. ثانيا توجه داشته باشيد كه بزرگ جلوه دادن مشكل، منفي بافي، سوءظن و افكار پوچ انسان را مستأصل و مأيوس مي كند و باعث تخريب روح و جسم انسان مي شود و بايد به طور جد از اين وضعيت خود را نجات داد بنابراين روح خود را نيازاريد و خودخوري و ناراحتي را كنار بگذاريد و به فضل و رحمت بي منتهاي خداوند اميدوار باشيد چه بسا تأخير در ازدواج حكمتي داشته و خداوند فرد مناسبتر و بهتري نصيب شما خواهد كرد.
اما مشكل كجاست و چه چيز باعث تاخير در ازدواج برخي دختران مي شود؟
اطرافمان را كه خوب نگاه كنيم دختران مجردي را مي بينيم كه آرزوي يك ازدواج سعادتمندانه و مومنانه را دارند و اين انتظاري بجا و بحق است اما مشكل جائي بروز ميكند كه همين دختران با بعضي رفتارهايشان در اين مسير مانع ايجاد مي كنند. در ادامه به چند نكته و توصيه كليدي مي پردازيم. قطعا تمام اين موارد براي همه صدق نمي كند. اما از آنجا كه ما در مورد بسياري از مسايل زندگي شما بي اطلاعيم نكات زير را مطرح مي كنيم و اين خود شما هستيد كه بايد با دقت در آنها پاسخ مناسب را بيابيد.
1. اولين نكته اي كه شايسته است بدان توجّه داشته باشيد آن است كه بايد ببينيد دلايل تاخير در ازدواجتان و موانع ازدواج شما چيست؟ و با دقت اين موانع را شناسايي و براي رفع آنها تلاش كنيد. گاهي وقتها راهي جز اين نيست كه شما يك تغييري در خود و يا در ساختار خانواده ايجاد كنيد. يعني بررسي كنيد كه علت اين رخداد چيست؟ اگر خود يا خانواده تان مقصر هستيد آن را مرتفع سازيد چه اينكه اگر بافت خانواده تغيير نكند همچنان اين مشكل باقي خواهد ماند. براي ايجاد تغيير بايد راهكار مناسب پيدا كرد مثلا اگر افرادي را در فاميل مي شناسيد كه مي توانند نقش مؤثر داشته باشند مشكل را با آنها در ميان بگذاريد تا مشكل گشايي كنند و با بصيرت دادن به پدر و مادرتان شرايط را تغيير دهند. گاهي اوقات نيز خانواده بايد در رفتارهاي اجتماعي خود تجديد نظر كند چه بسا برخي از اشتباهات گذشته به ساختار خانواده شما و همچنين به وجهه اجتماعي آن آسيب وارد كرده، بايد نقاط ضعفي كه باعث اين آسيب ها شده شناسايي و سپس در صورت امكان جبران كرد.
2- سعي كنيد به اندازه ديده شويد. تصديق مي كنيد كه مردم كه نمي توانند بيايند يكي يكي درب خانه ها را بزنند و دختران جوان دم بخت را جستجو كنند پس لازم است شما در محافل و مجامعي كه در آن شأن و حرمتتان حفظ مي شود به اندازه لازم حضور داشته باشيد به ويژه در محافل مذهبي مثل مساجد و حسينيه ها. البته با نيت جلب رضايت خداوند نه صرفا جهت ديده شدن. اين را گفتم چون بعضي از دختر خانم ها يا در كنج خانه با چيپس و پفك و تلويزيون و تلفن مشغولند يا برعكس دائما بدون رعايت شأن و منزلتشان در كوچه و خيابان و امثالهم مشغول جلوه نمائي هستند كه در هر دو صورت مردم در موردشان قضاوت خوبي نخواهند داشت. پس براي حضور در اجتماع تعادل را حفظ كنيد.
3- درست ديده شويد. حتما مي دانيد كه ناپاك ترين پسران هم براي ازدواجشان به دنبال دختراني پاك مي گردند (كه البته به استناد آيه 26 سوره مباركه نور، خداي متعال مانع چنين ازدواجي مي شود) لذا همچنان در انظار مردم عفيف و پاك حاضر شويد و در صورتيكه مانتوئي يا چادري هستيد خواهشا كامل از اين دو پوشش استفاده كنيد چون معني ندارد دختر خانمي چادر را مثل شنل به سر كند در حاليكه مانتوي قرمزش زير آن جلوه نمائي كند يا موهايش از زير چادر به وضوح در معرض ديد نامحرم باشد يا دخترخانمي مانتو تنگ و كوتاه و بدن نما به تن كند يا روسري را آنچنان به سر كند كه نيمي از موي سرش را بيشتر نپوشاند. اينها را گفتم كه بگويم مردم از كيفيت پوشش شما در موردتان قضاوت مي كنند.
4- مودب باشيد. من كه تابحال كسي را نديده ام كه معتقد باشد كه كم ادب است اما حتما شما هم اطرافتان انسانهاي مودب زيادي را ديده ايد و از نوع كلام و برخوردشان لذت برده ايد (آدمهاي متملق را نمي گويم) در هر صورت هر چقدر بيشتر مراقب اعمال و گفتارتان باشيد خصوصا اينكه تمرين كنيد خوب و بجا و به اندازه سخن بگوييد برايتان بهتر است حالا براي اينكه متوجه شويد كه چقدر مودب هستيد كافيست نگاهي به رفتار و گفتارتان با خانواده و اطرافيانتان بياندازيد.
از خدا خواهيم توفيق ادب // بي ادب محروم ماند از لطف رب.
5- سطح توقعاتتان خصوصا در مورد معيارهاي فرعي مانند سطح تحصيلات طرف مقابل و يا شغل وي را اندكي پايين بياوريد و اين مسئله كه سطح توقعات شما پايين است را در جمع ها و مناسبتهاي مختلف بيان كنيد.
همچنين مراقب باشيد در انتخاب همسر كمال گرا نباشيد و انتظار نداشته باشيد كه همسر آينده شما تمام ويژگي هاي يك انسان ايده آل را داشته باشد، چرا كه گل بي خار خداست. سعي كنيد در انتخاب همسر واقع نگر باشيد و سطح توقعات خود را پايين بياوريد.
6- مرد روياهايتان را فراموش كنيد. دختران معمولا در خيالاتشان براي جزئيات زندگي آينده شان طرح و نقشه ها دارند برعكس پسران، اما اين خيالات خصوصا در مورد مرد زندگي شان گاهي دردسرساز مي شود. اين را گفتم كه خواهش كنم به پسراني كه از راه صحيح به خواستگاري تان مي آيند(يعني رسمي و از طريق خانواده نه مستقيما و به بهانه آشنايي) بي جهت و بدون تحقيق در احوالاتشان و يا صرفا به خاطر تيپ و قيافه ظاهري جواب رد ندهيد صرفا چون شبيه مرد روياهايتان نيستند. چون امكان دارد خيلي گزينه ها متعدد نباشد و بي همسر بمانيد و بدانيد هيچ زني تابحال با مرد روياهايش ازدواج نكرده شما هم منتظرش نباشيد. در صورتي كه خواستگار يا خواستگاراني براي شما آمد ، ضمن در نظر گرفتن معيارها و ملاك هاي ازدواج موفق از وسواس و سخت گيري بيش از حد اجتناب كنيد و اگر حدود 60 تا 70 درصد شرايط را داشت، حتما به او جواب مثبت دهيد، مطمئنا با هنرمندي دو طرف مي توانيد بقيه شرايط را نيز در ادامه زندگي خودتان تكميل نماييد.
7- هنر بياموزيد. خود شما هم اگر قرار باشد براي برادرتان به دنبال همسري شايسته باشيد، دختري كه فنون خانه داري اعم از خياطي و آشپزي و .. را خوب فرا گرفته يا خط خوشي دارد و احيانا نقاشي هم ميكند در اولويت قرار مي دهيد تا دختري كه بدون هيچ هنر و سررشته خاصي منتظر است پسرها درب منزلشان را از پاشنه در بياورند. يادتان هست كه : هنر برتر از گوهر آمد پديد.
8- اگر زيبارو هستيد، زيباخو هم باشيد. خصوصيت منفي غرور و از خود راضي بودن بعضاً دامن گير كساني كه چهره ي زيبائي دارند مي شود (مرد و زن هم ندارد) اما شايسته است دختر خانمي كه از نعمت چهره ي زيبا برخوردار است مراقب باشد در دام غرور و تكبر بيجا گرفتار نشود چون با اين خصوصيت يا منزوي مي شود يا دشمنان زيادي پيدا مي كند و بالعكس چنين دختري اگر مسير افتادگي و خضوع را در پيش گيرد به سرعت در بين خانم هاي دوست و فاميل محبوب و مورد احترام مي شود. افتادگي آموز اگر طالب فيضي // هرگز نخورد آب زميني كه بلند است.
9- ضمن رعايت حجاب و مسائل شرعي، سعي كنيد با اقوام و خويشان و دوستان ارتباط بيشتري داشته باشيد و در جلسات خانوادگي و خويشاوندي حضوري فعال داشته باشيد خصوصا در مجالس زنانه، و در اين گونه محافل با ظاهري آراسته و زيبا حاضر شويد.
تلاش كنيد روابط اجتماعي خود را افزايش دهيد و سعي كنيد در اينگونه روابط با ديگران با گرمي و مهرباني برخورد كنيد. البته نه با نامحرمان.
10- اين نكته را مد نظر داشته باشيد كه خوشبختي و عاقبت بخيري صرفا در گروي ازدواج نيست. انسان بايد قدر لحظه لحظه هاي عمر خود را بداند به ويژه ايام مجردي را، چون فردا روز حسرتش را مي خوريد. چون اگر توفيق ازدواج برايتان ممكن شد، پس از طي شدن دوران شيرين اول زندگي خيلي مسائل برايتان عادي مي شود و طعم روزمرگي را خواهيد چشيد آنگاه وظيفه همسرداري و تربيت اولاد و احيانا كار و درس، شما را گاهي به اين حسرت وا مي دارد كه اي كاش قدر آرامش مجردي را بيشتر مي دانستم. تازه اين در صورتيست كه ازدواج موفقي داشته باشيد و الّا خداي نكرده ازدواجي كه منجر به جدائي بشود كه هيچ. اگر هم ازدواج مقدر شما نباشد كه باز پشيمان مي شويد كه چرا ايام خوش نوجواني و جواني ام را به جاي اينكه به انجام وظائف و كارهاي روزانه ام بپردازم به فكر و خيال و حرص و جوش ازدواج گذشت و البته تجربه نشان داده كه دختراني كه با نظم فكري و روحي و به روال معمول زندگي مي كنند در ازدواج هم موفق ترند. اگر به اطرافتان وسيعتر و دقيقتر نگاه كنيد مي بينيد دختران بسياري هستند چون شما كه هنوز همسر مناسبي نصيبشان نشده ولي آرام و نجيب دوران تجرد خود را با رضايت و نشاط در سايه تسليم به درگاه الهي مي گذرانند و هيچ شكايتي ندارند.
خواندن كتابهاي خوب، انجام عبادات و ارتباط قلبي با خدا، رفتار خوب با پدر و مادر و اطرافيان، صرف وقت با دوستان شايسته و پاك، تفريح سالم، فراگيري هنر و علم را مي توان از مصاديق يك زندگي مجردي خوب دانست.
11- همچنان به اعتقادات ديني تان پايبند باشيد و تقوا پيشه كنيد. قرآن كريم مي فرمايد: « وَ مَن يَتَّقِي الله يَجعَل لَهُ مَخرَجا وَ يَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِب»؛ «كسي كه به واجبات عمل و از گناهان دوري نمايد، خداي مهربان راه خروجي برايش قرار مي دهد و روزيش را از جايي كه حساب نمي كند، مي رساند».
12- به اين نكته مهم توجه داشته باشيد كه همه خواهران، زن برادران، خاله ها، عمه ها ، زن دايي ها ، زن عموها و دختران آن ها و به طور كلي زنان فاميل و غير فاميل مي توانند سامانه مطمئن و ايمني براي معرفي پسران دم بخت به شما و ديگر دختران دم بخت باشند. بدون حركت خداپسندانه از سوي شما و يا خانواده تان بركتي نازل نخواهد شد. پس ضمن تمركز زدايي از موضوع خواستگار، با نشاط و سرزندگي در بسيج كردن فاميل از طريق مادر، خواهرانتان يا هر كسي كه شما لايق اين امر مي دانيد كوشا باشيد.
13- همچنين شما براي رسيدن به يك ازدواج خوب مي توانيد، در مكانهاي سالم مثل مساجد در رفت و آمد باشيد، دركانون هاي مذهبي فعاليت كنيد و در مجالس مذهبي بيشتر شركت كنيد. افراد مؤمن اكثراً در اين مكانها در رفت و آمد هستند. از اين رو بستر مناسبي است، براي ان شاءالله يك ازدواج مناسب.
خواهر گرامي، تاكيد مي كنيم هيچ گاه خود را از بابت نداشتن خواستگار و يا موفق نشدن در امر ازدواج ملامت نكنيد؛ زيرا با تفكر در قسمتهاي ديگر وجودتان متوجه بسياري از ويژگيها مي شويد كه ديگران ندارند. لذا بجاي نگراني از تاخير در ازدواج بايد توانايي هاي خود را تقويت نماييد و اجازه ندهيد اين گونه مسائل جزئى كه در نهايت هم حل مى‏شود، زندگى را بر شما تلخ كند.
نكته پاياني
خواهر گرامي توصيه نهايي ما به شما اين است كه: وسواس را كنار بگذاريد.
محافظه كاري هاي بي مورد را كنار بگذاريد و با ازدواج، وسواس گونه برخورد نكنيد. اگر خواستگارهايي داريد كه حاضر نيستيد حرف هاي شان را بشنويد يا اگر گاهي فاميل و دوستان تان كسي يا راهي را براي ازدواج به شما معرفي مي كنند اما شما اهميتي نمي دهيد، بايد كمي در نگاه تان تجديد نظر كنيد. شايد يكي از همين موارد بتواند همسر ايده آلي براي شما باشد. از آشنايي نترسيد و چند جلسه اي با خواستگارهاي تان صحبت كنيد و بعد تصميم بگيريد، مشكلات كوچك آدم ها را بهانه «نه» گفتن نكنيد. فراموش نكنيد كه هر كسي با هر شخصيتي هم كه باشد، مشكلاتي دارد كه مي توان از آن ها ايراد گرفت. شما نمي توانيد يك شخصيت بي عيب و نقص را به عنوان همسرتان انتخاب كنيد چون اصلا چنين شخصيتي وجود ندارد اما سعي كنيد فردي را انتخاب كنيد كه بتوانيد با مشكلاتش كنار بياييد و مدام به خاطرشان افسرده يا عصباني نشويد.
اميدواريم با توكل به خداوند متعال و استعانت از اهل بيت عليهم السلام و توجه به نكات ارائه شده همسري شايسته بيابيد و زندگي بانشاط و موفقي در پيش رو داشته باشيد. ما نيز در جوار حضرت معصومه سلام الله عليها نايب الزياره و دعاگوي شما جوانان پاكدامن و عزيز هستيم.
چشم براه مكاتبات بعدي شما هستيم.

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ شنبه, 1394/11/03 – 03:15.

سلام
من دوست دارم ازدواج کنم اما جور نمیشه دعا کنید واسه جوونا

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط کاربر مهمان (بررسی نشده) در تاریخ پنجشنبه, 1394/11/01 – 01:16.

سلام من دختری 31ساله هستم الان مدت 6ماه هستش با پسری آشنا شدم الان که میاد خواستگاری پدرم قبول نمیکنه چون میگه 2سال از تو کوچکتره من خیلی بهم ریختم چون خیلی دوستش دارم اون هم همین طور هست از خدا میخوام کمکم کنه و پدرم راضی بشه شما جوانا هم برام دعا کنید

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط غزل (بررسی نشده) در تاریخ جمعه, 1394/10/25 – 22:32.

سلام همین الان ی مشکل بزرگ برام پیش اومده توروخدا دعا کنین برام تووووورووووووووخداااااااااا اجرتون با آقا امام زمان التماس دعا …..

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط پرسمان در تاریخ شنبه, 1394/11/03 – 16:35.
Member since:
5 اسفند 1393
Last activity:
8 هفته 3 روز

ما که قابل نیستیم ولی از خدای مهربان منان عاجزانه درخواست می کنیم به حق پیامبر و اهلبیت (علیهم السلام) همه مشکلات مسلمانان به ویژه جوانان عزیز را برطرف و حوائج ایشان را برآورده فرماید. آمین یارب العالمین.

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط طیبه (بررسی نشده) در تاریخ چهارشنبه, 1394/10/16 – 20:31.

سلام ، با این جمله شروع کنم که دعا همه جوره ش دروغه ، من دقیقا بیست سال دعا کردم ، همه جوره دعا کردم نذر کردم ختم صلوات ختم سوره های قران ، نماز های مختلف جعفر طیار استغاثه به پیامبر به فاطمه و… روزه نذر کردم مثل سگ ناله کردم گریه کردم دلم شکست خودم شکستم نه دعا م مستجاب شد نه اتفاقی افتاد ، دیگه همه ی این چیزا رو گذاشتم کنار نماز ، دعا ، نذر ، همه ش دروغه . هر کی م میگه دعا کردم به این خواسته م رسیدم دروغه ، اون خواسته حتما بدون دعا هم تو سرنوشت اون فرد بوده، ربطی به دعا نداره ، این چیزا همه ش دروغه ، اگه هم راست باشه ، فردای قیامت اجازه نمیدم یکی از اماماهای که بهشون متوسل شدم و جوابمو ندادن از پل صراط رد بشم ، اگه عدالتی باشه اگه هم دروغ باشه ، خب به درک اسفل سافلین ،

    پاسخ دادن

ارسال شده توسط پرسمان در تاریخ شنبه, 1394/11/03 – 15:40.
Member since:
5 اسفند 1393
Last activity:
8 هفته 3 روز

به نام خدا و با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز.
پرسشگرمحترم!
از اينكه اين همه دعا كرده اي و ناله كرده اي و خسته و نااميد شده اي متاسفم ولي مي دانم كه هنوز خدا را باور داري و معتقدي كه او هست و اگر بخواهد همه كاري مي كند!
از حضرت زينب عليها سلام آن كسي كه در عالم كمتر كسي به اندازه او تحقير شد و مصيبت ديد و…، سؤال شد كه نتيجه اين همه اعتماد شما به خدا ودوستي ومحبتتان به پيامبر وامام چه بود؟! حضرت فرمودند :«مارايت الا جميلا » به جز جميل وزيبايي چيزي نديدم!
در قرآن هم چند داستان راجع به سختيها وعذابهاي پيامبران نقل شده ،از جمله داستان ايوب : كسى از امام صادق عليه السلام پرسيد، بلائى كه دامنگير ايوب شد براى چه بود؟ پاسخى فرمود كه خلاصه‏اش چنين است: بلائى كه بر ايوب وارد شد به خاطر اين نبود كه كفران نعمتى كرده باشد، بلكه به عكس به خاطر شكر نعمت بود كه ابليس بر او حسد برد و به پيشگاه خدا عرضه داشت: اگر او اينهمه شكر نعمت تو را به جا مي آورد، به خاطر آنست كه زندگى وسيع و مرفهى به او داده‏اى، و اگر مواهب مادى دنيا را از او بگيرى هرگز شكر تو را به جا نخواهد آورد؛ مرا بر دنياى او مسلط كن تا معلوم شود كه مطلب همين است!
خداوند براى اينكه اين ماجرا سندى براى همه رهروان راه حق باشد، به شيطان اين اجازه را داد، او آمد و اموال و فرزندان ايوب را يكى پس از ديگرى از ميان برداشت، ولى اين حوادث دردناك نه تنها از شكر ايوب نكاست بلكه شكر او افزون شد! شيطان از خدا خواست بر زراعت و گوسفندان او مسلط شود، اين اجازه به او داده شد و او تمامى آن زراعت را آتش زد و گوسفندان را از بين برد، باز هم حمد و شكر ايوب افزون شد.
سرانجام شيطان از خدا خواست كه بر بدن ايوب مسلط گردد و سبب بيمارى شديد او شود، و اين چنين شد، به طورى كه از شدت بيمارى و جراحت ، قادر به حركت نبود، بى‏آنكه كمترين خللى در عقل و درك او پيدا شود.خلاصه، نعمتها يكى بعد از ديگرى از ايوب گرفته مى‏شد، ولى به موازات آن مقام شكر او بالا مى‏رفت.
تا اينكه جمعى از رهبانها به ديدن او آمدند و گفتند: بگو ببينيم تو چه گناه بزرگى كرده‏اى كه اين چنين مبتلا شده‏اى؟ (و به اين ترتيب شماتت اين و آن آغاز شد و اين امر بر ايوب سخت گران آمد) ايوب گفت: به عزت پروردگارم سوگند كه من هيچ لقمه غذايى نخوردم مگر اينكه يتيم و ضعيفى بر سر سفره با من نشسته بود، و هيچ طاعت الهى پيش نيامد مگر اينكه سختترين برنامه آن را انتخاب نمودم. در اين هنگام بود كه ايوب از عهده تمامى امتحانات در مقام شكيبايى و شكرگزارى برآمده بود، زبان به مناجات و دعا گشود و حل مشكلات خود را با تعبيرى بسيار مؤدبانه و خالى از هر گونه شكايت از خدا خواست: الأنبياء / 83 تا 84 وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ – فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدِينَ . «و ايوب را (به ياد آور) هنگامى كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بد حالى و مشكلات به من روى آورده و تو ارحم الراحمينى – ما دعاى او را مستجاب كرديم، و ناراحتيهايى را كه داشت برطرف ساختيم، و خاندانش را به او بازگردانديم، و همانندشان را بر آنها افزوديم، تا رحمتى از سوى ما باشد، و تذكرى براى عبادت‏كنندگان»
– در اين هنگام درهاى رحمت الهى گشوده شد، مشكلات به سرعت برطرف گشت و نعمتهاى الهى افزونتر از آنچه بود به او رو آورد.آرى مردان حق با دگرگون شدن نعمتها، افكار و برنامه‏هايشان دگرگون نمى‏شود، آنها در آسايش و بلا، در حال آزادى و زندان، در سلامت و بيمارى، در قدرت و ضعف، و خلاصه در همه حال، متوجه پروردگارند و نوسانات زندگى تغييرى در آنها ايجاد نمى‏كند، روح آنها همچون اقيانوس كبير است كه طوفانها، آرامش آن را برهم نمى‏زند. همچنين آنها هرگز از انبوه حوادث تلخ مايوس نمى‏شوند، مى‏ايستند و استقامت مى‏كنند تا درهاى رحمت الهى گشوده شود، آنها مى‏دانند حوادث سخت آزمايشهاى الهى است كه گاه براى بندگان خاصش فراهم مى‏سازد تا آنها را آبديده‏تر كند.
– حلاوة الدنيا مرارة الاخرة و مرارة الدنيا حلاوة الاخرة رنج و تلخى‏هاى دنيا موجب حلاوت و شيرينى‏هاى آخرت ميشود و شيرينى‏ها و خوشى‏ها (ى نامشروع) دنيا باعث رنج و عذاب آخرت خواهد شد.
– مشكلات براي آدمي است ؛ و براي رشد دادن او. لذا فرمود: « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ كَبَدٍ ـــ به يقين ما انسان را در رنج آفريديم»(البلد:4). اگر بنا بود كسي زجر نبيند آن انبياء و ائمه (ع) بودند ؛ امّا ملاحظه مي فرماييد كه سختترين مصائب را ايشان كشيده اند. كيست كه چون زينب كبري (س) خروارها مصيبت بر سرش ريخته باشد؟ امّا آن بانوي شگفتي ساز در متن آنها مصائب خردكننده ، با اين كه ناي بلند شدن نداشت ، نماز شبش ترك نشد ؛ اگر چه آن را نشسته خواند. حضرتش چون در مجلس ابن زياد وارد گشت چنان با صلابت و استوار بود كه ابن زياد پرسيد: كيست اين زن متكبّر؟ گفتند: زينب دختر علي است. گفت: آيا ديدي كه چگونه خداوند عزيزانت را ذليل نمود؟ حضرت فرمودند: « ما رأيت الّا جميلاً ــ من جز زيبا هيچ نديدم » ؛ يعني من در متن مصيبتها خداي جميل را ملاقات نمودم كه با اسم الجميل تجلّي كرده بود.
– اولياي خدا مصائب را توجّه خدا به خود مي دانند. چون مصائب و سختي ها يا براي رشد دادن است يا براي اين است كه گناهان انسان پاك گردد يا براي اين است كه انسان تنبيه شود و توبه كند ؛ « إن البلاء لِلظالم أدب وللمؤمن امتحان و لِلأنبياء درجه و لأولياء كرامهٌ ــــ بلا براي ظالم ادب نمودن است ، براي مومن ، امتحان مي باشد ، و براي انبياء درجه و براي اولياء كرامت است.» (مستدرك الوسائل ـ ج3ـ ص438) ؛ خداوند متعال مي فرمايد:« وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين ــــ (به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با بلاياي گوناگوني آزمود ؛ و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: « من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم.» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من(نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمى‏رسد» » (البقرة:124). آقا سيّد علي قاضي استاد عرفان آيةالله بهجت مستأجر بود و صاحبخانه اثاث منزلش را ريخته بود وسط كوچه. آن بزرگوار در حالي كه بشّاش بود مي فرمود: « خدا خيال كرده ما هم آدميم » ؛ يعني خدا آدمها را سختي مي دهد ؛ و گويا خدا ما را هم آدم حساب كرده كه به ما سختي مي دهد.
ـ ذكر پاره اي ديگراز روايات در مورد مشكلات :
– امام صادق (ع) خطاب به سدير صيرفي فرمودند: « إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّاً وَ إِنَّا وَ إِيَّاكُمْ يَا سَدِيرُ لَنُصْبِحُ بِهِ وَ نُمْسِي‏ ـــــ چون خدا بنده‏اى را دوست بدارد او را به يكباره در بلا فرو برد. و اى سدير! ما و شماها با بلا صبح و شب مي كنيم.» (بحار الأنوار ، ج‏64 ،ص208)
– و فرمودند: « إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِي الْأَرْضِ مِنْ خَالِصِ عِبَادِهِ مَا يُنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ تُحْفَةً إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا صَرَفَهَا عَنْهُمْ إِلَى غَيْرِهِمْ وَ لَا بَلِيَّةً إِلَّا صَرَفَهَا إِلَيْهِم‏ خدا عزّ و جلّ را در روى زمين بنده‏هايي پاك و خالص است كه از آسمان تحفه اي به زمين فرود نيايد جز كه خدا آن را از آن بندگان بگرداند به ديگرى، و بلايي نيايد جز اينكه آن را به سوى ايشان بگرداند. » (بحار الأنوار ، ج‏64 ،ص 207)
– رسول خدا (ص) فرمودند: « إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً ابْتَلَاهُم‏ ــــ چون خدا بر قومي خيري خواهد آنان را در بلا افكند. » (بحار الأنوار ، ج‏64 ،ص236)
– رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند:« لَا يَزَالُ الْبَلَاءُ فِي الْمُؤْمِنِ وَ الْمُؤْمِنَةِ فِي جَسَدِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ وَ مَا عَلَيْهِ مِنْ خَطِيئَة ــــ مصيبت و گرفتارى همواره گريبان مرد و زن مؤمن را مى‏گيرد و آنها در مال و يا بدن خود نقصان مشاهده مى‏كنند و يا فرزندان خود را از دست مى‏دهند و اينها براى اين است كه هر گاه در محضر پروردگار حاضر شدند گناهى نداشته باشند» (بحارالأنوار ، ج‏64 ،ص236)
– امام صادق عليه السّلام فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ إِمَّا بِمَرَضٍ فِي جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِيبَةٍ فِي أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِيبَةٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْيَا لِيَأْجُرَهُ عَلَيْهَا ـــــ خداوند متعال مؤمن را به مصيبت و بلاء گرفتار مى‏كند و او را به بيمارى در بدن» (بحار الأنوار ، ج‏64، ص 237)
– و فرمودند: « إِنَّ فِي الْجَنَّةِ لَمَنْزِلَةً لَا يَبْلُغُهَا الْعَبْدُ إِلَّا بِبَلَاءٍ فِي جَسَدِه‏ ـــــ در بهشت مقامى هست كه هيچ كس به آن جايگاه نمى‏رسد مگر اينكه در بدن خود ناراحتى و گرفتارى داشته باشد. » (بحار الأنوار ، ج‏64، ص 237)
– رسول خدا فرمودند: « لَا تَكُونُ مُؤْمِناً حَتَّى تَعُدَّ الْبَلَاءَ نِعْمَةً وَ الرَّخَاءَ مِحْنَةً لِأَنَّ بَلَاءَ الدُّنْيَا نِعْمَةٌ فِي الْآخِرَةِ وَ رَخَاءَ الدُّنْيَا مِحْنَةٌ فِي الْآخِرَة ـــــ مؤمن بايد بلاء را نعمت بداند، و نعمت را بلاء زيرا گرفتارى دنيا نعمت آخرت مى‏آورد و نعمت دنيا مصائب و گرفتارى‏ها را در آخرت مى‏آورد » (بحار الأنوار ، ج‏64 ،ص237)
-پرسشگر محترم : فراموش كرده ايم كه خدا معلم است و معلم بشر را تعليم وي دهد !!!
حقيقت اين است كه شيطان، هنرمند توانايي است. گاهي آنقدر خوب سفسطه مي‌بافد و جاي فلسفه به ما قالب مي‌كند كه خيال مي‌كنيم بزرگترين فيلسوف عالم است. گاهي آنقدر عاطفي و دلسوز نشان ميدهد كه گويا تجلي قلب خدا در زمين است. آنقدر ماهرانه همدلي و همدردي مي‌كند كه انگار بهترين روان شناس دنياست. آنقدر عارفانه برخورد مي‌كند كه گاه او را فرشته يا پيامبري مي‌بينيم كه ما را به سوي خدا مي برد. همۀ اينها براي اين است كه نقابهاي او، خيلي شبيه اصل هستند. تمام تلاش خود را مي‌كند كه در قدمهاي اول، رفتار فرد را به حساب خود واريز كند و سلطه بر ذهن و فكر را هدف اصلي خود قرار مي‌دهد. روشهاي فراواني براي نيل به اين مقصود دارد. گاهي اشتباهي كه انجام داده‌ايم را مكرر به ياد ما مي‌آورد تا آيينه دق‌مان شود، گاهي خطاي كوچكي را آنقدر بزرگ مي‌كند كه حتي فكر مي‌كنيم از هيچ راهي نميتوان اين بي‌آبرويي در درگاه خدا شست! خوب ما آدمها هم كه يك عاشقي ديرينه از روز الست با خدا داريم، وقتي اين اتفاقات برايمان مي‌افتد احساس مي‌كنيم خلاف وعده‌اي كه به خدا داديم عمل كرده‌ايم (ألم أعهد أليكم يا بني آدم ألّا تعبدوا الشيطان و أن أعبدوني؟) از خودمان بدمان مي‌آيد. شيطان اينگونه القا مي‌كند كه احساس كنيم رابطه‌مان با خدا تيره شده و او نيز از ما خسته. اما تا به حال درمحبت يك مادر به فرزند, دقت نموده ايد؟ مادري كه آغوش پر مهرش هميشه بروي فرزند گشوده است و از هيچ كمكي نسبت به او دريغ ندارد. مادر نگران اوست اما كودك غرق بازيهاي كودكانه خويش مي شود و خانه و مادر را در لذت كوچك خود فراموش مي كند. كودكي كه دستش به دستان گرم مادر گره نخورده است بارها و بارها زمين مي خورد. لباسهايش خاكي و كثيف شده است. غروب شده است اما او هنوز برنگشته است. مادر مي داند كودك از تاريكي مي ترسد، از تنهايي. مادر مي‌داند شيطانهاي كوچك و بزرگي هستند كه او را سرگرم مي كنند. هرچقدر هم اطراف او همهمه باشد، او نياز به آغوش پرمحبت مادر دارد. وسوسه‌ها، روي بازگشت به خانه را از او مي‌گيرند اما مادر آشفته و نگران بدنبال او مي آيد. محبت مادر قطره اي از درياي محبت خالق مادر هم نيست. خداي مهربان, از روي حب و عشق، انسانها را خلق كرد و از هيچ كمكي براي هدايت آنها دريغ نورزيد, فطرتي داد كه خداخواه است, عقلي كه چراغ راه است, پيامبران و اوليايي كه راهبر و راهنما هستند. او لحظات را قطره قطره مي شمارد تا ما بسوي او برگرديم و به او نزديكتر شويم. ما آدما هر كاري دوست داريم مي‌كنيم، با اينكه غرق اين نعمت بينهايتم. اما او بي خيال اينهمه خاكي رفتنهاي ما، منتظر مي ماند.
– دوست عزيز، آيا مي توان لحظه اي از اين وجود سراسر محبت، نااميد شد؟ آيا لحظه اي مي توان دوري از او را تحمل كرد؟ آيا هيچ بنده‌اي براي او غريبه خواهد شد؟ اگر انساني دچار خطا و گناه گرديد و متوجه خطاي خود شد و پشيمان و نادم گرديد وعذر تقصير به پيشگاه با عظمت خداوند آورد، ولي به آمرزش و لطف حق اعتمادي نداشت و تصورش اين بود كه مورد مغفرت و رحمت حق قرار نگرفته، معلوم است كه وعده هاي الهي را باور نكرده و خداوند را به غفور بودن و رحمان و رحيم بودن نشناخته و يا گناه خود را كه با همه بزرگي محدود است بزرگتر از صفات رحمت و مغفرت الهي كه بي حد و بي كرانه است مي بيند.
– جلوه هاي محبت حضرت حق به بندگان :
۱) بنده نوازي خدا: در ارشاد القلوب است كه خداوند به موسي(ع) مي فرمايد: عبدي أنا و حقي لك محب فبحقي عليك كن لي محبا خداوند مي فرمايد: بنده من به حقي كه تو بر گردن من داري من تو را دوست مي دارم پس به حقي كه من بر تو دارم تو نيز مرا دوست بدار. خداوند به بنده هايش ابراز محبت مي كند . اين حديث براي اهلش بسيار عظيم است.
مرحوم دولابي مي فرمايد: خدا بي نياز مطلق است. او بايد ناز كند و ما بايد نياز نشان بدهيم. او بايد ناز كند و ما بايد نازش را بخريم اما خدا برعكس عمل مي كند، ما ناز مي كنيم و خدا ناز ما را مي خرد، ما نيازمند نوازشيم، خدا نوازش مي كند. از اين حديث بوي نوازش مي آيد.
۲) حديث قدسي: در حديث قدسي ديگري آمده است كه خداوند مي فرمايد: اگر بنده هايي كه به من پشت مي كنند بدانند كه چقدر به آنان اشتياق دارم از شوق خواهند مرد.
۳) حتي فرعون: فرعون لحظات آخر هر چقدر به موسي استغاثه كرد موسي جواب نداد. خداوند به موسي فرمود :
موسي تو به فرعون جواب ندادي چون او را خلق نكردي اگر او به من استغاثه مي كرد دستش را مي گرفتم و به فريادش مي رسيدم.
۴) شدت محبت خدا به مخلوقاتش: يك نفر به محضر پيامبر اكرم رسيد. بقچه ايي همراهش بود آن را باز كرد. ديدند يك پرنده و چند جوجه داخل آن است. گفت يا رسول الله، من از راه دور به ديدن شماآمدم. در بيابان به يك بوته رسيدم. ديدم كنارآن چند جوجه است. آنها راگرفتم و داخل بقچه كردم. روي سرم گذاشتم تا براي شما هديه بياورم. ديدم هرجا مي روم، مادرشان به دنبال من مي آيد. نمي تواند از جوجه هايش دل بكند. بقچه را پهن كردم تا بيايد اين جوجه ها را ببرد يا اينكه خودش را هم بگيرم. وقتي بقچه را بازكردم ديدم مادر جوجه ها به ميان آنها آمد. شخص گفت: يارسول الله مادر اين جوجه ها با اينكه مي دانست اسير مي شود، آمد نشست و فرار نكرد من هم او را گرفتم وخدمت شما آوردم. پيغمبر اكرم از اين صحنه خيلي منقلب شد و فرمودند: اين پرنده چقدر جوجه هايش را دوست دارد! حضرت فرمودند: مهر و محبت خداوند متعال به بندگان و مخلوقاتش هزار مرتبه از اين پرنده به جوجه هايش بيشتر است.
اين محبتي كه درعالم هست تنزلي از محبت عالم والاست لكل حق حقيقه هرحقي دراين عالم حقيقتي در عالم بالا دارد. محبت بقدري مهم است كه فرمودند: اگر بين مأمومين و امام جماعت محبت نباشد نمازشان از سقف بالاتر نمي رود.
– چطور مي توان محبوبيت بيشتري نزد خدا پيدا كرد؟
خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد: قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله بگو اگر خدا را دوست داريد از من اطاعت كنيد تا خدا شما را دوست بدارد. عرض شد كه علت خلق مخلوقات پيدايش انسان عارف است و براساس اين آيه همانطور كه حضرت استاد جوادي آملي فرمودند: وظيفه ي انسان كامل ترسيم هندسه ي محبت است.
مرحوم دولابي مي فرمود: در باب محبت ، زبان هم تأثير دارد. به خودت تلقين كن كه خدا من را دوست دارد. و قرص و محكم واستوار بگو. اگر دوست نداشت خلق نمي كرد و به خودت تلقين كن آن وقت مي بيني در به روي تو باز مي شود .
اكنون جاي اين سؤال است كه آيا خداوندي كه بنده هايش را دوست دارد؛ آيا همه كارهايشان راهم ،دوست داشته باشد؟ خوب وبد؟! يعني فرقي بين كار خوب وبد نيست؟! پس بايد چه كرد؟ مسلم است كه براي دستيابي به رحمت ومغفرت الهي بايد زمينه جلب رحمت را ايجاد كرد وآن از طريق توبه وبازگشت از كارهاي ناشايست است. توجه داشته باشيد كه تنها گناهي كه گناهي بزرگتر از ان نيست و هرگز بخشوده نخواهد شد و مرتكب ان در اتش دوزخ گرفتار خواهد شد نااميدي از رحمت و بخشايش پروردگار مهربان است. ما در روايتي مي خوانيم كه اگر يزيد توبه مي كرد و به سوي خدا باز مي گشت خداوند گناه او را كه به نظر ما بزرگترين گناه است را مي بخشيد اما خداوند تويق اينكار را از او سلب كرد. توجه به اين نكته موجب تسكين قلب مجروح شماست كه: چون ذات انسان از جواهر علوي است خداوند بشدت ذات انسانها را دوست دارد و مي خواهد كه هر كس به سرمنزل مقصود برسد و سعادتمند گردد لذا اعمال و گناهان را از ذات جدا مي داند و مي گويد اي انسان ي كه اعمال گناه آلود انجام داده اي، اين اعمالت را از خودت جدا كن و بر زمين بگذار و آنگاه به سوي من بيا و در آغوش محبت من جاي بگير و ايه ي شريفه اي كه مي فرمايد خداوند توبه كنندگان را دوست مي دارد نيز در همين راستا وارد شده است.
اينكه سختى ها چه نقشى در خودسازى و تكامل انسان دارند به موارد ذيل مى توان اشاره نمود :
1 – عامل رشد و حركت: انسان خودساخته و مؤمن ،دنيا و رنج‌رهايش را بد نمى‌داند ، بلكه به عكس رنج‌رها را عاملى براى تحّرك بشمار مى‌آورد چرا كه اين ويژگى دنياست كه با سختى هايش و تغيير احوال و اوضاع ، تجربه آدمى را زياد مى كند و به انسان آگاهى مى‌دهد . سختى ها و شدايدى كه خداوند تبارك و تعالى در دنيا براى انسان پيش مى آورد و حتى نعمت هايى هم كه در دنيا براى انسان به دست مى آيد براى اين است كه استعدادهاى باطنى بروز كند و از قوه به فعليت برسد . همان گونه جسم انسان از كودكى تا جوانى با افت و خيز رشد مى كند و ورزشكاران با تمرينات سخت و سنگين نيرومند مى شوند روح انسان نيز در كوران حوادث و ناملايمات و مبارزه با وسوسه شيطان نيرومند مى شود و با جهاد نفس رشد مى كند . خداوند مى فرمايد : « و لنبلونكم بشىءٍ من الخوف و الجوع و نقصٍ من الاموال و الانفس و الثمرات و بشِّر الصابرين. بايد اين سختى ها پيش بيايد و در زمينه اين سختى هاست كه آن صبرها ، مقاومت ها ، پختگى ها ، كمال ها براى انسان پيدا مى‌شود ، آن وقت اين نويد و بشارت الهى شامل حال او مى شود . ( مجموعه آثار شهيد مطهرى ج 4 )
2 – پالايش گناهان: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله در اين خصوص فرموده اند : « لَا يَزَالُ الْبَلَاءُ فِى الْمُؤْمِنِ وَ الْمُؤْمِنَهِ فِى جَسَدِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ وَ مَا عَلَيْهِ مِنْ خَطِيئَه » « مصيبت و گرفتارى همواره گريبان مرد و زن مؤمن را مى‌گيرد و آنها در مال و يا بدن خود نقصان مشاهده مى‌كنند و يا فرزندان خود را از دست مى‌دهند و اينها براى اين است كه هر گاه در محضر پروردگار حاضر شدند گناهى نداشته باشند . » ( بحارالأنوار ، ج 64 ، ص 236 )
3 – دورى از غفلت : انسان وقتى همواره خود واطرافيانش رادر سلامتى ببيند ممكن است به مرور زمان از ولى نعمت و خالق خود غافل شود اما يك تلنگور در زندگى همچون بيمارى ويامرگ كسي، وى را مجددا به ياد الهى مى اندازد در روايتى نقل شده كه حضرت موسى در گفتارى كه با خداوند داشت عرض كرد : خدايا دوست ندارم كه بيمار و ضعيف گردم و در عبادت من سستى پيدا گردد و هم دوست ندارم هميشه سالم باشم كه تو را فراموش كنم ، بلكه دوست دارم گاهى بيمار شوم كه تو را ياد كنم و گاهى سالم شوم ، و تو را شكرگذارم . ( ارشاد القلوب – ترجمه سلگى ، ج 1 ، ص : 122 ) 4 ج شكر نعمت الهى رَسُولُ اللَّهِ ص فرموده اند : « نِعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَه » « پيامبر ( ص ) فرموده‌اند : دو نعمت پوشيده و ناشناخته است ، امنيت و عافيت » . ( خصال ، صفحات 70 و 144 ، ج 1 ) لذا وقتى انسان به واسطه مشكلى نعمتى همچون سلامتى را از دست داد قدر سلامتى را دانسته و شكر گزار نعمت هاى الهى خواهد شد .
4 – استجابت دعا : امير المؤمنين ( ع ) از پيامبر خدا ( ص ) نقل مى‌كند كه به سلمان فارسى فرمود : اى سلمان ! براى تو در بيماريت سه خصلت است : تو در ياد خدا هستى و دعاى تو در آن حالت مستجاب است و بيمارى براى تو گناهى را باقى نمى‌گذارد مگر اينكه آن را از بين مى‌برد » ( خصال شيخ صدوق ، ج 1 ، ص 170 )
5 – امتحان و آزمايش: حضرت على عليه السّلام فرمودند : « إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَه » « بلا و گرفتارى براى ستمگر ادب است ، و براى مؤمن امتحان ، و براى پيامبران درجه و براى اولياء كرامت مى باشد . » ( بحار الأنوار ، ج 64 ، ص 235 ) مشكلات و گرفتارى بندگان ، از ابزارهايى است كه خداوند متعال براى مشخص شدن بندگان صالح و غير صالح بكار مى كيرد در قرآن كريم فرموده است : « وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَهً » « ما شما را به وسيله بدى ها و خوبى ها امتحان مى‌كنيم » ( انبياء ( ) ، آيه 35 ) .
6 – كسب ثواب و پاداش الهى: شخص گرفتار با تحمل مشكلات پاداش هاى عظيم الهى را كسب مى نمايد رسول خدا ( ص ) فرموده اند : بلاى بزرگ به اجر بزرگ پاداش داده مى‌شود ، و هر گاه خدا بنده‌اى را دوست بدارد ، او را به بلاى بزرگ گرفتار مى‌سازد ، پس هركه به بلا راضى شود خدا از او راضى است . و هر كه به بلا راضى نشود خدا از او راضى نمى‌شود . ( الكافى ، ج 2 ، ص : 253 ) امام صادق عليه السّلام فرمودند : « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ إِمَّا بِمَرَضٍ فِى جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِيبَهٍ فِى أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِيبَهٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْيَا لِيَأْجُرَهُ عَلَيْهَا » « خداوند متعال مؤمن را به مصيبت و بلاء گرفتار مى‌كند و او را به بيمارى در بدن مبتلا مى‌سازد و يا درمصيبت اهل و فرزند قرار مى‌دهد و يا يكى از مصيبت‌هاى دنيا را متوجه او مى‌كند تا او را پاداش دهد »( بحار الأنوار، ج 64 ، ص 237 )
7 – مانع از طغيان : يكى از خطراتى كه همواره انسانها را در مسير خود سازى و تكامل تهديد مى نمايد خطر طغيان است و اين خطر زمانى متوجه انسانها مى گردد كه در خود احساس بى نيازى نمايند همانگونه كه خداوند متعال فرمود : « كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى » « چنين نيست ( كه شما مى‌پنداريد ) به يقين انسان طغيان مى‌كند از اينكه خود را بى‌نياز ببيند » ( علق : 6 و 7 ) در جاى ديگر خداوند متعال فرموده : « وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِى الْأَرْضِ وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ » « هرگاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مى‌كنند از اين رو به مقدارى كه مى‌خواهد ( و مصلحت مى‌داند ) نازل مى‌كند ، كه نسبت به بندگانش آگاه و بيناست . » ( الشورى : 27 ) اما با دچار شدن انسانها به مشكلات مجددا وابستگى خود را به خداوند متعال درك نموده و همين امرمانع از طغيان آنها مى گردد.
8 – بازگشت به مسير حق: قرآن مى فرمايد : « وَ ما أَرْسَلْنا فى قَرْيَهٍ مِنْ نَبِىٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ » « هيچ پيامبرى را به نقطه اى نفرستاديم مگر اين كه مردم آنجا را با سختى مواجه ساختيم تا تضرع كنند » ( الأعراف : 94 ) و فرمود : « وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ » « و به راستى قوم فرعون را به خشكسالى و كمى ميوه دچار آورد » نموديم تا متذكر شوند » ( الأعراف : 130 )
9 – ارتقاء درجات: گاهى بلاها و حوادث تلخ زندگى براى دست يافتن به مقامات و درجات برتر و عالى است . چراكه از مقامات افراد برجسته و اولياى خدا ، صبر و پايدارى در مقابل مصائب و خشنود بودن به قضاى الهى است . اين خود موجب اعتلاى درجه آنان است . به حضرت صادق عليه السّلام عرض شد عزيزترين مردم در نظر خدا كيست ؟ فرمود كسى كه بهنگام عطاء سپاسگزار باشد و بهنگام بلا و گرفتارى صبر و تحمل نمايد . ( بحار الانوار – ترجمه جلد 67 و 68 ج 2 ص 58 ) در روايت ديگرى امام صادق عليه السّلام فرمودند : « إِنَّ فِى الْجَنَّهِ لَمَنْزِلَهً لَا يَبْلُغُهَا الْعَبْدُ إِلَّا بِبَلَاءٍ فِى جَسَدِه » « در بهشت مقامى هست كه هيچ كس به آن جايگاه نمى‌رسد مگر اينكه در بدن خود ناراحتى و گرفتارى داشته باشد » ( بحار الأنوار ، ج 64 ، ص 237 )
10 – تقويت عقل و ايمان : حضرت صادق ( ع ) فرموده است : ابتلا و گرفتارى هاى دنيوى براى مؤمن زينت است ، و كرامت و عزت است براى كسانى كه صاحبان تدبر و عقل باشند . ( بحار الأنوار ج 64 ص 231 ) زيرا در مباشرت و مصاحبت با بلا هر گاه توأم با صبر و ثبات قدم صورت بگيرد : ارتباط ايمان و نسبه اعتقاد ، محكم تر و قوى تر و پاك تر و نورانى‌تر گشته ، و آلودگى ها و تيرگى هاى دل برطرف خواهد شد .
اما راجع به نماز :
پرسشگر گرامي ! احتمال بدهيد كه بيشتر شدن مشكلات به خاطر ترك نماز باشد چهار جنبه را بررسي مي كنيم: الف: چرا بايستي نماز خواند؟ ب : بررسي چرايي سستي كردن درنماز ج: عواقب سستي وترك نماز د: تقويت اراده
الف ) چرا بايد خدا را پرستش كرد؟
اولا ، پرستش يعنى چه؟ : پرستش آن حالتى را مى‏گويند كه در آن انسان يك توجهى مى‏كند از ناحيه باطنى خودش، به آن حقيقتى كه او را آفريده است و خودش را در قبضه قدرت او مى‏بيند، خودش را به او نيازمند و محتاج مى‏بيند؛ در واقع سيرى است كه انسان از خلق به سوى خالق مى‏كند. اين امر اساساً قطع نظر از هر فايده و اثرى كه داشته باشد، خودش يكى از نيازهاى روحى بشر است. انجام ندادن آن، در روح بشر ايجاد عدم تعادل مى‏كند.
انسان در وجود خودش خانه خالى زياد دارد. دل انسان جاى خيلى چيزها هست. هر احتياجى كه برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل مى‏كند. اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهاى ديگر خود را بر نياورد، همان حاجتها او را ناراحت مى‏كند. عكس مطلب هم اين است كه اگر انسان هميشه دنبال ماديات برود و وقتى براى معنويات نگذارد، باز هميشه روح و روان او ناراحت است.
نهرو مردى است كه از سنين جوانى لامذهب شده است. در اواخر عمر يك تغيير حالى در او پيدا شده بود. خودش مى‏گويد: من، هم در روح خودم و هم در جهان يك خلاى را، يك جاى خالى را احساس مى‏كنم كه هيچ چيز نمى‏تواند آن را پر كند مگر يك معنويتى. و اين اضطرابى كه در جهان پيدا شده است، علتش اين است كه نيروهاى معنوى جهان تضعيف شده است. اين بى‏تعادلى در جهان، از همين است. مى‏گويد: الآن در كشور اتحاد جماهير شوروى ( درزمان تدوين اين كتاب، روسيه وچند كشور ديگر ،كمونيست بوده وبه اين نام خوانده مي شدند) اين ناراحتى بسختى وجود دارد. تا وقتى كه اين مردم گرسنه بودند و گرسنگى به آنها اجازه نمى‏داد كه درباره چيز ديگرى فكر كنند، يكسره در فكر تحصيل معاش و در فكر مبارزه بودند. بعد كه يك زندگى عادى پيدا كردند (الآن) يك ناراحتى روحى در ميان آنان پيدا شده است.
در موقعى كه از كار بيكار مى‏شوند، تازه اول مصيبت آنهاست كه اين ساعت فراغت و بيكارى را با چه چيز پر كنند؟ بعد مى‏گويد: من گمان نمى‏كنم اينها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوى با چيز ديگرى پر كنند، و اين همان خلئى است كه من دارم.پس معلوم مى‏شود كه واقعاً انسان يك احتياجى به عبادت و پرستش دارد.
امروز كه در دنيا بيماريهاى روانى زياد شده است، در اثر اين است كه مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده‏اند. ما اين را حساب نكرده بوديم ولى بدانيد هست، حقيقتاً هست: نماز قطع نظر از هر چيزى طبيب سرِ خانه است؛ يعنى اگر ورزش براى سلامتى مفيد است، اگر آب تصفيه شده براى هر خانه‏اى لازم است، اگر هواى پاك براى هركس لازم است، اگر غذاى سالم براى انسان لازم است، نماز هم براى سلامتى انسان لازم است. شما نمى‏دانيد اگر انسان در شبانه روز ساعتى از وقت خودش را اختصاص به راز و نياز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاك مى‏كند!
عنصرهاى روحى موذى به وسيله يك نماز از روح انسان بيرون مى‏رود. در يك جلسه كه راجع به عبادت صحبت مى‏كردم، گفتم نگوييد اسلام دين اجتماعى است، اسلام دين اخلاق است، چطور؟ اسلام دين همه اينهاست. اسلام بالاترين حرف را درباره تعليمات اجتماعى گفته است. مى‏فرمايد: لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسْطِ تمام پيغمبران را فرستاديم براى اينكه درميان مردم عدالت اجتماعى پيدا بشود. اسلام براى اخلاق خوب بالاترين حرفها را زده است. مى‏فرمايد: هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الْامِّيِّينَ رَسولًا مِنْهُمْ يَتْلوا عَلَيْهِمْ اياتِهِ وَ يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ . ولى آيا اسلام كه ارزش تعليمات اجتماعى را اينقدر بالا برده، از ارزش عبادت چيزى كاسته است؟ ابداً، ارزش عبادت را هم يك ذره نكاسته است، بلكه مقام عبادت را در مافوق همه اينها حفظ كرده است.
عبادت، سرلوحه تعليمات اسلامى‏
از نظراسلام سرلوحه تعليمات، عبادت است. باور نكنيد كه يك كسى در دنيا پيدا بشود كه در مسائل اخلاقى و اجتماعى، مسلمان خوبى باشد ولى در مسائل عبادى مسلمان خوبى نباشد. ما براى آدم نمازنخوان چيزى از مسلمانى قائل نيستيم. اميرالمؤمنين فرمود: بعد از ايمان به خدا چيزى در حد نماز نيست. پيغمبر اكرم فرمود: نماز مثل چشمه آب گرمى است كه در خانه انسان باشد و انسان روزى پنج بار در آن آب گرم شستشو كند. تَعاهَدوا امْرَ الصَّلوةِ وَ حافِظوا عَلَيْها (كلام امر است) يعنى رسيدگى به كار نماز بكنيد، محافظت بر نماز بكنيد.
خداوند به پيغمبر مى‏فرمايد: وَ أْمُرْ اهْلَكَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيها به خاندانت دستور بده كه نماز بخوانند، خودت هم بر نماز صبر كن؛ يعنى نماز زياد بخوان و آن را تحمل كن.انَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ ا نَّكَ تَقومُ ادْنى‏ مِنْ ثُلُثَىِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذينَ مَعَكَ خدا مى‏داند كه تو و افرادى كه با تو هستند شبها بپا مى‏خيزيد، عبادت مى‏كنيد، خدا را پرستش مى‏كنيد وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ انْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْموداً اى پيغمبر! قسمتى از شب را تهجّد كن (بر او واجب بود) شايد كه خدا به اين حال، تو را به مقام محمود برساند.
امكان ندارد انسانى انسان كامل بشود بدون عبادت و پرستش. پيغمبر، پيغمبر است و همان عبادتها و همان پرستشها و همان استغفارها. امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:پيغمبر در هيچ مجلسى نمى‏نشست مگر اينكه بيست و پنج بار استغفار مى‏كرد، مى‏گفت: اسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّى وَ اتوبُ الَيْه
از منابع و مآخذ اسلامي به دست مي آيد كه براي رسيدن به حق و شاداب كردن روح عرفاني انسان، هيچ راهي بهتر از نماز يافت نمي شود. براي روح انسان شيفته ،هيچ غذايي سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زيرا چه كسي بهتر از خداوند مي‌تواند مَرْكب و معجوني براي رشد و ارتقاي انسان ها پديد آورد؟
در نمازسفره اي است گسترده كه خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز براي بندگانش باز مي‌كند و بر سر اين سفره انواع و اقسام غذاهاي لذيذ وجود دارد و هر كس مطابق استعداد و تعالي خود از آن بهره مند مي‌شود.
هشام بن حكم از امام صادق(ع) پرسيد: چرا نماز واجب شد، در حالي كه هم وقت مي گيرد و هم انسان را به زحمت مي اندازد؟ امام فرمود: «پيامبراني آمدند و مردم را به آيين خود دعوت نمودند. عده اي هم دين آنان را پذيرفتند، امّا با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آن‌ها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود كه اسلام و نام پيامبر اسلام(ص) زنده بماند و اين ازطريق نماز امكان پذير است»، (3)يعني علاوه بر آن كه نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مكتب و احياي دين هم هست هم چنين نماز رابطه بنده با خداست و طبيعي است كه بنده آن را به جا مي آورد كه خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلي از خلقت انسان بندگي است و نماز بهترين شيوه اظهار بندگي است شكل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامي در آن وجود دارد، هم تسبيح و تقديس لفظي است و هم تقديس عملي مي‌باشد. ركوع و سجود و تسبيح و تحميد و دعا و تكبير و سلام و خلاصه همة زيبايي ها در نماز است.
با اين همه اگر نماز به طور صحيح و كامل با حفظ شرايط و آداب خوانده شود، جلوي بسياري از مفاسد اجتماعي را مي گيرد: «إنّ الصلاة تنهي عن الفحشاء والمنكر و لذكرالله اكبر(4) نماز اگر با مقدمات و تعقيبات همراه باشد،‌ انسان را به اوج معنويت مي‌رساند. اذان با آن محتواي زيبا دل را مي نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبي(ص) زيباترين جلوة عبادت و همدلي و يكرنگي و صفا و صميميت است. پيامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است».(5)
ثانيا : در آيات قرآن و از طريق پيامبر و پيشوايان دينى عليهم السلام بخشى از آثار و حكمت‏هاى نماز وعبادت بيان شده است. با توجه به آيات و روايات در اين زمينه، برخى از آثار و حكمت‏ها چنين است:
1 – قرب معنوى
يكى از آثار بسيار مهم نماز قرب به خداوند است. اين اثر روح عبادت و نماز را تشكيل مى‏دهد و يكى از آيات قرآن هدف آفرينش انسان عبادت بيان شده است (6) كه حكايت گر بعد معنوى نماز و اهميت آن است، امام على(ع) فرمود: «الصلوة قربان لكل تقى (7)، نماز وسيله تقرب هر پرهيز كارى به خداوند است». در برخى از روايات از نماز به عنوان معراج مؤمن ياد شده كه اشاره به آثار معنوى آن مى‏باشد. انسان مومن از طريق نماز با خداي بزرگ انس مي گيرد و هر چه انس اش به خداوند قوي تر مي شود از دنيا و لذت هاي آن فاصله مي گيرد و از بدي ها دور و به خداوند كه منبع تمام خوبي ها است نزديك مي گردد. تمامي انبياي الهي آمده اند تا از طريق عبادت به انسان كمك كنند كه با خداوند انس بگيرد و فريب دنيا و شيطان را نخورد و اسير لذت هاي دنيوي نشود.
2 – ياد خدا و آرامش روانى
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذكرى(8)، نماز را بر پا دار تا به ياد من باشى».
يكى از نويسندگان در تفسير اين آيه مى‏نويسد: «روح واساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خدا است. همان «ذكر اللَّه» است كه در آيه فوق به عنوان برترين نتيجه بيان شده است»(9) ذكر و ياد خداوند نقش تعيين كننده در آرامش روانى دارد.نماز به عنوان ذكر خدا به انسان‏هاى نماز گذار آرامش مى‏دهد، «ألا بذكر اللَّه تطمئن القلوب(10)، آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان است».
3 – عامل باز دارنده از گناه
يكى از آثار مهم نماز جلوگير از گناه است: «إنّ الصلوة تنهى عن الفحشا و المنكر»(11).طبيعت نماز از آن جا كه انسان را به ياد خدا نيرومندترين عامل بازدارنده يعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى‏اندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منكر است. انسان كه به نماز مى‏ايستد و تكبير مى‏گويد، خدا را از همه چيز بالاتر مى‏شمرد… بدون شك در قلب و روح چنين انسانى، جنبشى به سوى حق و حركت به سوى پاكى و جهشى به سوى تقوا پيدا مى‏شود…»(12)
4 – گناه زدايى
يكى از آثار بسيار مهم نماز گناه زدايى است. نماز وسيله شستشو از گناهان و مغفرت و أمرزش الهى است(13). پيامبر(ص) از ياران خود سؤال كرد: اگر بر در خانه يكى از شما نهرى از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهيد، آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مى‏ماند؟ در پاسخ عرض كردند،نه. حضرت فرمود:نماز درست هماننداين آب جارى است. هر زمان كه انسان نماز مى‏خواند، گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده است، از بين مى‏رود.»(14)
5 – غفلت زدايى‏
بزرگ‏ترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كند. و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حكم اين كه در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مى‏شود، مرتباً به انسان اخطار مى‏كند و هشدار مى‏دهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان مى‏سازد… و اين نعمت بزرگى است كه انسان وسيله‏اى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه به او بيدار باش گويد.(15)
6 – تكبر زدايى‏
يكى از عوامل مهم تكبر زدايى نماز است، زيرا انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشانى بر خاك در برابر خدا مى‏گذارد و خود را ذره كوچكى در برابر عظمت او مى‏بيند، از اين رو پرده‏هاى غرور و خودخواهى را كنار مى‏زند. از اين رو على(ع) بعد از بيان فلسفه عبادت، يكى از آثار نماز 1 – تكبر زدايى بيان نمود: «خداوند ايمان را براى پاكسازى انسان هااز شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر»(16).
7 – عامل پرورش فضائل اخلاقى
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزايش مى‏دهد و نتيجه آن پرورش فضايل اخلاقى است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار ديوار طبيعت بيرون مى‏برد و به ملكوت آسمان‏ها دعوت مى‏كند و با فرشتگان همصدا مى‏شود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مى‏داند.
8 – همگرايى
علاوه بر آثار مذكور كه معمولاً آثار خود نماز محسوب مى‏شوند، يكى از آثار مهم اجتماعى و سياسى نماز، همگرايى است، برگزارى نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمايش مى‏گذارد زيرا مسلمانان با صفوف فشرده در كنار هم قرار گرفته و با اوضاع سياسى و اجتماعى جهان آگاهى پيدا مى‏كنند
پيامبر اسلام(ص) فرمود: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب كرده است هر كس آن را در حيات من يا بعد از وفات من از روى استخفاف يا انكار ترك كند، خداوند او را پريشان مى‏كند و به كار او بركت نمى‏دهد. بدانيد نماز او قبول نمى‏شود، بدانيد زكات او قبول نمى‏شود، بدانيد حج او قبول نمى‏شود،..، تا از اين كار توبه كند…»(18).
9 – نفى طاغوت و ايستاگى در مقابل ستم‏
انسانى كه فقط خداوند را عبادت نمايد در مقابل او سر تعظيم و تسليم فرود آورد، هر چه غير خداوند است، براى او حقير و كوچك مى‏شود و كسى نمى‏تواند با ظلم و ستم بر او چيره شود.
و در مقابل گردنكشان و ظالمان سر تسليم فرود نمى‏آورد و با طاغوت كنار نمى‏آيد. خداوند اين مسئله را يكى از اهداف بعثت پيامبر(ص) دانسته است: «و در ميان هر امتى، پيامبرى را مبعوث كرديم تا خداوند را عبادت نماييد و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهيز كنيد.(19)
ب ) عوامل سستي در نماز:
سستي نسبت به نماز عوامل متعدد و فراوني دارد كه به مهم ترين آنها اشاره مي شود :
1- عدم آگاهي لازم از آثار و خيرات و بركات نماز در زندگي فردي و اجتماعي و در تامين سعادت دنيا و آخرت انسان و نيز غفلت و فراموشي فلسفه و آثار نماز و عدم معرفت نسبت به خالق يكتا و حقيقت نماز كه باعث مي شود توجّه به نماز درما كمتر شود .
مهمترين مشكل ما با نماز اينست كه خود را نيازمند به نماز خواندن , نمي دانيم بلكه تنها به چشم يك تكليف به آن نگاه مي كنيم ؛ تكليف هم همانطور كه از لفظ آن معلوم است يعني كاري كه با مشقت و سختي انجام پذيرد . همه ي اينها به اين خاطر است كه نسبت به خالق خويش , معرفت صحيحي نداشته و از اسرار نماز آگاه نيستيم . اگر پي به عظمت خداي يكتا ببريم و بدانيم كه او معشوق هستي است و نماز عشق بازي با اين معشوق است و او با همه عظمت خود به ما اجازه داده كه به ديدارش برويم، آيا در انجام آن كوتاهي خواهيم كرد؟
انبياء الهي و اولياء خدا چون عظمت حق تعالي را درك كرده بودند نماز را نور چشم خود مي دانستند و ندا در مي دادند كه كَفَى‏ بِي‏ عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ براي من همين عزت , كه عبد تو باشم و براي من همين فخر , كه تو رب من باشي كفايت مي كند.
در محجة البيضاء آمده است كه خداوند فرمود : يا داود : اگر آنان كه روي از من گردانيده اند مي دانستند انتظار و شوق مرا به ترك معصيتشان و مدارايم را با ايشان , هر آينه از شوق , جان مي باختند و در اثر محبت و عشق , بند بندشان از هم مي گسست .
ندهي اگر به او دل , به چه آرميده باشي ؟
نگزيني ار غم او چه غمي گزيده باشي؟
نظري نهان بيفكن , مگرش عيان ببيني
گرش از جهان نبيني زجهان چه ديده باشي؟
سوي او چو نيست چشمت , چه در آيدت به ديده؟
سوي او چو نيست گوشت چه سخن شنيده باشي؟ ( فيض كاشاني )
2- از مهم ترين عوامل بي توجهي به نماز و سستي در آن گناه است . حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند كه با شيطان طرح دوستي نريزيد و از دستورات او پيروي نكنيد ؛ چرا كه مطيع شيطان , از خدا اطاعت نمي كند . وقتي انسان , آلوده ي به گناه مي شود يا اصلا به سمت نماز و نيايش با خدا نمي رود و يا از نماز و عبادت خويش حظ و بهره اي نخواهد برد. بطور طبيعي هر فردي به چيزي گرايش دارد كه از آن لذت مي برد ! بنابراين چون فرد گناهكار از نمازش لذت نمي برد ممكن است كم كم نماز را ترك كند و شيطان را به هدفش برساند . بدون شك اگر مدتي در ترك گناهان بكوشيم موفق به انجام عبادات شده و لذت و شيريني آنرا نيز خواهيم چشيد .
3- گرايش به سمت دنيا درست در مقابل گرايش به سمت خدا است. به هر مقدار كه انسان به سمت دنيا مي رود از خدا دور مي گردد و برعكس. بنابراين بايد توجه كرد كه حب افسار گسيخته به دنيا و علاقه ي قلبي به تمايلات نفساني , ريشه ي همه ي خطاها و گناهان است و در اثر اين محبت است كه انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و حتي در نماز هم , تمام توجه كسي كه محب دنيا است، به سمت دنيا و منابع آن خواهد بود و در نتيجه لذتي از نماز نمي برد و كم كم كاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترك كند و به خسران ابدي گرفتار شود .
4- از جمله مهمترين عامل سستي در نماز و نمازگريزي آسيب پذيري مقطع نوجواني و جواني است. اين مقطع سنّي، مقطع حساس و بحراني براي جوانان و نوجوانان است، مسايل و بحران هاي بلوغ از يك طرف، شكّ و ترديدهاي مذهبي از طرف ديگر، ناپختگي و بي تجربگي و گرايش سريع به الگوهاي غيرواقعي كه اهل نماز نيستند، زمينه هايي است كه در خود فرد وجود دارد و باعث مي شود كه جوانان و نوجوانان علاقة چنداني به نماز نداشته باشند.
5- يكي از عوامل موثر در بروز اين حالت بي حوصلگي و كم صبري است . انجام هر تكليفي در آغاز راه , صبوري و استقامت مي خواهد . امام خميني ( رحمة الله عليه ) در توضيح صبر در اطاعت فرموده اند : [ يعني ] انسان در فرمانبرداري حق تعالي , خود دار باشد و نفس اماره عنان از دست انسان نگيرد , و افسار گسيخته نكند . در حديثي از امام علي ( عليه السلام ) آمده است كه فرمودند : كسي كه بر اطاعت صبر كند خداوند براي او ششصد درجه بنويسد كه فاصله ي هر درجه از پايان زمين تا عرش مي باشد
6- برخي عوامل دخيل در بروز اين حالت نيز عوامل بيروني و محيطي هستند . اين عوامل، عواملي هستند كه بعضي از آنها قابل جبران است و بعضي غير قابل جبران. به اختصار اين عوامل را بيان مي كنيم:
الف ـ كم توجهي يا بي توجّهي خانواده ها نسبت به تربيت ديني فرزندان.
ب ـ نگرش منفي بعضي از خانواده ها نسبت به مسائل ديني مخصوصاً نماز.
ج ـ برخوردهاي نادرست و تحميلي والدين و مربيان نسبت به نماز خواندن كودك، نوجوان يا جوان باعث زدگي آنها از نماز مي شود.
د ـ عبادت خداوند نياز به ايمان يقيني دارد، لذا تهاجم فرهنگي دشمنان بوسيلة شبهه در اعتقادات ديني، ايجاد بدبيني نسبت به كانون هاي مذهبي، باعث بازداري جوانان از شركت در مراسم عبادي، نماز جمعه و جماعت و … خواهد بود
ذ- ترويج فساد و فحشا در جامعه و شنيدني ها و ديدني ها و لذت هاي نامشروع دنيوي كه محصول فرهنگ غرب است، نيز باعث مي شود جوانان نسبت به نماز و بندگي خدا و دين داري بي رغبت شوند و نوعي دين گريزي در آنان به وجود بيايد.
هـ ـ دوستي و معاشرت با افراد بي تقوا و بي نماز است كه به مرور در انسان تأثير منفي خواهند گذاشت.
7- گاهي توقعات يك جوان از مسئولين ممكتي باعث سستي در گرايش ديني مي شود. به طور مثال شنيده اند كه فلان مسئول يا روحاني فلان خلاف را كرده است، اين باعث مي شود كه نسبت به متدينين بي اعتماد شده، نماز خواندن را بي اثر تلقي كنند و با خود بگويند اگر عبادت فايده داشت، اينان چنين گمراه نمي شدند. غافل از اينكه اين هم يكي از راه هاي شيطان براي فريب انسان است، به طور كلي نبايد عمل ديگران را ملاك دين داري دانست. هر عيب كه هست از مسلماني ما است و اسلام به ذات خود ندارد عيبي. انسان دين باور اگر تمامي مردم روي زمين گمراه شوند، هرگز شك و ترديد به خود راه نمي دهد و در مسير خداي متعال ثابت و استوار قدم خواهد زد.
ج)عواقب سستي وترك نماز!
از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه فرمود: لا ينال شفاعتي من استخف بصلاته، شفاعت من به كسي كه نمازش را سبك شمارد نمي رسد. (محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، دارالحديث، ج5، ص117 چنان كه امام صادق(ع) فرمود: شفاعت ما(خانواده) به كسي كه نماز را سبك شمارد، نمي رسد.)
مراد از استخفاف به نمازوسبك شمردن آن ، مي تواند هر كاري باشد كه بي اهميتي نماز را برساند مانند سروقت نماز نخواندن، در وضو و مقدمات آن دقت نكردن، اعمال نماز را صحيح انجام ندادن(مانند قرائت ذكر ركوع و سجده، آرامش) ودر حد بالاتر متوجه نماز نبودن و … .
امام صادق(ع) فرمود: اولين عملي كه از انسان محاسبه مي شود نماز اوست و اگر درست بود، به مابقي اعمال او نظر مي شود و اگر نه ،به مابقي اعمال او نگاه نمي شود. و امام باقر(ع) فرمود: اولين چيزي كه(در روز قيامت) محاسبه مي شود نماز است اگر پذيرفته شد مابقي اعمال را مي پذيرند(و گرنه پذيرفته نمي شود). (منبع روايت فوق، منتخب الميزان، همان، ص298 روايت 3591-3604)
اگر انسان به نمازش اهميت ندهد ،از شفاعت محروم مي شود ،البته ممكن است برخي اعمال ديگر نيز باعث محروميت انسان از شفاعت شود كه در جاي خود بيان شده است.
– تأخير انداختن نماز، مصداق بارز سبك شمردن نماز است. عن النبي(ص): «ما من عبد اهتم بمواقيت الصلوه و مواضع الشمس الا ضمنت له الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاه من النار; هيچ بنده اي نيست كه به وقت هاي نماز (اول وقت ) و حركت هاي خورشيد براي نماز اهتمام ورزد مگر اين كه من سه چيز را برايش ضمانت مي كنم : 1- نشاطي آرامش بخش هنگام مردن, 2- جدايي از ناراحتي ها و اندوه ها, 3- نجات از آتش.
– ازحضرت فاطمه (س) نقل است كه خدمت پدر بزرگوارشان پيامبر اسلام (ص) عرض كردند: پدر جان! كسي كه در نمازش سستي و تنبلي كند چه مجازاتي دارد؟ رسول خدا(ص) فرمودند: فاطمه جان! هر كه درنمازش سستي كند از مرد و زن، خداوند متعال او را به پانزده خصلت مبتلا مي سازد.شش خصلت از آنها در دنيا و سه خصلت در موقع مردن و سه خصلت در قبر و سه خصلت در موقع خروج از قبر.
اما آنچه در دنيا به او مي رسد: اول- خداوند بركت را از عمرش برمي دارد. دوم- خداوند بركت را از روزيش برمي دارد. سوم- خداوند علامت صالحين را از صورت او محو مي كند. چهارم- هر عملي كه انجام دهد اجر و مزدي به او داده نمي شود. پنجم- دعاي او به طرف آسمان بالا نمي رود. ششم- براي او بهره و نصيبي از دعاي صالحين نخواهد بود.
و اما آنچه در موقع مردن به او مي رسد:اول- ذليل مي ميرد. دوم- گرسنه مي ميرد. سوم- تشنه مي ميرد كه اگر از نهرها و چشمه هاي دنيا به او آب دهي، سيراب نمي شود.
اما آنهايي كه در قبر به او مي رسد: اول- خداي متعال ملكي را مامور مي كند كه او را در قبر عذابش كند. دوم- قبرش بر او تنگ مي گردد. سوم- قبر او ظلماني و تاريك خواهد بود.
و اما آنهايي كه در روز قيامت هنگام خروج از قبر به او مي رسد: اول- خداوند متعال ملكي را مي فرمايد كه او را به رو مي كشد و مردم او را تماشا مي كنند. دوم- با حساب سخت و شديد او را محاسبه مي نمايند.سوم- خداي سبحان به او نظر نكرده و او را پاك نمي كند و براي اوست عذابي دردناك.
– هر وقت، هنگام نماز مي رسيد، اميرالمومنين حالت اضطراب و تزلزل پيدا مي نمود. مي گفتند: شما را چه ميشود كه اين قدر ناراحت هستيد؟ مي فرمود: وقت اداي امانتي فرا رسيده است كه خداوند آن را بر آسمان و زمين عرضه داشت و آنها از حمل آن امتناع ورزيدند.
پيامبر خدا (ص) فرمودند: هنگامي كه بنده در پيشگاه خداوند مي ايستد نخستين چيزي كه از او مي خواهند نماز است. پس اگر پاكيزه بود اعمالش هم پاكيزه مي گردد و اگر پاكيزه نبود اعمال ديگرش هم پاكيزه نمي شود.

د) اراده قوي براي ثابت وپابرجا ماندن در نماز!
در واقع رمز موفقيت انسان هاي بزرگ، در تمام عرصه هاي زندگي بوده است. هر كس به اندازه نيروي اراده اش پيشرفت مي كند و مي تواند در مسير تكامل و سعادت خود گام بردارد. انسان هاي با اراده هم در زندگي شخصي خود موفق عمل مي كنند و هم در جامعه به عنوان يك فرد تاثير گذار و موفق مطرح مي شوند. در حالي كه انسان هاي ضعيف الاراده، افرادي ناتوان، عقب مانده، بي تحرك، شكست خورده، نااميد و ناموفق ظاهر مي شوند و عملا نمي توانند در زندگي و محيط اطراف خود تاثير مثبت بگذارند.
مايه اصلي قوت اراده انسان، آگاهي، آزادي، ايمان و عشق است. آگاهي و آزادي (اختيار) دو ويژگي اصلي انسان است كه او را از ساير جانداران متمايز مي سازد و ايمان و عشق برخواسته از اختيار به او توانايي هاي خاص مي دهد.
موفقيت انسان در زندگي مادي و معنوي، در گرو اراده قوي او است و آدم هاي ضعيف الاراده ، نمي توانند به اهداف خود در زندگي برسند.
ايمان و عشق موتور حركت انسان به سوي كمال است و هيچ نيرويي به مانند ايمان و عشق اراده انسان را تقويت نمي كند. شما مي خواهيد تحصيل كنيد، خانواده تشكيل بدهيد، ثروتمند شويد، به دستورات ديني عمل كنيد، عبادت كنيد، به مردم خدمت كنيد، خود را بسازيد و به كمال برسيد، تمام كارهاي مثبتي كه مي خواهيد انجام دهيد، به اراده قوي و آزاد و همچنين باور عميق و عشق و انگيزه قوي نياز دارد.
پرسشگرمحترم! براي تقويت اراده ابتدا بايد مبادي آن را تقويت كرد و سپس اموري كه مانع عملكرد انسان مي شود را برطرف نمود. يكي از مهترين مبادي اراده شناخت مي باشد كه هر قدر انسان نسبت به خود و هدفش و فوايد رسيدن به آن هدف آگاه تر باشد نسبت به آن ميل، گرايش و شوق بيشتري دارد و از طرف ديگر بايد موانع اراده قوي و رسيدن به هدف را نيز برطرف نمايد، موانعي مانند اسير هوا و هوس بودن، عادت هاي بد، دلبستگي هاي دنيوي و مذموم، وابستگي هاي نابجا، گناه و نافرماني، سنت هاي غلط، دوستان ناباب، اعتياد به انواع مخدر، مدگرايي و تنوع طلبي افراطي، پرخوري، پرخوابي، پرگويي، راحت طلبي، رفاه خواهي زياد و ….
بنابراين مي توان از لحاظ نظري مراحل ايجاد اراده اي قوي در انسان براي انجام كاري و يا اتخاذ يك تصميم را به طور مختصر اينگونه در نظر گرفت:
1- در اولين مرحله براى رفع حيرت و كسب روحيه قوى بايد هدف و يا اهداف دقيق و مشخص خود را از زندگى يا كارى كه مى‏خواهيد انجام دهيد،براى خويش ترسيم نماييد. طبيعى است اين هدف، بايد معقول، قابل دستيابى، بدون افراط و تفريط، مطابق توان و استعداد و واقع بينانه باشد؛ نه آن كه آرمانى و بلند پروازانه و خارج از توانايى‏هاى شما باشد.
2- بدست آوردن شناخت كامل نسبت به آن هدف و راههاي رسيدن به آن و همچنين بدست آوردن شناخت نسبت به خود و توانايى‏ها و استعدادهاى نهفته در وجود خويش است. هر قدر اين شناخت ها كامل تر و عميق تر باشد به طور طبيعي ميل و اراده شما براي رسيدن به آن هدف بيشتر خواهد شد.
3- برنامه‏ريزى. بايد براى تمام كارها و فعاليت‏هاى شبانه‏روزى، برنامه‏اى مدوّن و منظم داشته باشيد. برنامه اي كه براساس شناخت شما از هدف و توانايي ها و شرايط خودتان طراحي شده است. در اين صورت هرگز از اين برنامه تخلف نكنيد.
4- توكل بر خداوند قادر. اكنون كه هدفي متعالي را انتخاب نموده ايد و نسبت به آن و خود و راههاي رسيدن به آن شناخت پيدا كرده ايد و قصد داريد وارد عمل شويد، بدانيد كه هر كاري براي رسيدن به سرانجام با مشكلات و موانع متعددي مواجه خواهد شد، موانعي كه برخي از آنها فراتر از قدرت و تحمل انسان است و در اين صورت فقط با خواستن از خداوند متعال مي توان راه را ادامه داد.
5- داشتن اميد و روحيه مثبت. يكي از روشهاي بالا بردن روحيه ي مثبت تلقين است. تلقين به خود در تقويت اراده اثر قابل ملاحظه‏اى دارد. بنابراين هر روز جملاتى را به خود تلقين كنيد؛ مانند: «من اراده لازم براى انجام كارهايم را دارم» هيچ چيزى نمى‏تواند اراده‏ام را متزلزل كند»، «آنچه را كه به نظرم انجام دادنى است انجام مى‏دهم، هيچ قدرتى نمى‏تواند مرا از آن باز دارد»، «اراده من هر روز محكم‏تر مى‏شود»، «بر من لازم است كه موفق شوم؛ زيرا موفقيت از آنِ نيرومندان است» و…
اكنون با توجه به آنچه گفته شد راهكارهاي ذيل را ارائه مي كنيم و اميدواريم به با ياري خداوند متعال به اراده اي قوي در امور زندگي و آخرت خود دست بيابيد:
1. علل و عوامل ضعف اراده خويش را بشناسيد و آن را برطرف كنيد. توجّه كنيد ضعف اراده غالباً در اثر نداشتن برنامه و هدف و اميد و همچنين عدم اعتماد به نفس، عدم شناخت خويش، با ارزش تلقي نكردن خود، عدم امنيت رواني، عدم تدبير عقلاني در تشخيص امور و تميز اهم و مهم، شكست‏هاي گذشته و عوامل باز دارنده رشد و قوت نفس مانند محروميت، سرزنش و رنج‏هاي مستمر ريشه دارد.
2. رضايت خداوند را ملاك هر رفتار و گفتار قرار دهيد و از تسليم شدن در برابر تمايلات پوچ و هواهاي نفساني بپرهيزيد. اين تسليم شدن‏ها اراده را ضعيف و متزلزل مي‏سازد. تقوا و رعايت حرمت دستورهاي پروردگار براي آرامش رواني و تقويت نفس و اراده بسيار سودمند است.
3. پس از مشورت با افراد ذي صلاح، با توجّه به امكانات و توانمندي‏هاي واقعي خود، براي زندگي تان و رسيدن به اهدافتان برنامه ريزي كنيد و بكوشيد هرگز بي جهت از آن برنامه و نظم سر نپيچيد. اوقات استراحت و تفريح و عبادت و همه‏فعّاليّت‏ها را در اين برنامه بگنجانيد تا زماني خالي نماند و توجّه به فرصت بيكاري شما را سمت تأخير انداختن كارها سوق ندهد.
4. بكوشيد براي هر رفتاري انگيزه‏اي قوي داشته باشيد و به ويژه از آثار مثبت تصميم‏گيري‏ها و رفتارهاي خاصّ خويش به طور كامل آگاه شويد.
5. محيط زندگي و موقعيت كاري خود را تغيير دهيد و موانع بروز اراده و فعّاليّت را نابود سازيد؛ براي مثال در موقعيتي كه به سرزنش و متهم شدن به ناتواني و ناپختگي مي‏انجامد، قرار نگيريد.
6. هر كاري را آسان تلقي كنيد؛ زيرا در برابر اراده پولادين انسان همه سختي‏ها آسان مي‏گردد. به استقبال كارهاي به ظاهر دشوار برويد و به خود تلقين كنيد مي‏توانيد در اين امور درست تصميم بگيريد و افتخار موفقيت در انجام آن‏ها را به دست آوريد.
7. با كساني كه روحيه و اراده قوي دارند، دوست شويد تا اراده شما نيز قوي گردد.
8. بكوشيد تصميم‏هاتان را با فردي با تجربه در ميان نهيد تا از قوت و درستي شان اطمينان يابيد.
9. با تصميم‏هاي آسان در كارهاي ساده، به تدريج خود باوري و توانمندي را در خويش پديد آوريد و راه را براي تصميم‏گيري در امور مشكل و پيچيده هموار سازيد
10. پس از تدبير و مشورت از عواقب تصميم‏هاي خود هراسناك نباشيد و به خدا توكل كنيد.
11. ورزش مستمر و منظم را كه در تقويت اراده بسيار مؤثر است، فراموش نكنيد.
12. كارهايى را كه به عهده مى‏گيريد ناتمام رها نكنيد و آنها را به نحو احسن و تا رسيدن به نتيجه مطلوب ادامه دهيد.
13. در صورت امكان، چند دقيقه قبل از اذان صبح از خواب بيدار شده، نماز شب بخوانيد.
14. نمازهاي خود را در اول وقت و حتي المقدور به جماعت بخوانيد.
15. گاهي روزه بگيريد. روزه در تقويت اراده بسيار موثر است.
با آرزوي موفقيت
پى نوشت‏ها:
3- غلامعلي نعيم آبادي، نماز زيباترين الگويپرستش، ص 35، به نقل از علل الشرايع، ج 2، ص 10.
4 – عنكبوت (29) آية 45.
5- بحارالانوار، ج 73، ص 141
6- – ذاريات(51)، آيه 56.
7- نهج البلاغه، كلمات قصار، جمله 136، با اقتباس از: تفسير نمونه، ج 16، ص 292.
8 – طه(20)، آيه 14.
9 – تفسير نمونه، ج 16، ص 289.
10 – رعد(13)، آيه 28.
11- عنكبوت (29)، آيه 45.
12 – تفسير نمونه، ج 16، ص 284.
13 – همان، ص 290.
14 – وسايل الشيعه، ج 3، ص 7.
15 – تفسير نمونه، ج 16، ص 290 – 291.
16 – نهج البلاغه، كلمات قصار 252.
17 – جمعه (62) آيه‏ى 9، تفسير نمونه، ج 24، ص 125 به بعد.
18 – وسايل الشيعه، ج 5، ص 7.
19 – نحل (16)، آيه 36.
براي اگاهي بيشتردر اين زمينه كتاب هاي فراواني وجود دارد كه به برخي از آنها اشاره مي شود.
1- پرتوي از اسرار نماز, قرائتي
2- اسرار الصلاه , ملكي تبريزي
3- آداب الصلاه , امام خميني
4- صلاه الخاشعين , دستغيب
5- اسرارالصلاه , جوادي آملي
6- راز نماز محسن قرائتى
7- راز نماز بى‏آزار شيرازى
8- پرواز در ملكوت امام خمينى
9- از ژرفاى نماز آيت‏الله خامنه‏اى
10- اين است نقش عبادات محمد باقر صدر
11- حكمت عبادات، آيت‏اللّه‏جوادى آملى.
اكنون توضيح بيشتر درباره شرايط و موانع اجابت دعا:
زمينه به ثمر نشستن درخت دعا و نيايش چند چيز است كه بدون فراهم آمدن آن ها, اجابتي كه مد نظر نيايشگر است، محقق نخواهد گشت كه عبارتند از:
الف-) رفع موانع.
ب-) ايجاد شرايط.
ج-) شرايط خواسته
الف-) موانع اجابت دعا:
1. گناه : يكى از عوامل مهمى كه رابطه انسان با خداي متعال را ضعيف نموده و مانع اجابت دعا مي شود, نافرمانى از دستورهاى خداست. قال الحسين(ع): من حاول امراً بمعصيه الله كان افوت لما يرجو واسرع لما يحذر.
امام حسين(ع) فرمود: هركس بخواهد از راه معصيت و نافرماني خدا، به مقصود و هدفي برسد، به آن چه اميد دارد، زودتر از دست مي دهد، و از آن چه بيم دارد زودتر سر مي رسد و به خطر مي افتد و گرفتار آن مي شود. (8)
– حضرت صادق عليه السلام فرمود ،عابدي از بني‌اسرائيل مدت سه سال پيوسته دعا مي‌كرد تا خداوند به او پسري عنايت كند، ولي دعايش مستجاب نمي‌شد. روزي در ضمن مناجات عرض كرد: «يا رب أ بعيد انا منك فلا تسمعني، ام قريب فلا تجيبني» خدايا من از تو دورم كه سخنم را نمي‌شنوي يا تو در نزديكي ولي جوابم را نمي‌دهي.
در خواب به او گفته شد مدت سه سال است خداي را با زباني كه به فحش و ناسزا عادت كرده و قلبي آلوده به ستم و نيت دروغين مي‌خواني، اگر مي‌خواهي دعايت مستجاب شود فحش و ناسزا را رها كن. از خدا بترس ، قلبت را از آلودگي پاك‌نما، نيت خود را نيز نيكو بگردان. امام صادق عليه السلام فرمود به دستورات عمل كرد آنگاه دعا نموده خداوند اجابت نمود و پسر به او داد. (9)
2. لقمه حرام: استفاده از درآمد حلال و پاكيزه از ديگر شرايط اجابت دعا است كه امروزه بيش از هرزمان ديگر لازم است به آن توجه شود. لقمه ى حرام تا 40 روز مانع استجابت دعا مى شود. (16)
3. قساوت قلب: همچنين گناهان زياد كه منجر به قساوت و سنگدلى مى‏شدند از عوامل ديگر عدم استجابت دعا مى‏باشد. امام صادق (ع) مى‏فرمايد: خداوند دعايى كه از قلب قسى برخاسته باشد اجابت نمى‏كند. (17)
4. شتاب و عجله: امام صادق (ع) فرمود: هميشه مؤمن در خير و آسايش است تا هنگامى كه عجله نكند. در غير اين صورت نااميد مى‏شود و دعا را ترك مى‏كند. به درستى كه بنده هنگامى كه دعا مى‏كند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت اوست تا زمانى كه او عجله نكند. (18).
ب-) ايجاد شرايط.«آداب دعا كردن»:
1.بسم الله گفتن
پيامبر خدا (صلي الله عليه و اله) فرمودند:« دعايي كه با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز گردد رد نمي‌شود.» (ميزان الحكمة, ح 5620)
2.تمجيد خداوند
«امام صادق (عليه السلام): در كتاب امير المومنين (عليه السلام) آمده است كه پيش از درخواست چيزي از خدا, بايد او را ستود. پس هرگاه خداي عز و جل را خواندي (ابتدا) او را تمجيد كن. (راوي مي گويد:) عرض كردم: چگونه تمجيدش كنم؟ حضرت فرمود: مي‌گويي: يا من هو اقرب من حبل الوريد, يا من يحول بين المرء و قلبه, يا من هو بالمنظر الاعلي, يا من ليس كمثله شيء؛اي كسي كه از رگ گردن به من نزديكتر است, اي كسي كه ميان انسان و دلش حائل مي شود, اي كسي كه در بالاترين چشم انداز است, اي كسي كه مانند ندارد». (همان, ح5622)
3. صلوات فرستادن بر پيامبر و خاندانش (صلوات الله عليهم اجمعين)
امام علي (عليه السلام): «هر گاه از خداي سبحان درخواستي داري ابتدا بر پيامبر اسلام (صلي الله عليه و اله) درود فرست, سپس حاجت خود را بخواه؛ زيرا خدا بزرگوارتر از آنست كه از دو حاجت درخواست شده, يكي را برآورد و ديگري را باز دارد». (نهج البلاغه, حكمت 361)
4. نام بردن حاجت در دعا
امام صادق (عليه السلام): «راستي خداي تبارك و تعالي مي داند كه بنده هر گاه به درگاهش دعا كند چه مي‌خواهد ولي او دوست دارد كه حوائج به درگاه او شرح داده شود؛ پس چون به درگاه او دعا كردي حاجتت را نام ببر». (اصول كافي, ج6, ص 43)
5.اصرار در دعا
امام صادق (عليه السلام): «خداوند بد دارد كه بنده‌ها بر يكديگر در انجام حاجت اصرار ورزند و اصرار را نسبت به خودش دوست دارد؛ خداوند عزوجل دوست مي‌دارد كه از او درخواست و آنچه نزد اوست خواهش شود». (همان, ص 41) پيامبر اسلام (صلي الله عليه و اله) مى‏فرمايد: خدا رحمت كند بنده‏اى را كه از خداوند متعال حاجتى را درخواست كند و بر آن اصرار بورزد؛ چه حاجتش برآورده شود و چه برآورده نگردد. (ميزان‌الحكمه،ج2،ص880) به اجابت نرسيدن دعا هرگز نبايد باعث نااميدى از رحمت پروردگار شود; زيرا گاهى ممكن است دعاى شخص تا 20 سال به تإخير بيافتد. (كافي،ج2،ص355) در برخى از موارد خداوند دعاى بنده را مستجاب نمى كند, چون دوست دارد صداى بنده خود را بشنود و همواره او را بردرخانه اش ببيند. (كافي،ج2، ص479)
لازم به ذكر است كه بهتر است در عين اصرار بر دعا, صلاح كار خود را به خداوند واگذار كرد؛ يعني از طرفي در دعا اصرار كنيم چون خود خدا دستور داده است و از طرف ديگر برآورده شدن يا نشدن آن را به خداوند واگذار كنيم چون او صلاح بندگان را از هر كسي بهتر مي‌داند و ما به صلاح كار خود آگاه نيستيم.
6.اعتراف به گناه
امام صادق (عليه السلام): «(در دعا) ابتدا بايد خدا را ستود, سپس به گناه اعتراف نمود و آن گاه حاجت را خواست». (ميزان الحكمة, ح 5630)
7. يقين و اعتماد به استجابت دعا
امام صادق (عليه السلام): «دعا پايگاه اجابت است چنانچه ابر پايگاه باران است». (اصول كافي,ج6, ص29)
8. خواندن خداوند با دلي پاك
امام صادق (عليه السلام): «راستي خداي عز و جل اجابت نكند دعا را از روي دل سخت و قساوت».
9.اخلاص در دعا
امام علي (عليه السلام): «اخلص في المسالة لربك, فان بيده العطاء و الحرمان و اكثر الاستخارة؛ در دعا با اخلاص پروردگارت را بخوان كه بخشيدن و محروم كردن بدست اوست و فراوان از خدا درخواست خير و نيكي داشته باش». (نامه‌ي31 نهج البلاغه, بند 17 و 18)
10. دعا كردن در زمان‌هايي كه اميد اجابت است.
در آيات صحيفه آسمانى و روايات توصيه شده است كه هرگاه نسيم رحمت الهى وزيدن گرفت و انسان احساس كرد دلش ميل به سخن گفتن با خدا دارد, نيايش كند. علاوه برآن, زمان هايى نيز در آيات و روايات به عنوان وقت هاى مناسب براى نيايش سفارش شده است; از جمله بعد از اقامه نماز, شب و روز جمعه, نيمه شب، قنوت نماز وتر, از سحر تا طلوع آفتاب, هنگام بارش باران, هنگام تلاوت قرآن و اذان ،هنگام ظهر، زمان شكستن دل ، دعاي بيمار در حق عيادت كننده در اين لحظات اميد به استجابت بيشتر است.
11. دعا در هنگام آسايش و راحتي
امام صادق (عليه السلام): «دعا در حال آسايش و عافيت, نيازمنديهاي حال بلا را برمي‌آورد (يعني مانع نزول بلا مي‌شود). حضرت در حديثي ديگر فرمود: هر كه را خوش آيد كه در حال سختي دعايش به اجابت رسد, در حال راحتي بسيار دعا كند». (اصول كافي,ج6, ص 33)
12.دعا همراه با تضرع
خداوند در قرآن كريمش فرمود: «ادعوا ربكم تضرعاً و خفية؛ بخوانيد پروردگارتان را در حال تضرع و ترس». (سوره‌ي اعراف, 155)
امام حسين (عليه السلام): «رسول خدا (صلي الله عليه و اله) در هنگام ابتهال و دعا مانند بينوايي كه غذا مي‌طلبد, دستانش را بالا مي‌برد». (ميزان الحكمة, ح 5633)
13.رعايت ادب در دعا
بعنوان مثال: دعا با صداي بلند و طلبكارانه نباشد؛ در هنگام دعا رو به قبله و با وضو و بهتر است از زبان معصومين باشد؛ چرا كه آنها ادب در گفتار, نحوه‌ي در خواست و نيازها را به بهترين شكل بيان نموده‌اند.
برخي ديگر از عوامل اجابت دعا عبارتند از:
1. معرفت به خدا؛ گروهى خدمت پيشواى ششم امام صادق (عليه السلام) شرفياب شدند و پرسيدند: ما دعا و نيايش مى‌كنيم ولى به اجابت نمى‌رسد؟ آن حضرت فرمود: بدين جهت است كه آن كسى را كه مى‌خوانيد, نمى‌شناسيد. (بحارالانوار،ج93،ص368)
رسول گرامى اسلام (صلي الله عليه و اله) در مورد نقش شناخت پروردگار در اجابت دعا مى‌فرمايد: اگر خداوند را به شايستگى معرفتش مى‌شناختيد, با دعايتان مى‌توانستيد كوه را از جاى بكنيد. (الميزان،ج2،ص43)
2. حضور قلب؛ دعا يعنى درخواست از خداى متعال براى برآورده ساختن حاجتى و طبيعى است كه اين ارتباط در صورتى مؤثر واقع مى‏شود كه باطن انسان متوجه خداي متعال باشد و تضرع به پيشگاه او شكل بگيرد و انسان فقط خدا را مؤثر در امور بداند. رسول اكرم (صلي الله عليه و اله) مى‏فرمايد، بدانيد كه خداوند دعائى كه از قلب غافل برخاسته باشد قبول نمى‏كند. (ميزان الحكمه، حديث5606)
3. پيوستگي ياد خدا؛ شكى نيست كه انسان ها همواره نيازمند لطف هاى پروردگار هستند و زمانى نيست كه از ذات اقدس خداوندى بى نياز باشند. به همين جهت مى‌بايست انسان درتمامى حالات، خوشى و ناخوشى, سلامت وكسالت, همواره به يادخدا باشد. امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركسى كه در همه حال به دعا مشغول باشد, دعاى او در هنگام گرفتارى به استجابت نزديك‌تر است; چون فرشتگان در هنگام بلا مى‌گويند: اين صداى آشنايى است و دعاى او در آسمان در پرده و حجاب نخواهد بود; در حالى كه اگر انسان تنها در گرفتاري‌ها پروردگار را بخواند, دعا و نيايش از اجابت دورتر است; چون فرشتگان مى‌گويند: اين صداى ناآشنايى است.
4. اميد واري به خداوند: دعا كننده بايد با اميد و اطمينان كامل دعا كند و نه با شك و ترديد و سوءظن . در دعاى ابى حمزه ثمالى چنين مى خوانيم: بارلها! مى دانم كه توبراى كسى كه به تواميدوار است در مقام و موضع اجابت هستى .
و در اعمال بيست و هفتم رجب چنين آمده است : پروردگارا! با دعا و خواندنى از تو تقاضا و طلب مى كنم كه يك فرد اميدوار تو را آنگونه دعا كرد و تو هم او را به آرزويش رساندى .
5. توسل به اولياي الهي: وسيله قرار دادن كساني كه مي توانند ميان ما و خداوند واسطه شوند، باب وسيعي دارد. هر كسي به هر مقداري كه نزد خداي تعالي عزيز و آبرومند است ، مي تواند وسيله انسان به درگاه الهي براي رسيدن به حاجت ها و نيازها باشد و در امر استجابت دعا وساطت نمايد. برترين كساني كه از وجاهت و آبرومندي كامل نزد خداوند برخوردارند،ائمه معصومين (عليهم السلام) هستند. پس از ايشان، البته مقربان درگاه الهي از اهل معرفت و كمال و حتي مومنان و كساني كه اجمالا آبرومند هستند، وسيله خداوند محسوب مي شوند.
پيامبر اكرم(ص) فرموده است: «خداوند عزوجل مى‏فرمايد: اى بندگان من! گرامى‏ترين خلق و پرفضيلت‏ترين آنان نزد من، محمد و برادرش على و امامان بعد از وى هستند. اينان «وسيله»ها به سوى من مى‏باشند. هر كس حاجتى دارد و نفعى را طالب است و يا دچار حادثه‏اى سخت و زيان‏بار گشته و برطرف شدن آن را مى‏خواهد، مرا به محمد و آل طاهرينش عليهم السلام بخواند تا به نيكوترين وجه حاجت او را برآورم» (29)
پس از اينكه آدم ابوالبشر مرتكب ترك اولى‏ شد، در مقام توبه به پيشگاه خداوند عرضه داشت: پروردگارا به حق محمد(ص) از تو مى‏خواهم كه مرا بيامرزى… (30)
در كتاب‏ها و مدارك معتبر اهل سنت آمده است: هرگاه قحطى و خشكسالى پيش مى‏آمد، عمر از طريق توسّل به عباس عموى پيامبر، طلب باران مى‏كرد و مى‏گفت: به خدا سوگند! عباس وسيله به درگاه الهى و داراى قرب و منزلت نزد او است و خدايا! ما به وسيله عموى پيغمبرمان به تو روى مى‏آوريم، پس سيرابمان كن» (31).
عثمان بن حنيف مى‏گويد: روزى در محضر پيامبر اكرم(ص) بودم، حضرت به شخصى كه مشكل خود را به ايشان عرضه مى‏كرد، شيوه دعا و توسّل را چنين تعليم فرمود: برو وضو بساز و دو ركعت نماز به جا آور و پس از آن خداوند را با اين جملات بخوان: «بارخدايا! از تو درخواست مى‏كنم و به تو روى مى‏آورم به پيامبرت، پيامبر رحمت. اى محمد! من به حق تو به سوى خدايم روى آورده‏ام تا حاجتم برآورده شود. خدايا! پيامبرت را در مورد من شفيع قرار ده». (32).
ج .) شرايط خواسته و حاجت :
1. با حكمت الهى مغايرت نداشته باشد: خداى متعال بر اساس حكمت خود اين عالم را طبق قوانين خاص اداره مى‏كند و هيچگاه، اين قوانين را نقض نمى‏كند بنابراين استجابت دعا بايد از كانال قوانين و سنن الهى جريان يابد و اگر دعايى نقض كننده اين مطلب باشد مستجاب نمى‏شود. زيرا خداى متعال فقط كريم نيست بلكه حكيم نيز هست و هيچ صفتى از صفات او صفت ديگرش را نقض نمى‏كند. امام على (عليه السلام) مى‏فرمايد خداوند سبحان حكمت خويش را نقض نمى‏كند بنابراين هر دعايى را مستجاب نمى‏سازد. (ميزان الحكمه،ج2،ص876).
2. مطابق مصلحت باشد: در ضمن شمارش علل گوناگونى كه باعث مى‏شود حاجات انسان سريعاً اجابت نشود، يكى از مهمترين آن علّتها اين است كه گاهى اوقات انسان از خداوند چيزهايى را درخواست مى‏نمايد و فكر مى‏كند اجابت آن به نفع او مى‏باشد حال آن كه در واقع اجابت آن درخواست به ضرر اوست. درسوره بقره آمده است: «چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آنكه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرّ شما در آن است». (بقره, آيه 216).
– هرچه خواسته وهدف بالاتر باشد ارزش دعا بيشتر است .
از نظرقرآن ،ويژگي هاي هدفهاي دنيايي :- تمام شدني و پايان پذيرند .- احتمال نرسيدن به هدفهاي زودگذر وجود دارد . – اگر به عنوان هدف اصلي انتخاب گردند مانع رسيدن به مقاصد ديگر مي شوند .
و ويژگي هاي هدف هاي آخرتي :- نامحدود و بي پايان اند- سعي براي هدفهاي آخرتي نتيجه بخش است – توجه به آن ها مانع نيل به مقاصد ديگر نيست .
– راه درست در زندگي آن است كه هدف هاي آخرتي را اصل قرار بدهيم و هدف هاي دنيايي را وسيله و نردبان براي رسيدن به هدف هاي آخرتي در نظر بگيريم .
– داشتن معيار در انتخاب هدف ها چه ثمراتي دارد ؟
– به وسيله معيار،ارزش هدف ها را مشخص مي كنيم . – متناسب با ارزشي كه هدف ها دارند به آن ها رتبه مي دهيم. – به وسيله ي معيار ، هدف هاي زندگي را به درستي برخواهيم گزيد تا عمر ما ثمر دهد و به رستگاري برسيم .
– داشتن بينش درست چه نقشي در زندگي انسان دارد ؟
اگر خود و استعدادهاي خود را درست بشناسيم به انتخاب درستي هم دست خواهيم زد و در غير اين صورت به بيراهه خواهيم رفت .رفتار هر كس تجلي انتخاب هاي او و انتخاب هايش، آيينۀ بينش ها و نگرش هاي اوست .
به دو دعاي سريع الاجابه توجه كنيد :
1- دعاي سريع الاجابه از حضرت كاظم عليه السلام از كتاب مصباح كفعمي ( در مفاتيح الجنان) ذكر شده است :
اَللّـهُمَّ اِنّي اَطَعْتُكَ فِي اَحَبِّ الاَشْياءِ إليْكَ وَهُوَ التَّوْحيدُ وَلَمْ اَعْصِكَ فِي اَبْغَضِ الاَشْياءِ اِلَيْكَ وَهُوَ الْكُفْرُ فَاغْفِرْ لي ما بَيْنَهُما يا مَنْ اِلَيْهِ مَفَرّي آمِنّي مِمّا فَزِعْتُ مِنْه اِلَيْكَ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الْكَثيرَ مِنْ مَعاصيكَ واقْبَلْ مِنِّي الْيَسيرَ مِنْ طاعَتِكَ يا عُدَّتي دُونَ الْعُدَدِ، وَيا رَجائي وَالْمُعْتَمَدَ، وَيا كَهْفي وَالسَّنَدَ، وَيا واحِدُ يا اَحَدُ، يا قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ اَللهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ، اَسْاَلُكَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَيْتَهُمْ مِنْ خَلْقِكَ وَلَمْ تَجْعَلْ خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ اَحَداً اَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ وَتَفْعَلَ بي ما اَنْتَ اَهْلُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِالْوَحْدانِيَّةِ الْكُبْرى وَالُمحَمَّدَيَّةِ الْبَيْضاءِ وَالْعَلَوِيَّةِ الْعُلْيا وَبِجَميعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلى عِبادِكَ وَبِالاِسْمِ الَّذِي حَجَبْتَهُ عَنْ خَلْقِكَ فَلَمْ يَخْرُجْ مِنْكَ اِلاّ اِلَيْكَ، صَلِّ عَلى مُحَمِّد وَآلِهِ وَاجْعَلْ لي مِنْ اَمْري فَرَجاً ومَخرَجاً وَارْزُقْني مِنْ حَيْثُ اَحْتَسِبُ وَمِنْ حَيْثُ لا اَحْتَسِبُ، اِنَّكَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَيْرِ حِساب. ثمّ سل حاجتك.
2- روايت شده كه مردى خدمت حضرت اميرالمومنين عليه السلام شكايت كرد از دير شدن جواب دعايش فرمود چرا نمى خواهى دعا سريع الاجابه را پرسيد كه آن كدام دعا است فرمود بگو: اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ الاَعْظَمِ الاَجَلِّ الاَكْرَمِ الْمَخْزوُنِ الْمَكْنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهانِ الْمُبينَ الَّذى هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ وَ نُورٌ فى نُورٍ وَ نُورٌ عَلى كُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ كُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ تُضيئُ بِهِ كُلُّ ظُلْمَةٍ وَ يُكْسَرُ بِهِ كُلُّ شِدَّةٍ وَ كُلُّ شَيْطانٍ مَريدٍ وَ كُلُّ جَبارٍ عَنيدٍ لا تَقِرُّبِهِ
اَرْضٌ وَلايَقُومُ بِهِ سَمآءٌ وَ يَاْمَنُ بِهِ كُلُّ خآئِفٍ وَ يَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ كُلِّ ساحِرٍ وَ بَغْىُ كُلِّ باغٍ وَ حَسَدُ كُلِّ حاسِدٍ وَ يَتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّ وَالْبَحْرُ وَ يَسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْكُ حينَ يَتَكَلَّمُ بِهِ الْمَلَكُ فَلا يَكُونُ لِلْمَوْجِ عَلَيْهِ سَبيلٌ وَ هُوَ اسْمُكَ الاَعْظَمُ الاَعْظَمُ الاَجَلُّ الاَجَلُّ النُّورُ الاَكْبَرُ الَّذى سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ وَاسْتَوَيْتَ بِهِ عَلى عَرْشِكَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَاَسْئَلُكَ بِكَ وَ بِهِمْ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى …حاجت خود را ذكر كنيد
تذكر: سريع الاجابه بودن به معناي اين است كه اين دعاها اقتضاي اجابت سريع را دارد. تاثير عوامل اقتضايي مشروط به جمع بودن ساير شرايط و نبودن موانع اجابت است، بنابراين نبايد گمان شود كه صرف دعا كردن و ذكر گفتن علت اجابت حتمي است بلكه بايد در مسير اجابت انسان اهل عمل هم باشد و خودش هم عملا حركت كند و تلاش نمايد و موانع اجابت مانند گناه را نيز برطرف كند.

پي نوشتها:
(1) – (غافر 60) (2)- كافي، ج2، 467 (3) سوره ي انبياء / 37 (4) ميزان الحكمه / ج 8 / ص 3485
(5) ميزان الحكمه / ج 14 / ص 6677 (6) ميزان الحكمه / ج 9 / ص 4063 (7) ميزان الحكمه / ج 4 / ص 1899 (8) بحارالانوار، ج57، ص120 (9) اصول كافي، ج 2، ص 325
(15)- بحار الانوار،ج73،ص329 (16)- بحار الانوار،ج93،ص358 (17)- ميزان الحكمه،ج3،ص875
(18)- اصول كافي،ج2،ص474 (19)- بحارالانوار،ج93،ص368 (20)- الميزان،ج2،ص43
(21)- ميزان الحكمه،حديث5606 (22)- نيايش امام حسين(ع)در عرفات،ص11 (23)- ميزان الحكمه،ج2،ص880
(24)- ميزان الحكمه،ج2،ص880 (25)- ميزان الحكمه،ج2،ص880 (26)- ميزان الحكمه،ج2،ص880
(27)- كافي،ج2،ص355 (28)- كافي،ج2، ص479 (29)- بحارالانوار، ج 94، ص 22، ح 20
(30)- مستدرك صحيحين، ج 2، ص615 (31)- اسدالغابة، ج 3، ص 165 (32)- مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *